گنجور

 
ناصر بخارایی ادیب صابر

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها ناصر بخارایی مصرع یا بیتی از ادیب صابر را عیناً نقل قول کرده است:


  1. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه :: ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸

    ناصر بخارایی (بیت ۱۰): «کجا است ساقی بادام چشم پسته دهن» - که جام او لب لعل است و نقل سیب ذقن

    ادیب صابر (بیت ۷۰): ز دست ساقی بادام چشم پسته دهان - بخواه باده به وقت شکوفه بادام



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۳ - در نعت نبی اکرم فرماید:ای ز تأیید ازل نقد امانت را امین - محرم اسرار قرآن، همدم روح‌الامین

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۰:روز و شب بودند زلف و روی تو با هم قرین - صبح روشن مدتی با شام تیره همنشین


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰:لعبت لاغر میانی دلبر فربه سرین - قامتت را سرو جفت و صورتت را مه قرین


  2. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه:همی دهند بشارت مبشران صبا - که شد مزاج جهان خوش ز اعتدال هوا


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳:سه تحفه داد فراق دو زلف دوست مرا - یکی دریغ و دوم حسرت و سوم سودا


  3. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح خواجه عبیدالله وزیر و صاحبدیوان:ز آفتاب رخ تست بر دل من تاب - ز تاب آتش رویت مرا چو زلف متاب

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲:کتبت من دم عیش الیک الف کتاب - هنوز شوق تو یک فصل نیست از صد باب


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷:لبت به رنگ شراب است و میل من به شراب - مرا شراب تو تا کی دهد غرور سراب

    ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸:چرا تفاخر جویی بر این و آن به لقب - چرا تکبر برزی بر این و آن به خطاب


  4. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح خواجه حسن قاضی دمشق:گر باده نیست می‌خورم از خون دل شراب - ور نقل نیست ساخته‌ام از جگر کباب

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:بر آب کار به که بسازیم کار آب - کاین بحر سرنگون فلک نیست جز سراب

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷:رفتیم از دیار تو با دیدهٔ پر آب - چون زلف تو مشوش و چون حال تو خراب


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹:مال و جمال و بی غمی و صحت و شباب - عشق و وصال و خرمی و عشرت و شراب


  5. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح تاج‌الدین قاضی شیخ علی گوید:زهی بنا که جناب تو قبلهٔ فضلاست - چهار رکن تو همچو حرم مقام صفاست

    ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ:گل از نشاط به صد برگ مجلسی آراست - که از ترنم بلبل در او هزار نواست

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳:مرا که همچو نی از آه و ناله برگ و نواست - تنی چو نال نزار و قدی چو چنگ دوتاست

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴:بیا که تا اثری از وجود من بر جاست - ترا چو نور بصر در میان جانم جاست


    ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸:تو را که فضل و هنر هست و بخت و دولت نیست - درست شد که گنه مر زمانه نه تو راست


  6. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در مدح یکی از بزرگان و خواجگان و درخواست عبا:لطافت تو به آب خضر بقا بخشد - عبارت تو به در ثمین بها بخشد


    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » مفردات » شمارهٔ ۳:نمود خون عدو برکشیده خنجر او - به گونه شفق سرخ بر سپهر کبود


  7. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح سلطان اویس:کعبتین روز و شب در طاق اخضر کرده‌اند - هفت مهره در دو شش خانه مششدر کرده‌اند


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵:آزر و مانی که صورتهای دلبر کرده اند - نی رخ چون ماه و نی زلف چو عنبر کرده اند


  8. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه:چو چشم مست تو بیمار گشته‌ام ز خمار - برای دفع حمارم سبوی می ز خم آر


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴:خمار داد سرم را به چشم نیم خمار - ز من ببرد به زلفین بی قرار قرار

    ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۰:ز جمله نعمت دنیا چو تندرستی نیست - درست گرددت این گر بپرسی از بیمار


  9. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در لغز و مدح سلطان اسکندر:چه ماهی است که او را بود بر آب گذر - به بحر همچو صدف گشته حامل گوهر

    ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در مدح خواجه علی وزیر:پیام گل سوی بلبل رساند باد سحر - سپید سر و به رقص آمد از سماع خبر

    ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - در تهنیت عید و مدح شاه ابوالمعالی:صباح عید و نسیم بهار جان پرور - دو قاصدند که از روضه می‌دهند خبر


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹:اگر ندیده ای از مشک پیش لاله سپر - همی نگر به سوی آن دو زلف لاله سپر

    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲:زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر - یکی گل است و دوم نرگس و سیوم عنبر

    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۳:چو روز برسر خود کرد قیرگون چادر - عروس شب رخ خود را نمود از معجر

    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۱۷:به هیچ وقتی اگر نام کهتران شمری - مرا و نام مرا اندر آن شمار شمر


  10. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه:ای چو خورشیدت ندیده دیدهٔ انجم نظیر - پادشاهی، تاج بخشی، شهریاری تختگیر


    ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۹:ای وزیر شاه عالم، ای نصیر دین حق - عقل را کلکت نصیر و علم را رایت وزیر


  11. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در مدح یکی از بزرگان صاحب علم و با نفوذ:نماز شام که بر وفق رأی بطلمیوس - برفت خور به زمین همچو گنج دقیانوس


    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۴:تو را خرامش کبک است و کشی طاووس - مثل زنند ز حسنت همی به روم و به روس


  12. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - در مدح معزالدین ملک حسین پادشاه:نشست خسرو گردون به بارگاه حمل - به نام نامیه منشور داد بهر عمل

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۴:چو شاه عشق ظفر یافت بر ولایت دل - قماش خانه سبیل است و خون بنده بحل

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۸:به جان جملهٔ مردان که در صباح ازل - چو باد صبح روان شد ز جنبش اول

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۲:بیا که باغ به صد برگ می‌رسد از گل - چمن هزار نوا دارد از دم بلبل


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴:دهان خزینه گوهر شده ست و گوش صدف - زنظم و نثر تو ای خواجه امام اجل


  13. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - در مدح سلطان اسکندر:سحر ز خون شب بریخت می در جام - بر آور از افق ساغر آفتاب مدام

    ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - در مدح قاضی جلال‌الدین:طلوع کوکب اقبال اسلام - خجسته باد چو مه بر لیالی و ایام

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۷:مرا ز درد تو خون دل است و دُردی جام - دوای سوختگان نیست جز بادهٔ خام


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸:چه جوهر است که ماند به چرخ آینه فام - بدو دهند مگر گونه چرخ و آینه وام


  14. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح سلطان عزالدین محمد شاه ثانی:از صدق می‌زنم به مهرت چو صبح دم - ای آفتاب روشنئی ده به صبحدم


    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » مفردات » شمارهٔ ۸:خود را بزرگ می کنم اندر میان خلق - بی آن که خدمتی ز برای تو می کنم


  15. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - در وصف پائیز و مدح امیر شرف‌الدین محمد و یادی از بخارا:صباغ ماه از خم نیلی آسمان - بس رنگ مختلف که بر آورد در خزان

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۸:چون همنشین ماه نگردم بر آسمان - آن به که همچو گرد نهم سر بر آستان


    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۹:مشک است توده توده نهاده بر ارغوان - زلفین حلقه حلقه آن ماه دلستان

    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۱۰:معشوقه طرفه طرفه نماید گل از رخان - وز مشک نافه نافه گشاید بر ارغوان

    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۱۲:گویی به گرد روی تو آن زلف دلستان - توده شده است عنبر تر گرد گلستان

    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۲۷:تیرت به گاه زخم چوپوید به سوی خصم - کلکت به وقت مهر چو جنبید در بنان


  16. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در مدح جلال‌الدین هوشنگ شاه:نماز شام که از دور چرخ روئین تن - برفت رستم خورشید در چه بیژن


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴:فروغ لاله و بوی گل و نسیم سمن - بتان شدند و بتان را دماغ و دیده شمن


  17. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - در مدح خواجه جلال‌الدین که یکی از بزرگان و عالمان بوده است:تنم چو ذرهٔ خاک است و دل چون قطرهٔ‌ خون - به شکل نقطه که باشد میان حلقهٔ‌ نون


    ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۹:بزرگ آل پیمبر بزرگ حادثه ای - که چون تویی بود اندر کف زمانه زبون


  18. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - در مدح امیر اعظم امیر محمود خلدالله دولته:ز زلف تو به خطا گر صبا برد یک چین - شود چو زلف تو بر باد بوی نافهٔ چین

    ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - در وصف بنای جلال‌الدین هوشنگ شاه:زهی بنای مبارک اساس متین - که چار رکن تو چون حصن چرخ باد حصین

    ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - در مدح سلطان شیخ اویس:طراوتی ست زمین را ز فرّ فروردین - که هر زمان خجل است آسمان ز روی زمین


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱:بهشت گشت به اردیبهشت و فروردین - ز لطف روی هوا و ز سبزه پشت زمین


  19. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - در مدح سلطان اعظم جلال‌الدین شیخ حسین ایلکانی:دوش چون آفتاب روشن رای - سوی مغرب کشید رایت رای


    ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:گشتم از هجر او نزار چو نی - وعده وصل او ندانم کی


  20. ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - در تفاخر و تعریف از خود:ملک سخن مراست که آمد به داوری - کو را نداد همت من داد شاعری


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۶:ای زلف یار من زرهی یا زره گری - یا پیش تیره غمزه دلبر زره وری


  21. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱:دوش می‌دیدم دل گم گشتهٔ خود را به خواب - اکثرش خون بود جائی،‌ آتش و جائی کباب

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵:چشم او مست است و در مستی شده مخمور خواب - دیده گر بر هم زند بنیاد جان گردد خراب

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶:گر گشایی ابر برقع، از حیا گردد گُل آب - وز هوا داری فشاند بر گل رویت گلاب


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱:چند بارم بر فراق دلبران از دیده آب - چند باشم آتش تیمار خوبان را کباب


  22. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸:دهانت ذره‌ای گر تنگ بار است - لبت در دلنوازی خرده کار است


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸:خوشا وقتا که وقت نوبهار است - مساعد روز و میمون روزگار است

    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۱:فلک بدعهد و بس نااستوار است - همه کار جهان ناپایدار است


  23. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹:اثری در قدح باده ز لعل یار است - قبلهٔ خسته دلان خاک درِ‌ خمّار است


    ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳:آرزومندی من خدمت و دیدار تو را - چون جفای فلک و محنت من بسیار است


  24. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴:شمایل تو به هر حال در خیال من است - زهی خیال که در اهتمام من است


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷:تویی که مهر تو در مهرگان بهار من است - که چهره تو گلستان و لاله زار من است


  25. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶:تو در بری و دیدهٔ بدخواه بر درست - بر در چه باک دشمن، گر دوست در بر است


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹:شمشاد قد و لاله رخ و یاسمین بر است - با سرو و گل به قامت و عارض برابر است


  26. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰:یار اگر در دیده پنهان است پیدا در دل است - گر به صورت می‌کند دوری به معنی واصل است


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰:تا دلم در دست آن سیمین بر سنگین دل است - زیر پای من ز آب چشم و خون دل گل است


  27. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴:ز چشمم خون دل هر شب روان است - سرشک خونی‌ام از شبروان است


    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۵:بگردان روی دل از فکرت بد - که بد کردن نه کار بخردان است


  28. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰:چسم تو از ما خطائی دید و ابرو چین گرفت - حاجبت آورد از ترکان سپاه و چین گرفت


    ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶:روی من چین از فراق آن نگار چین گرفت - عیش من تلخی ز عشق آن لب شیرین گرفت


  29. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰:صبا به خیر و سلامت سلام یار آورد - به سوی بنده پیامی ز شهریار آورد


    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۳۲:مرا هوای سحرگه پیام آورد - نسیم بوی بهشتی از آن دیار آورد


  30. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۸:بدیدم آن مه خود را، پگاه خواب آلود - سعادت نظرش خواب غفلتم بربود

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۲:ز عشق بنده چه خواهد بدان جمال فزود - که از قدیم تو بودی و این شکسته نبود


    ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۱:اگر مروت و جود است در جهان موجود - چرا ز هر دو به حاصل نمی شود مقصود

    ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۴:نه طالعی که امانم دهد ز خشم خدا - نه نعمتی که بدو خلق را کنم خشنود


  31. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۲:گر شود با من ز لطف آن مه‌رخ عیّار یار - نخل امید من آرد در جهان این بار بار


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷:سرو سیمینی و سیمین سرو را یاقوت بار - جزع من بی سیم و بی یاقوت تو یاقوت بار


  32. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۶:زان لب و دندان چون لعل و گهر - اشک چون سیمم رود بر روی زر


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰:بت سرو قدی و سرو سمن بر - نگار سخن گوی و ماه سخن ور


  33. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴:پیش ما خاک آستان نیاز - بهترست از چهار بالش ناز


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۸:روزه رفت و رسید عید فراز - عود پیش آر و کار عید بساز


  34. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۴:همی‌دارم از لطف تو مُلتمس - که بر ما به ترکی نتازی فَرس


    ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۲:تامل کن از رفتن رفتگان - که بودند چون تو به نفس و نفس


  35. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۷:چو خیال گشتی ای تن، خبری ده از میانش - چو غبار گشتی ای سر، بنشین بر آستانش


    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۲۰:به قمر فروغ بخشد رخ همچو گلستانش - ز شکر خراج خواهد لب لعل دلستانش


  36. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۰:به دندان‌مزد افشاندیم جان بر لعل خندانش - دریغا این نواله نیست اندر خورد دندانش


    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۵:دلم عاشق شدن فرمود و من برحسب فرمانش - در افتادم بدان دردی که پیدا نیست درمانش


  37. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۶:می‌رود در خاک خواری آب نالان از فراق - بر سر آتش همی‌گردد سپهر از اشتیاق


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹:گر نبودی ماه را بر آسمان هر مه محاق - ماه خواندندی تو را خلق زمین بر اتفاق


  38. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۱:نمود صبح ازل آفتاب روز وصال - هوای عشق مرا در ربود ذره مثال

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۲:شنیده‌ایم که عشاق مستقیم احوال - به درد هجر بمردند بر امید وصال


    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۲۳:ثنا به نام تو رغبت همی کند همه وقت - جهان به روی تو خرم بود همی همه سال


  39. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۵:به پرسشی دل من شاد کن که غمگینم - ببخشم از لب خود بوسه‌ای که مسکینم


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶:رخت به باغ ارم ماند ای بدیع صنم - ز خط بنفشه دمیده به گرد باغ ارم

    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۷:نهاد دولت جاوید در زمانه قدم - کشید رایت اقبال بر ستاره علم


  40. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۹:تا کی چو سگم از نظر خویش برانی - وقت است که چون باز مرا باز بخوانی

    ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۲:ای یاد تو غایب ز زبان و دل ما نی - هرگز تو کنی یاد من سوخته یا نی؟


    ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵:تنگ است مرا دل ز غم تنگ دهانی - چون موی شدم در هوس موی میانی


  41. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۹:از حیای عارض تو گل برآمد سرخ روی - عارضش حسنی که دارد سر به سر رنگ است و بوی


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۹:نیکوی بر توست عاشق دیگران بر نیکوی - نیکوی بد خو کند معذوری اندر بدخوی


  42. ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۷:سپهر حسن را دانم که ماهی - ندانم حد ماهی‌ات کماهی


    ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴:سپهر نیکویی را مهر و ماهی - جهان بدخوبی را سال و ماهی


  43. ناصر بخارایی » قطعات » شمارهٔ ۵:پیر دبیر خواجهٔ آفاق خواجگی - ای خواجگی ز رفعت نام تو نامدار


    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۲:دست چمن گرفت سر زلف آن نگار - تا مشکبوی گشت چمن همچو نوبهار


  44. ناصر بخارایی » قطعات » شمارهٔ ۹:ای قاصد خجسته پی مشتری محل - برخوان به گوش خواجه که الصیف ارتحل


    ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۳:آمد ز حوت چشمه خورشید در حمل - بنگر که در حمل چه عجایب کند عمل


  45. ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲:اشکم چو عقیق است ز درج گهرت - پشتم چو کمان گشت ز تیر نظرت


    ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » رباعیات » شمارهٔ ۱:دارم سر آنکه امشب آیم به برت - تا لب به لبت بر نهم و بر به برت


  46. ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:با سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودا زده را چاره بساز


    ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱:گر چنگ تو نیست بلبل ای چنگ نواز - چون با گل رخسار تو گوید همه راز

    ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳:ای روز و شب از زلف و رخت یافته ساز - چون روز و شبم ز عشق تو با تک و تاز

    ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴:ای روز سپید را به روی تو نیاز - زلفت چو شب عاشق بی سیم دراز

    ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵:گر شب چو دراز گردد ای مایه ناز - تن را به فغان آرد و دل را به گداز

    ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶:مرغی که چو ماهیش به آب است نیاز - از نسبت بط نی چو بط سینه فراز


  47. ناصر بخارایی » دیباچه:کسی را ستایش چه حاجت ز ما - که او را ستاینده باشد خدا


    ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲:خیال تو یک ساعت از چشم من - نگردد چو مهر تو از دل جدا