مشک است توده توده نهاده بر ارغوان
زلفین حلقه حلقه آن ماه دلستان
زان توده توده، توده مشک آیدم حقیر
زین حلقه حلقه، حلقه تنگ آیدم جهان
چون قطره قطره آب لطیف است عارضش
وز نور شعله شعله نهاده بر ارغوان
زان قطره قطره قطره آب است در بخار
زین شعله شعله، شعله نارست چون دخان
هر روز دجله دجله ببارم من از دو چشم
کو طرفه طرفه گل شکفاند به بوستان
زان دجله دجله، دجله بغداد دردمند
زین طرفه طرفه، طرفه بغداد شد نوان
تا پشته پشته بار فراقش همی کشم
چو ذره ذره کرد مرا در هوا، هوان
زان پشته پشته، پشته چو کاه آیدم سبک
زین ذره ذره، ذره چو کوه آیدم گران
هجرانش پاره پاره زمن برد خواب و خور
من خیره خیره داده به دست عنا، عنان
زان پاره پاره،پاره شود مر مرا جگر
زین خیره خیره، خیره شود چشم خون فشان
چون نکته نکته در غزل آرم ز وصف او
بختم ز تحفه تحفه دولت دهد نشان
زان نکته نکته، نکته رنج و جراحت است
زین تحفه تحفه، تحفه قبول خدایگان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با تمجید از زیباییها و عواطف ناشی از عشق آغاز میشود. شاعر از عطر و بوی مشک و زیباییهای زلف و چهره معشوق سخن میگوید و شوق و اشتیاق خود را به تصویر میکشد. او به تداوم اندوه و جدایی خود اشاره میکند و از چشمانش که مانند دجله میبارند، مینالد. به نوعی، شاعر احساس میکند که بار فراق معشوق بر دوشش سنگینی میکند و از محنتهای جدایی رنج میبرد. در پایان، او به موضوعات عشق و رنج و تأثیرات آنها بر وجود خود اشاره میکند و آن را با هنر و اشعارش پیوند میزند. شعر به زیبایی عواطف و دردهای عمیق عاشقانه را نمایش میدهد.
هوش مصنوعی: عطر مشک مانند تودهای انباشته بر روی گلهای ارغوانی زلفهای حلقهدار آن ماه زیبای دلانگیز است.
هوش مصنوعی: از آنجا که دلم پر از عشق و احساس است، خود را در میان این حلقههای تنگ و محدود احساس میکنم. دنیا را با تمامی زیباییها و چالشهایش در کنار خود دارم، اما همچنان در این تنگناهای احساسی به سر میبرم.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به زیبایی و لطافت چیزی که مانند قطرات آب نرم و با ملاحت است، و در عین حال نوری گرم و درخشانی بر آن تابیده است و آن را درخشان و جذابتر کرده است. رنگ ارغوانی نیز به این زیبایی جلوهای خاص میبخشد.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن حالتی از آب و آتش میپردازد. قطرهای از آب در بخار موجود در کنار شعلهای از آتش، نشاندهنده تضاد و تعامل میان آب و آتش است. در واقع، ترکیب این دو عنصر، به نوعی به تلاطم و تغییرات موجود در طبیعت اشاره دارد که در آن، قطره آب به بخار تبدیل میشود و شعلههای آتش شکل میگیرد. از این طریق، شاعر به زیبایی تضادهای طبیعی و تأثیرات آنها بر یکدیگر را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: هر روز اشکهایم مانند دجله سرازیر میشود، در حالی که گلها به زیبایی در باغ شکوفا میشوند.
هوش مصنوعی: دجله، که رودخانهای در بغداد است، به خاطر درد و رنجی که به مردمش وارد کرده، تبدیل به یک منبع پیشرفت و تغییرات مهم در شهر شده است. در اینجا، تغییرات و تاثیرات جدیدی که در بغداد به وجود آمده را اشاره میکند.
هوش مصنوعی: من به خاطر جدایی او چنان بار فراق را بر دوش میکشم که گویی مانند ذرات ریز هوا، روح و جانم را در بر گرفته است.
هوش مصنوعی: از آن تودهای که مانند کاه جمع شده است، من سبک و راحت پیش میروم. اما از این ذرات ریز که به هم جمع شدهاند، وقتی وزن بگیرند، مانند کوهی سنگین و سخت میشوم.
هوش مصنوعی: فراق و دوری او باعث شده است که من خواب و خوراک خود را از دست بدهم و در این وضعیت سردرگم و غمگین هستم. حالا همه چیز به طوری شده که زندگیام در دستان دست سرنوشت و مشکلات قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: از آن تکههای پارهپاره، دل من به درد میآید و از این نگاههای نگران و نامفهوم، چشمانم به اشک میافتد.
هوش مصنوعی: وقتی که در شعر هر جزئی را از وصف او مینویسم، از روی شانس و بخت خوبم، نشانهای از نعمت و خوشبختی دریافت میکنم.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این مفهوم میپردازد که از هر نکتهای میتوان به درد و رنج اشاره کرد و جراحت را در آن دید. همچنین، در میان هدایایی که داریم، برخی از آنها قابل قبول و ارزشمند هستند. به عبارتی، در زندگی با تلخیها و چالشهایی روبرو هستیم، اما در عین حال، باید به نکات مثبت و ارزشمند نیز توجه کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان
زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان
لب تر مکن به آب، که طلقست در قدح
دست از کباب دار، که زهرست توامان
با کام خشک و با جگر تفته درگذر
[...]
گفتم نشان ده از دهن ای ترک دلستان
گفتا ز نیست ، نیست نشان اندرین جهان
گفتم که ساعتی ببر من فرونشین
گفتا که باد سرد زمانی فرو نشان
گفتم که باد سرد زیان داردت همی
[...]
بگشاد مهرگان در اقبال بر جهان
فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان
سلطان یمین دولت میر ملوک بند
محمود امین ملت شاه جهان ستان
شاهی که پشت صد ملک کامران بدید
[...]
بنگر بدین رباط و بدین صعب کاروان
تا چونکه سال و ماه دوانند هردوان
من مر تو را نمودم اگرچه ندیده بود
با کاروان رباط کسی هر دوان دوان
از رفتن رباط نه نیز از شتاب خود
[...]
گویی که ماه و مشتری از جرم آسمان
تحویل کرده اند بباغ خدایگان
وز ماه و مشتری شده آن خاک پرنگار
نوری عجیب صورت و شکلی بدیع سان
نی نی ، که ماه و مشتری از وی ربوده اند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.