ای صاحبی که صدر وزارت ز جاه تو
با اوج آفتاب زند لاف برتری
فرمان تو که زیر رکابش رود جهان
با روزگار سوده عنان در برابری
بر هر که ابر عاطفتت سایه افکند
تا حشر باقیست چو دریا توانگری
دست تو رازقست و ضمیر تو غیبدان
بیدعوی خدایی و لاف پیمبری
احوال مبرمی و گدایی شاعران
دانند همگنان که مه شعر و مه شاعری
شد مدتی که عزم زمینبوس تازه کرد
در خدمت مبارک میمونت انوری
واکنون بر آستانهٔ عالیت روز و شب
کش آسمانه باد پر از ماه و مشتری
از لطف شامل تو طمع دارد این قدر
کاخر چه میکنی و کجایی چه میخوری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ستایش و تمجید از قدرت و مقام بالای وزیری میپردازد که به مانند خورشید برتری خود را نمایش میدهد. او اشاره میکند که سرنوشت جهان تحت فرمان این وزیر است و محبت او بر همه افراد سایه میافکند. استادانه، شاعر از ثروت و احسان وزیر یاد میکند و به تواناییهای او در حل مسائل و تامین نیازها اشاره میکند. همچنین، شاعر خود را به عنوان کسی معرفی میکند که در خدمت این وزیر است و به او احترام میگذارد. در نهایت، شاعر از وزیر میپرسد که در حال حاضر چه کار میکند و چه میخورد، نشاندهنده علاقه و کنجکاوی او نسبت به وضعیت وزیر است.
هوش مصنوعی: ای کسی که مقام وزارتت به اندازهای بلند است که انگار با تابش آفتاب برتری میفروشی.
هوش مصنوعی: فرمان تو باعث میشود که تمام دنیا با تو هماهنگ و همراه باشد و زمان نیز در برابر این قدرت تو تسلیم شود.
هوش مصنوعی: هر کسی که تحت تأثیر محبت و عاطفه تو قرار بگیرد، تا ابد از نعمت و ثروت مانند دریا برخوردار خواهد بود.
هوش مصنوعی: دست تو منبع روزی و سرشت تو آگاه از غیب است. بدون آنکه خود را خدا یا پیامبر قلمداد کنی، از حقیقتهای بزرگ آگاهی داری.
هوش مصنوعی: شاعران در شرایط سخت و نیازمندیهای خود را از دیگران پنهان نمیکنند و همگان میدانند چقدر هنر شعر و خود شعرگویی برای آنها مهم است.
هوش مصنوعی: مدتی است که تصمیم دارم بر خاک پای تو بوسه زنم و در خدمت چهرهی مبارک و خوشابت تو باشم، ای میمون!
هوش مصنوعی: اکنون در آستانهٔ بزرگی تو، روز و شب با تمام زیباییهای آسمان، پر از ماه و سیارهٔ مشتری است.
هوش مصنوعی: این جمله نشان میدهد که شخصی به محبت و لطف تو بسیار امیدوار است و از این نظر دست به دامن تو شده است. او میخواهد بداند که تو در چه حالی هستی، کجا هستی و چه چیزی میخوری، که به نوعی نشاندهنده نگرانی و اشتیاق او برای برقراری ارتباط و دریافت محبت توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای اَبر بهمنی که به چشم من اندری
تن زن زمانکی و بیاسای و کم گری
این روز و شب گریستن زاروار چیست
نه چون منی غریب و غم عشق برسری
بر حال من گری که بباید گریستن
[...]
برگ گل سپید به مانند عبقری
برگ گل دو رنگ به کردار جعفری
برگ گل مُوَرَّدِ بشکفتهٔ طری
چون روی دلربای من، آن ماه سعتری
پوشیده مشگ ز ابر سیه چرخ چنبری
کافور بر گرفت ز که باد عنبری
از گل زمین شده چو تذروان هندوی
وز ابر آسمان چو پلنگان بربری
از سنگ خاره گشت گلاب و عرق روان
[...]
ای فال گیر کودک فالم ز روی تو
با روشنایی مه و با سعد مشتری
هستت ز نخ بلورین گوی و در آن بلور
پیدا خیال حسن لطیفی و دلبری
دارند صورت پری اندر بلور و تو
[...]
ای پیشکار تخت تو کیوان و مشتری
ای نجم شرق و غرب ترا گشته مشتری
در جرم عقل طبعی و در جسم عدل جان
بر شخص فضل دستی و بر عرض حق سری
اقبال را به همت بهتر طلیعه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.