آمد به صد شوخی ز در ترکی که خونها ریخته
خون دل یک شهر را چشمش به تنها ریخته
چون او نباشد هیچکس سالار خوبانست و بس
خوبانش زین ره هر نفس سر در کف پا ریخته
خورشید شمع خرگهش کیوان غلام درگهش
جانهای شیرین در رهش طوعا و کرها ریخته
در مکتب او جاودان آدم بود سر عشر خوان
تا نقش علمه البیان بر لوح اسما ریخته
ادریس در تدریس او شوید ورق در آب جو
وز نامه خود آبرو قسطای لوقا ریخته
با معجز عیسی لبش با نوش احمد مشربش
با دست قدرت قالبش ایزد تعالی ریخته
بخشد تعین ذات را روزی دهد ذرات را
اشباح موجودات را او در هیولا ریخته
از حرز مریم جوشنی بر کتف عیسی دوخته
وز مغز آدم عطسه ای بر خاک حوا ریخته
فضل همیمش صبح و شام این چار عنصر را بجام
آنسان که بایستی مدام از هفت آبا ریخته
بر کاخ نصرش ای فتی نصر من الله آیتی
در جام فتحش شربتی ز انا فتحنا ریخته
چون پرده بردارد ز رو گیرد جهان از چارسو
از بس کرشمه ناز او از روی زیبا ریخته
روح الله آید جان بکف در درگهش با صد شعف
گردد براهش از شعف خون مسیحا ریخته
دجالها را برکشد با صد مذلتشان کشد
هم نار گبران خامشد هم آب ترسا ریخته
خونی که هنگام جدل در سینه کرار یل
از اهل صفین و جمل وز این گوارا ریخته
خواهد تلافی کرد تا فرصت بدست آورد تا
خونشان کند از گرد نا بر سطح غبرا ریخته
ای مهدی صاحب زمان کز عکس تیغت آسمان
رنگ شفق را جاودان بر طاق خضرا ریخته
لختی به محزونان نگر سوی جگرخونان نگر
در ساغر دونان نگر شهد گوارا ریخته
ما تلخکام از زهر غم خونمان شراب و طعمه هم
بر خوان شومان دژم صد گونه حلوا ریخته
خصم ترا با آبها آمیخته جلابها
ما در غمت خونابها از چشم بینا ریخته
ای سایه مهر تو پر گسترده بر شمس و قمر
وی مایه قهرت شرر بر هفت دریا ریخته
بنما رخ چون ماه را مرآت وجه الله را
و آن غمزه جانکاه را کز چشم شهلا ریخته
در مولدت میر اجل آراسته جشنی بی خلل
وز دست او در این محل زر بی تقاضا ریخته
میراست یکدریا کرم میراست یک گردون همم
جودش گه بخشش درم بر پیر و برنا ریخته
ویژه بمن کز شعر تر مدح ترا خواندم ز بر
دارم ببارش چون گهر ابیات غرا ریخته
چون نیک خواندی مقطعش بشنو چهارم مطلعش
تا بینی از هر مصرعش شهد مصفا ریخته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف و ستایش شخصیت مهدی صاحب الزمان (عج) و ویژگیهای او میپردازد. شاعر به بررسی جنبههای مختلف وجودی او، از جمله رحمت، علم و قدرتش اشاره کرده و به تأثیر آن بر دنیا و انسانها پرداخته است. در ابیات مختلف، شاعر به مظاهر عشق و محبت مردم به او، و همچنین اشکها و خون دلهایی که به خاطر غیبت او ریخته شده اشاره میکند. شاعر از نور و روشنایی که وجود او به ارمغان میآورد، سخن میگوید و بررسی میکند که چگونه با ظهور او، ظلم و تاریکیها برطرف خواهد شد. در نهایت، شاعر دعوت میکند به شکرگزاری و ابراز عشق به شخصیتی که امید به ظهورش دلها را شاد میکند.
هوش مصنوعی: شخصی به شوخی و به طعنه از در وارد شد، در حالی که از دل یک شهر خونها ریخته شده و تنها نگاهش به این وضعیت خونی افتاده است.
هوش مصنوعی: وقتی که او وجود ندارد، هیچکس دیگری نیست که به رهبری خوبان بپردازد و فقط اوست که این مقام را دارد. خوبان نیز به خاطر او هر لحظه دچار سرزمین خود در پایش شده و خود را به او تقدیم میکنند.
هوش مصنوعی: خورشید مانند شمعی است که در کاخی به نام کیوان قرار دارد. در این کاخ، جانهای شیرین و دلربا، با عشق و ارادت به سوی او آمدهاند و از شوق و محبت، در مسیرش قربانی میشوند.
هوش مصنوعی: در مکتب او، انسان جاودانهای بود که در سر مشق خود، به آگاهی و معرفت دست یافت و علم و هنر را بر دلها و نامها نقش زد.
هوش مصنوعی: ادریس با علم و آگاهی خود به آموزش میپردازد، مثل اینکه ورق در آب جو میافتد. از ارادهاش نتایج مثبتی به دست میآورد و عزت و احترام خود را از نامهاش به دیگران منتقل میکند.
هوش مصنوعی: لب و دهان او به مانند معجزه عیسی است، و نوش او الهام گرفته از مقام احمد. قدرت و تواناییهایش از سر دست خداوند است که او را به این شکل ساخته و پرداخته است.
هوش مصنوعی: خداوند، وجود و ماهیت اشیاء را مشخص میکند و به هر یک از اجزاء و موجودات روزی میدهد. او در ماده اولیه، شکل و تصویر موجودات را قرار داده است.
هوش مصنوعی: مریم برای عیسی پوششی ساخته است و از وجود آدم، عطسهای بر زمین حوا افکنده شده است.
هوش مصنوعی: ما در هر صبح و شام از نعمتهای خداوند بهرهمند میشویم، این چهار عنصر (آب، آتش، خاک و هوا) را باید به بهترین شکل استفاده کنیم؛ در حالی که این نعمتها از هفت نسل پیش به ما رسیدهاند.
هوش مصنوعی: ای جوان، بر کاخ نصر و پیروزی او، نشانهای از یاری الهی وجود دارد و در جام پیروزیاش، شربتی از این پیروزی جاری شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که او پردهاش را کنار بزند، دنیا از همهجا به سمت او جذب میشود، زیرا زیبایی و ناز او به قدری خیرهکننده است که همه را مجذوب خود میکند.
هوش مصنوعی: روح الله به درگاه خداوند با شور و شادی تمام حاضر میشود و از شدت شادی، مانند خون مسیح، اشک میریزد.
هوش مصنوعی: دجالها را با ذلت و خواری خواهند کشت و آتش پرستندگان دروغین خاموش خواهد شد و آب پرستشکنندگان راستین بر زمین ریخته میشود.
هوش مصنوعی: خونی که در زمان جنگ توسط قهرمانانی مانند کرار، در میدانهای صفین و جمل ریخته شده، نشانهای از ارزش و شجاعت آنان است.
هوش مصنوعی: او منتظر میماند تا زمانی مناسب به دست آورد و انتقام بگیرد، تا بتواند خون آنها را به عنوان انتقامی بر خاک بیفشاند.
هوش مصنوعی: ای مهدی، ای صاحب زمان، از نور تیغ توست که رنگ افق را به شکلی جاودانه بر آسمان آبی پاشیده است.
هوش مصنوعی: لحظاتی به غمگینها نگاه کن و به افرادی که در عذابند توجه کن. در ظرفهای بیارزش، شهد شیرین ریخته شده است.
هوش مصنوعی: ما از غم و غصه تلخ شدهایم، اما با وجود این، خون ما شبیه شراب است و در سفره شادکامی، انواع شیرینیها و حلوا برای ما آماده شده است.
هوش مصنوعی: دشمن تو با آب و جویبارها در آمیخته است، اما ما در غم تو اشکهای خونین از چشمان بینا ریختهایم.
هوش مصنوعی: ای سایهی محبت تو که بر آسمان آفتاب و ماه گسترش یافتهای، و مایهی خشم تو که مانند آتش بر هفت دریا انتشار یافته است.
هوش مصنوعی: صورتت را چون ماه بروز کن و نمایانگر زیبایی خدا باش. آن نگاهی که دل را میزند، در چشمان تو جاریست.
هوش مصنوعی: در روز تولد تو، مرگ با زیبایی جشن گرفته شده و در این مکان به خوبی و بدون وقفه، طلاهای بیطلب از دست او ریخته شده است.
هوش مصنوعی: بیت اشاره به این دارد که ثروت و نعمت یک فرد همچون دریا وسیع است و generosity او مانند آسمان بیکران است؛ بخششهای او به تمامی افراد، چه پیر و چه جوان، به وفور پراکنده شده است.
هوش مصنوعی: من از روی شعر زیبایی که در ستایش تو سرودهام، اشکهایم را مانند گوهری گرانبها به زمین میریزم.
هوش مصنوعی: هرگاه پایان شعر را با دقت بخوانی، توجه کن به بخش چهارمش؛ تا ببینی از هر خطش عسل خالص و شیرین جاری است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در کام صبح از ناف شب مشک است عمدا ریخته
گردون هزاران نرگسه از سقف مینا ریخته
صبح است گلگون تاخته، شمشیر بیرون آخته
بر شب شبیخون ساخته، خونش به عمدا ریخته
کیمخت سبز آسمان، دارد ادیم بیکران
[...]
شب را ز تیغ صبحدم خون است عمدا ریخته
اینک ببین خون شفق در طشت مینا ریخته
لالای شب در هر قدم لؤلؤ بر آورده بهم
وز یک نسیم صبحدم لؤلؤی لالا ریخته
خورشید زرکش تافته زربفت عیسی بافته
[...]
ای شکل قدت پیکری از سیم سارا ریخته
هر دم ز شاهان لشکری سرهات در پا ریخته
تا شد درین بستان سرا سرو قدت بالا نما
هر لحظه طوفان بلا بر ما ز بالا ریخته
چون آفتاب اینک شراب اندر هلال افکند تاب
[...]
از جرعه جام گوهری لؤلؤ لا لا ریخته
یا دست ساقی بر ثری عقد ثریا ریخته
ریزد خم از جوش شراب از حلق یاقوت مذاب
این بحر جوشان بین کز آب آتش بر اعضا ریخته
آن لعبت ترسانگر از لب مسیح آسانگر
[...]
عبدس و ساقی در قدح، صهبا ز مینا ریخته
در گوهر الماسگون لعل مصفا ریخته
کرده پی اکسیر جان در طلق زرنیخ روان
در ساغر سیمابسان گوگرد حمرا ریخته
آب از سراب انگیخه آتش ز آب انگیخته
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.