در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها انوری مصرع یا بیتی از ابوالفرج رونی را عیناً نقل قول کرده است:
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - در مدح وزیر :: ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح خواجه منصور بن سعید بن احمد بن حسن میمندی صاحب دیوان عرض
انوری (بیت ۳۷): این شعر بر آن وزن و قوافی و ردیفست - کامروز نشاطی است فره فضل و کرم را
ابوالفرج رونی (بیت ۱): امروز نشاطی است فره فضل و کرم را - و امروز وفاقیست عجب تیغ و قلم را
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹ - در مدح ناصرالدین طاهر و توصیف عمارت وی :: ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - ایضاً له
انوری (بیت ۳۶): هم از آن سان که بوالفرج گوید - روزگار عصیر انگورست
ابوالفرج رونی (بیت ۱): روزگار عصیر انگور است - خم ازو مست و چنک مخمور است
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب - وز شب تپانچهها زده بر روی آفتاب
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - در مدح ناصرالدین طاهر:چون وقت صبح چشم جهان سیر شد ز خواب - بگسسته شد ز خیمهٔ مشکین شب طناب
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - ایضاً له:ای تیغ تو کشیده ترا ز تیغ آفتاب - ای نجم دین و از تو به کفر اندر اضطراب
-
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴:دلم را انده جان میندارد - چنان کاید جهانی میگذارد
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹:سرافرازا تو آن صدری که طبعت - به جز تخم نکو نامی نکارد
-
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸:هرچه با من کنی روا باشد - برگ آزار تو کرا باشد
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۰۲ - امیر شجاعی شاعر در قدح انوری گفته:هر بلایی کز آسمان آید - گرچه بر دیگری قضا باشد
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - در مدح ابوسعید بابو:صدر بابوئیان سزا باشد - کاندرو عقل را ثنا باشد
-
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:ای جهان را به حضرت تو نیاز - در جاه تو تا قیامت باز
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:تختهٔ عشق برنوشتم باز - برنویس ای نگار تختهٔ ناز
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح سیف الدوله ابوالقاسم محمود بن سلطان ابراهیم غزنوی:آمد آن مایه سعادت باز - کز جهان ملک را به دوست نیاز
-
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰:چو کرد خیمهٔ حسنت طناب خویش مکین - خروش عمر برآمد ز آسمان و زمین
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۳ - از بزرگی مسحی و رانین خواهد:حسام دولت و دین ای خدای داده ترا - جمال احمد و جود علی و نام حسین
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۵ - در مذمت دشمنان صاحب:چهار چیز ز ارکان بارگاه تو باد - مخالف تو کزو هست عیش تو شیرین
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - ایضاً له:سپاه دولت و دیدن اندر آمدست بزین - همی به غز نهد روی پشت دولت و دین
-
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷:زردرویم ز چرخِ دندانخای - تیرهرایم ز عمرِ محنتزای
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۶ - در تهنیت عید و مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی:جشن عید اندرین همایون جای - که بهشتی است در جهان خدای
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۳۷ - بزرگی به خانهٔ انوری رفت در تهنیت قدوم او گوید:مرحبا مرحبا درآی درآی - اثر خیر اثیر دین خدای
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - در تعریف عمارت و مدح بورشد رشید خاص:ای همایون بنای آهو پای - آهویی نانهاده در تو خدای
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - در مدح وزیر:ای قاعدهٔ تازه ز دست تو کرم را - وی مرتبهٔ نو ز بنان تو قلم را
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح خواجه منصور بن سعید بن احمد بن حسن میمندی صاحب دیوان عرض:امروز نشاطی است فره فضل و کرم را - و امروز وفاقیست عجب تیغ و قلم را
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - در مدح امیر سید مجدالدین ابوطالب:زان پس که قضا شکل دگر کرد جهان را - وز خاک برون برد قدر امن و امان را
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - در مدح عمادالدین فیروز شاه:باز این چه جوانی و جمالست جهان را - وین حال که نو گشت زمین را و زمان را
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح سیف الدوله محمود ابراهیم:نوروز جوان کرد به دل پیر و جوان را - ایام جوانی است زمین را و زمان را
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹ - در مدح صاحب مجدالدین ابوالحسن عمرانی:اینکه میبینم به بیداریست یا رب یا به خواب - خویشتن را در چنین نعمت پس از چندین عذاب
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی:ای جهان عدل را انصاف تو مالکرقاب - دین حق را مجد و گردون شرف را آفتاب
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲:ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید - نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۲ - در مدح صاحب ناصرالدین طاهر:صاحبا جنبشت همایون باد - عید و نوروز بر تو میمون باد
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در مدح علاء الدوله مسعود ابراهیم غزنوی:شاه را روی بخت گلگون باد - جشن آبان بر او همایون باد
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۸ - در مدح نظامالملک صدرالدین محمد میراب مرو:شبی گذاشتهام دوش در غم دلبر - بدان صفت که نه صبحش پدید بد نه سحر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۲ - در مدح میرآب مرو صاحب سعید صدر الدین نظامالملک:نماز شام چو کردم بسیج راه سفر - درآمد از درم آن سرو قد سیمینبر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۳ - در صفت بغداد و مدح ملک الامرا قطب الدین مودود شاه:خوشا نواحی بغداد جای فضل و هنر - کسی نشان ندهد در جهان چنان کشور
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۷:زهی بقای تو دوران ملک را مفخر - خهی لقای تو بستان عدل را زیور
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در مدح سلطان ابراهیم:نظام عالم و خورشید ملک و ذات هنر - نصیر دولت و پشت هدی و روی ظفر
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۹ - در مدح امیرکبیر ضیاء الدین مودود احمد عصمی:دوش از درم درآمد سرمست و بیقرار - همچون مه دو هفته و هر هفت کرده یار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۲ - در تهنیت عید و مدح ناصرالدین ابوالفتح طاهر:دی بامداد عید که بر صدر روزگار - هر روز عید باد به تایید کردگار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۷ - (گویا در ادامهٔ قصیدهٔ دی بامداد عید که بر صدر روزگار ...):کای کاینات رابه وجود تو افتخار - وی پیش از آفرینش و کم ز آفریدگار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۸:ای روزگار دولت تو روز روزگار - وی بر زمانه سایهٔ تو فضل کردگار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۳ - قبا از بزرگی خواسته:ای برقد تو راست قبای سخا و جود - حرفیست در لباس مرا با تو گوش دار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۷:آ زاده گر کریم نیابد ورا چه عجب - گر زی خسیس طبع گراید به اضطرار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۸ - از ممدوح التماس کفش به معما کرده است:ای مستفاد لطف تو اقبال آسمان - وی مستعار جود تو آثار روزگار
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در مدح سلطان مسعود ابراهیم:ای ملک را جمال تو افزوده کار و بار - مسعود بیخ و شاخ تو مسعود برگ و بار
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۳ - در تعریف عمارت و مدح صاحب ناصرالدین طاهر:ای به خوبی و خرمی چو بهار - گشته در دیدها بهار نگار
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۶ - در مدح شمسالدین اغل بیک:دوش در هجر آن بت عیار - تا به روزم نبود خواب و قرار
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح سپهسالار ابوحلیم زریر شیبانی:از جهان آفرین هزار هزار - آفرین باد بر سپهسالار
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در مدح خواجه سعید بابو:آمد آن شرع را شعار و دثار - آمد آن ملک را یمین و یسار
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۲ - در مدح دستور ناصرالدین طاهر:زهی دست وزارت از تو معمور - چنان کز پای موسی پایهٔ طور
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۵ - ایضاً له:زهی دست وزارت از تو با زور - ندیده چشم گیتی چون تو دستور
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۴ - در مدح صاحب ناصرالملة والدین ابوالفتح طاهر:ای ز رای تو ملک و دین معمور - شب این روز و ماتم آن سور
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸۰ - در اشتیاق:به خدایی که از مشیت او - رنج رنجور و شادی مسرور
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در مدح سلطان مسعود ابراهیم غزنوی و صفت قصری از قصوروی:این بهار طرب نهال سرور - که به فرمان شاه شد معمور
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - در مدح منصور سعید:ای سرافراز عالم ای منصور - وی به صدر تو اختلاف صدور
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۹ - در مدح صدر معظم کمالالدین مسعود عارض:زهی ز بارگه ملک تو سفیر سفیر - زمان زمان سوی این بندهٔ غریب اسیر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۱ - در صفت معشوق و مدح امیر ضیاء الدین مودود احمد عصمی:بر من آمد خورشید نیکوان شبگیر - به قد چو سرو بلند و برخ چو بدر منیر
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۲ - در مدح امیر فخرالدین محمد میر آب مرو:به فال نیک درآمد به شهر موکب میر - به طالعی که سجودش همی کند تقدیر
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - در مدح ابوالقاسم خاص:عمید دولت عالی و خاص مجلس میر - امین گنج شه و حمل بخش حمله پذیر
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۳ - در مدح متمن الحضرة سعدالدین اسعد بن اسماعیل:مؤتمن اسعد بن اسماعیل - آن به قدر و شرف عدیم عدیل
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲۷ - التماس انعام:ای ترا آفتاب حاجب بار - حشمتت را ستارگان در خیل
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در مدح سلطان ابراهیم:ای به ذات تو ملک گشته جلیل - وی به نام تو زنده نام خلیل
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۱ - مدح صدر تاجالدین ابراهیم:اختیار ملوک هفت اقلیم - تاج دین خدای ابراهیم
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۷۶ - شراب خواهد:ای ز نور شرابخانهٔ تو - روی آفاق همچو دست کلیم
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح سلطان ابراهیم:روی بازار ملک هفت اقلیم - پشت حق بوالمظفر ابراهیم
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۲ - در مدح ابوالفتح طاهربن مظفر وزیر:به حکم دعوی زیج و گواهی تقویم - شب چهارم ذی حجهٔ سنهٔ ثامیم
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - در مدح سلطان ابراهیم:سپهر دولت و دین آفتاب هفت اقلیم - ابوالمظفر شاه مظفر ابراهیم
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۰ - در مدح فیروزشاه گفته و التزام آنچه حضرت سلیمان داشته از مراتب جاه و نعمت نموده:کو آصف جم گو بیا ببین - بر تخت سلیمان راستین
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - در مدح سلطان علاء الدوله ابو سعید مسعود بن ابراهیم:شه باز به حضرت رسید هین - یکران مرا برنهید زین
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۱ - در مدح فخرالسادات مجدالدین ابوطالب نعمه:آیت مجد آیتی است مبین - منزل اندر نهاد مجدالدین
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۲ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی:ای جهان را جمال و جاه تو زین - اسم و رسم تو اسم و رسم حسین
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۳ - فخرالدین خالد قطعهای به مطلع زیر به انوری نوشته و او را مدح گفته انوری در جواب فخرالدین قصیدهٔ ذیل را گفته و پسر او را که طفل بوده ستوده:و علیک السلام فخر الدین - افتخار زمان و فخر زمین
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۴ - مدح ملکالاسخیا ابوالمفاخر امیر فخرالدین:افتخار زمان و فخر زمین - بوالمفاخر امیر فخرالدین
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۶ - در مدح ناصرالدین طاهربن مظفر:صاحب روزگار و صدر زمین - نصرت کردگار ناصر دین
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۷ - زینالدین عبدالله از استر افتاده و حکیم به عیادت او نرفته بود این قطعه در عذر تقصیر خویش گفته:ای بزرگی که از شمایل و قدر - ملک را زینتی و دین را زین
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - ایضاً له:ای جمال ترا کمال قرین - طوق طوع تو بر شهور و سنین
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰ - ایضاً له:حضرتی شد بزرگ چون غزنین - لاهوار از قدوم شاه زمین
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۲ - در مدح ضیاء الدین مودود احمد عصمی بعد از حبس:سپاس ایزد کاندر ضمان دولت و جاه - به کام باز رسیدی به صدر مسند و گاه
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۴ - مدح کمالالدین ابوالمحاسن نصر:کمال کل ممالک جمال حضرت شاه - ابوالمحاسن نصر آن نصیر دین اله
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۵ - در مدح صدر کمالالدین محمد:جلال صدر وزارت جمال حضرت شاه - اجل مفضل کامل کمال دین اله
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - در مدح سیف الدوله محمود بن ابراهیم:نظام ملک و ولایت جمال تاج و کلاه - سر محامد محمود شاهزاده و شاه
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۷ - در مدح صدراعظم زینالدین عبد الله و شکر صحت یافتن او از بیماری:از محاق قضا برون شد ماه - وز عرای خطر برون شد شاه
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۸ - در مدح امیر علاء الدین اسحاق:خاص سلطان علاء دین اله - میر اسحاق صدر مجلس شاه
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۹ - در تهنیت عید و مدح صاحب ناصرالدین طاهر:ای سراپردهٔ سپید و سیاه - ای بلند آفتاب و والا ماه
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۰ - در مدیح:به خدایی که ذات لم یزلش - باشد از سر بندگان آگاه
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۱:ز ابتدا کاندر آمدی به عمل - بیش از این بود بارنامه و جاه
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۴ - در قناعت و خویشتنداری:ای به دریای عقل کرده شناه - وز بد و نیک این جهان آگاه
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۵ - مطایبه:چند مهتاب بر تو پیماید - این و آن در بهای روی چو ماه
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - ایضاً له:ای بکوجاه برده موکب شاه - دیده اقبال شاه بر کوجاه
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - ایضاً له:ای سرافراز تاج و والاگاه - ملک را تهنیت کنید به شاه
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۳:زهی ز روی بزرگی خلاصهٔ دنیی - علو قدر تو برهان آسمان دعوی
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰ - در مدح سلطان مسعود بن ابراهیم همانا در سال فراز آمدن آن پادشاه والاجاه بر تخت پادشاهی گفته شده است:درود داد خلافت رسید و عهد و لوی - به بارگاه همایون حضرت اعلی
-
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۵ - در مدح سلطان اعظم سنجربن ملکشاه:ای ز تیغ تو در سرافرازی - ملک ترکی و ملت تازی
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - ایضاً له:نکند کار تیر آیازی - شل هندی و نیزه تازی
-
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲:انوری چون خدای راه نمود - مصطفی را به نور لوشینا
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح سیف الدوله محمود ابراهیم:بادبان برکشید باد صبا - معتدل گشت باز طبع هوا
-
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹ - در شکایت گوید:به جای بادهٔ نابم تو سرکه دادی ناب - هلاک جان و دل خود بر آن نبود شراب
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰ - شراب خواهد:خدایگانا مهمان بنده بودستند - تنی دو دوش به سیکی و نقل و رود و شراب
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱ - ایضا درخواست شراب کند:ایا دقیق نظر مهتری که گاه سخا - توانی ار بچکانی همی از آتش آب
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح سیف الدوله محمود ابراهیم:بدیع نیست به شب دیدن ستاره در آب - بروز بین که سپهری است پر ستاره بر آب
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح بونصر پارسی:قبول یافت ز هر هفت اختر آتش و آب - وجیه گشت بهر هفت کشور آتش و آب
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - (در مدح عمیدالدولة عمدة الکتاب):گه رحیل چو بگذاشتم همی اسباب - ز آب دیده همی گشت گرد من گرداب
-
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۵ - مطایبه ملکشاه پدر سلطان سنجر با مرد اعرابی:حکایت است به فضل استماع فرمایند - به شرط آنکه نگیرند از این سخن آزار
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۹:من و سه شاعر و شش درزی و چهار دبیر - اسیر و خوار بماندیم در کف دو سوار
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - در مدح سپهسالار بوحلیم زریر شیبانی سپهسالار سلطان مسعود بن سلطان ابراهیم:ز کسب جاه پدر شاد باد و برخوردار - زریر نجم سپه پروری سپهسالار
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - ایضاً له:زریر رای رزین ای به حق سپهسالار - توئی که رخش تهمتن نداشت چون تو سوار
-
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲۳ - در مطایبه:گویند که در طوس گه شدت گرما - از خانه به بازار همی شد زنکی لال
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - در مدح سیف الدوله محمود:فتح و ظفر و نصرت و فیروزی و اقبال - با عز خداوند قرین بودند امسال
-
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲۴ - سخن کمالی را ستاید:شعرهای کمالی آن به سخن - پای طبعش سپرده فرق کمال
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - ایضاً له:میل کرد آفتاب سوی شمال - روز فرسوده را قوی شد حال
-
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸۲ - در شکایت اهل زمان:روبهی میدوید از غم جان - روبه دیگرش بدید چنان
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸۳ - نصیحت:کم عیالی سعادتیست که مرد - نرود جز برای خویش بدان
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - ظاهرا در مدح سیف الدوله محمود بن ابراهیم سروده شد در هنگامی که بغزو هندوستان بسیجیده بود:شاد باش ای مطاع فتنه نشان - ای ز امن تو خفته فتنه ستان
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷ - در مدح ابونصر پارسی:سال عمر عزیز آن نو گشت - که بزرگیش نیست نو به جهان
-
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸۷ - در طلب شراب:خواجه اسفندیار میدانی - که به رنجم ز چرخ رویین تن
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - در مدح ابوسعید بابو:آمد آن تیر ماه سرد سخن - گرم در گفتگوی شد با من
-
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۶ - فی اقتراح الذهب:ای فلک قدری که در انگشت قدر و همتت - از شرف مهر فلک زیبد همی مهر نگین
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۹ - در مدح سلطان ملکشاه ثانی:شادباش ای خسرو عادل عماد دین و داد - دیر زی ای ناصر جاه امیرالموئمنین
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در مدح ابوحلیم زریر شیبانی:ای سپهسالار شرق ای پشت ملک ای صدر دین - ای زریر ای بوحلیم ای کوه حلم ای بحر کین
-
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۴۴ - در هجو کسی گفته:نکنم خواجه را به شعر هجا - لیک برخوانم آیتی ز نبی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۴۹ - در مدح امیر فخرالدین ابوالمفاخر آبی:ای به تدبیر قطب آن گردون - که ز تقدیر ساختست جدی
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۰ - قسمت در توبه و انابه:به خدایی که بازگشت بدوست - که مرا بازگشت نیست به می
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - ایضاً له:آمد آن اصل شرع و شاخ هدی - آمد آن برگ عقل و بار ندی
-
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵۵ - در مدیح:آنی که گر بخواهی از اقبال و سروری - تری ز آب و خشکی از آتش برون بری
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵۶ - در شکایت و تقاضای الطاف صاحب:ای صاحبی که صدر وزارت ز جاه تو - با اوج آفتاب زند لاف برتری
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - ایضاً له:ای پیشکار تخت تو کیوان و مشتری - ای نجم شرق و غرب ترا گشته مشتری
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - در مدح علاء الدین اسعد:ای باد صبحدم که ز دم روح پروری - خوشخو چو نوبهاری و خوشبو چو عنبری
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶:این دل چو شب جوانی و راحت و تاب - از روی سپیدهدم برافکند نقاب
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:هم طبع ملول گشت از آن شعر چو آب - هم رغبت از آن شراب چون آتش ناب
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:زان روی که روز وصل آن در خوشاب - در خواب شبی بر آتشم ریزد آب
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴:از درد فراقت ای به لب شکر ناب - نی روز مرا قرار و نی در شب خواب
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰:در وصل تو عزم دل من روز نخست - آن بود که عمر با تو بگذارم چست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱:آتش به سفال برنهادی ز نخست - پس با خاکم به در برون رفتی چست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:دستم که به گوهر قناعت پیوست - پر بود و نبود آز را بر وی دست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:جدت ورق زمانه از جور بشست - عدل پدرت سلسلها کرد درست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:هجری که به روز غم مبادا دل و دست - بر دامن دل که گرد ننشست نشست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵:جانا به تن شکسته و عزم درست - عمریست که دل در طلب صحبت تست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:ای شاه ز قدرتی که در بازوی تست - تیر تو به ناوک قضا ماند چست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:با موزه به آب در دویدی به نخست - تا خرمن من به باد بردادی چست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:کار تنم از دست دلم رفت ز دست - بیچاره دلم به ماتم جان بنشست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹:دل در خم آن زلف معنبر بنشست - جان گفت که دل رفت وزین غمکده رست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰:بوطالب نعمه ای گشادهدل و دست - با دست و دلت بحر و فلک ناقص و پست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱:ای صبر ز دست دل معشوقهپرست - این بار به دامن تو خواهم زد دست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲:دی میشد و از شکوفه شاخی در دست - گفتم به شکوفه وعده بود این آن هست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:از حادثهای که هرچه زو گویم هست - هرچند که بشکست مرا هیچ نبست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴:دی با تو چنان شدم به یک خاست و نشست - کز من اثری نماند جز باد به دست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:گفتند که شعر تو ملک داشت به دست - گفتم عجبا و جای این معنی هست
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶:ای عهد تو عید کامرانی پیوست - افتاد بهار پیش بزم تو ز دست
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۳:از روز نخست کاین دلم رای تو جست - دیدهست جفای سخت و پیمانی سست
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲:با دل گفتم که آن بتم دوش نهفت - جان خواست ز من چون گل وصلش بشکفت
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۳:با گل گفتم شکوفه در خاک بخفت - گل دیده پر آب کرد از باران گفت
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۴:چشمم ز غمت به هر عقیقی که بسفت - بر چهره هزارگل ز رازم بشکفت
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵:از گردش این هفت مخالف بر هفت - هر هفت در افتیم به هفتاد آگفت
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶:چون چرخ برافکند ردای زربفت - بنشست به صد حیله و برخاست به تفت
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱:مریخ سلاح چاوشان تو برد - گوی تو زحل به پاسبانی سپرد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۲:چون نیست یقین که شب چه خواهد آورد - پیشش غم ناآمده نتوانم خورد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۳:آن نور که ملک یافت از روی تو فرد - از هیچ فلک به دست نتوان آورد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۴:عاقل چو به حاصل جهان درنگرد - خشک و تر آسمان به یک جو نخرد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵:هر تیره شبی که ره به روزی نبرد - گردن به حساب عمر من برشمرد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶:بوطالب نعمه آن جهانی همه مرد - هرگز غم این جهان خونخواره نخورد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷:این عمر که سرمایهٔ ملکیست نه خرد - چون بیخبران همی به سر باید برد
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰:ای دل چو به تو چشم تو بهتر نگرد - ترسم که ترا چو شمع چشمت بخورد
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۸:با انده جفت گشتم از شادی فرد - ایام وفا چیست ولی چتوان کرد
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۷:چشم تو در آیینه به چشم تو نمود - بر چشم تو فتنه گشت هم چشم تو زود
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸:گفت آنکه مرا ره سلامت بنمود - کان بت نکند وفا و برگردد زود
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹:دستت به سخا چون ید بیضا بنمود - از جود تو در جهان جهانی بفزود
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰:با دل گفتم که عشق چون روی نمود - در دامن صبر چنگ محکم کن زود
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷:بر یاد جمال ملک چشمم به غنود - از لفظ قضا شنو که گوشم چه شنود
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۳:یک شب مه گردون به رخت مینگرید - وز اشک ز دیده خون دل میبارید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۴:آن روز که بنده خاک خدمت بوسید - بر خدمت تو هیچ سعادت نگزید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۵:بیداد فلک پردهٔ رازم بدرید - تیمار جهان امیدم از جان ببرید
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۶:زان پس که وصال روی در پرده کشید - واندوه فراق پرده بر من بدرید
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹:گفتم که ز خردی دل من نیست پدید - اندوه بزرگ تو در او چون گنجید
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۲:گویی که میفکن دبه در پای شتر - تا من چو خران همی جهم بر آخر
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۳:رای تو که آفتاب فضلست و هنر - گر یاد کند نیم شب از نیلوفر
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵:در ظلمت شبهای فراق ای دلبر - بینی که چگونه می برم عمر به سر
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۲:خورشید ز رای مقتفی دارد نور - وز دولت سنجریست گیتی معمور
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴:ای مایه اعتصام خلق ای منصور - ای معتصم دگر به فریاد و نفور
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶:از بهر چرا مرا نداری معذور - گر من به دلی دو عشق را سازم سور
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸:ز آن عهد پر از نفاقت ای شمع سرور - چون آتش شب نمای نزدیک ز دور
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۳:ای رای تو آفتاب و ای کلک تو تیر - وی چون تو جوان نبوده در عالم پیر
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۴:هستم شب و روز و روز و شب در تدبیر - تا خصم ترا چون کشم ای بدر منیر
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۵:منصوریه هرگزت درآمد به ضمیر - کاید به درت موکب میمون وزیر
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۶:ای چرخ نفور از جفای تو نفیر - وی بخت جوان فغان از این عالم پیر
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷:گر عاشق دلسوخته بی تدبیر - پیغام دهد که از توام نیست گزیر
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۰:از آرزوی خیال تو روز دراز - در بند شبم با دل پر درد و نیاز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۱:ای دست تو در جفا چو زلف تو دراز - وی بیسببی گرفته پای از من باز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۲:آن شد که من از عشق تو شبهای دراز - با مه گله کردمی و با پروین راز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۳:زان شب که به روز بردهام با تو به ناز - روز و شبم از غمت سیاهست و دراز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۴:دل شادی روز وصلت ای شمع طراز - با صد شب هجر بیش گفتست به راز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۵:گر در طلب صحبتم ای شمع طراز - دوش آبله کرد پایت از راه دراز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۶:ای دل بخریدی دم آن شمع طراز - وی دیده حدیث گریه کردی آغاز
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹:شبهای دراز تو به آرام و به ناز - خوش خفته و خواب با تو گشته دمساز
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۵:روزی که کنم هجر ترا بر دل خوش - گویم چه کنم تن زنم اندر آتش
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۶:ماییم و دو شیشکک می روشن و خوش - یک حوضک نقل و یک تنورک آتش
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۷:چون بندگی شهت نمیآید خوش - با ملک چو آب و دولت چون آتش
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱:ای دل به سفر چرا نبندی مفرش - کاندر حضرت عیش نمی باشد خوش
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۲:دوش از کف وصل آن بت عشوه فروش - تا روز می طرب همی کردم نوش
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲:سرمست به کوی دوست بگذشتم دوش - برداشته چون شیفتگان جوش و خروش
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۲:ای مسند تو قاعدهٔ دولت گل - خصمت که ز عز تست دست خوش ذل
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۳:ای گوهر تو خلاصهٔ عالم گل - باد از تو دو قوم را دو معنی حاصل
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۴:آخر شب دوش بیتو ای شمع چگل - بگذشت و گذاشت در غمم خوار و خجل
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۵:آمیختم از بهر تو صد رنگ و حیل - هم دست اجل قویتر آمد به جدل
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳:آن را که چو ما سرشت باشد از گل - بی خارشکی نباشد ای مهر گسل
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۷:چرخا زحلت نحسترست یا بهرام - زهرهت غر و مشتریت مغرور به نام
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۸:ای زیر همای همتت چرخ مدام - کبک از نظرت گرفته با باز آرام
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۹:رفتم چو نبود بیش از این جای مقام - هرچند به نزدیک تو بودم آرام
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۰:از مشرق دست گوهر آل نظام - ده ماه تمام را طلوعست مدام
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۱:دل فرق نمیکند همی دانه ز دام - راهیش به جامعست و راهیش به جام
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵:ای رایت شه گرفته از نام تو نام - طبع تو به نظم داده انصاف کلام
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۷:ای دل چو غم نوت دهد چرخ کهن - چون کار ندیدگان مشو بیسر و بن
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۸:ماییم و صراحی و شراب روشن - مرغی دو و نان چند و زیشان دو سه تن
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹:این پند نگاه دار هموار ای تن - برگرد کسی که خصم تو هست متن
-
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۳:کسری که کمان عدل او کرد به زه - حاتم که ز کان به جود بگشاد گره
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۴:چون باز کنی ز زلف پرتاب گره - احسنت کند چرخ و فلک گوید زه
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۱۱:چون زور ملک چرخ درآورد به زه - از چرخ ملک بانگ برآورد که زه