در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها ناصر بخارایی مصرع یا بیتی از ظهیر فاریابی را عیناً نقل قول کرده است:
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح جلالالدین هوشنگ گوید :: ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱
ناصر بخارایی (بیت ۳۵): درست بود به من عهد اقربا ز حضر - «سفر گزیدم و بشکست عهد قربی را»
ظهیر فاریابی (بیت ۱): سفر گزیدم وبشکست عهد قربی را - مگر به حله ببینم جمال سلمی را
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه :: ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۷
ناصر بخارایی (بیت ۲۳): هنر رسید به فریاد من، چرا گویم - « مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد»
ظهیر فاریابی (بیت ۱): مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد - که هریکی به دگرگونه داردم ناشاد
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه :: ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۷
ناصر بخارایی (بیت ۲۴): زنائیات زمانم هزار گونه غم است - « که هر یکی به دگرگونه داردم ناشاد»
ظهیر فاریابی (بیت ۱): مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد - که هریکی به دگرگونه داردم ناشاد
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه :: ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۸
ناصر بخارایی (بیت ۲۸): ز بهر نام تو گویم جواب شعر ظهیر - «چو زهره وقت صبوح از افق بسازد چنگ»
ظهیر فاریابی (بیت ۱): چو زهره وقت صبوح از افق بسازد چنگ - زمانه تیز کند ناله مرا آهنگ
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه:همی دهند بشارت مبشران صبا - که شد مزاج جهان خوش ز اعتدال هوا
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۱:خدایگان جهان مالک رقاب امم - تویی که هست زبان تو ترجمان قضا
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح جلالالدین هوشنگ گوید:قد تو داد به باد آبروی طوبی را - بهشت حور ز غیرت بهشت اعلی را
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰:سلام من برسان ای صبا بخارا را - بگو تحیت مجنون دیار لیلی را
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱:سفر گزیدم وبشکست عهد قربی را - مگر به حله ببینم جمال سلمی را
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح خواجه حسن قاضی دمشق:گر باده نیست میخورم از خون دل شراب - ور نقل نیست ساختهام از جگر کباب
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:بر آب کار به که بسازیم کار آب - کاین بحر سرنگون فلک نیست جز سراب
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷:رفتیم از دیار تو با دیدهٔ پر آب - چون زلف تو مشوش و چون حال تو خراب
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۲:ای خسروی که از رخ دوشیزگان غیب - هر لحظه دست فکرت تو در کشد نقاب
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۳:عالی رضی دین تویی آن شمع دل که هست - لفظ شکرفشان تو پیرایه صواب
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در موعظه و پند:درویش را که ملک قناعت مسلم است - درویش نام دارد و سلطان عالم است
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۰:شاها درِ تو قبله شاهان عالم است - گردون تو را مسحر و گیتی مسلم است
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه:خدای خواست که بدهد جهانیان را داد - ترا ز خلق جهان برگزید و شاهی داد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰:من اوفتاده و انفاس روح پرور باد - چو باد بر تو گذر میکند حرامش باد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰:رخت گلست و قدت سرو و طرهات شمشاد - چو شانه در سر زلف توئیم از شم شاد
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۶:دلم که در همه عالم غم تو کرده مراد - امید ده که ز وصل تو کی رسد به مراد؟
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۱۷:مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد - که هریکی به دگرگونه داردم ناشاد
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۲۷:سپهر فضل و جهان هنر رضی الدین - تویی که همت تو هست با فلک همزاد
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۲۸:خدایگان کرام جهان رضی الدین - تویی که همت تو هست با فلک همزاد
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح امیرزاده محمد:خط غباری نوشت حسن تو بر خد - پیر خرد را چو طفل تختهٔ ابجد
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۲۳:قصر هدی شد به سعی شاه مشیّد - رایت اسلام سر کشید به فرقَد
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه:چو چشم مست تو بیمار گشتهام ز خمار - برای دفع حمارم سبوی می ز خم آر
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۳۴:سپیده دم که زند ابر خیمه در گلزار - گل از سراچه خلوت رود به صُفه بار
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه:صباح عید که برخاست عزم میدانش - چو صبح مطلع خورشید شد گریبانش
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۳:ز خواب خوش چو برانگیخت عزم میدانش - مه دو هفته پدید آمد از گریبانش
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه:چو زهره ماه مغنی به ساز دف در چنگ - که درگرفت سماعی چو دور هفت اورنگ
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۸:چو زهره وقت صبوح از افق بسازد چنگ - زمانه تیز کند ناله مرا آهنگ
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - در مدح معزالدین ملک حسین پادشاه:نشست خسرو گردون به بارگاه حمل - به نام نامیه منشور داد بهر عمل
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۸:به جان جملهٔ مردان که در صباح ازل - چو باد صبح روان شد ز جنبش اول
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۲:بیا که باغ به صد برگ میرسد از گل - چمن هزار نوا دارد از دم بلبل
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۱:نماز خفتن بیگاه،مست لا یعقل - درآمد از درم آن ماه روی مهر گسل
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - در مدح سلطان اسکندر:سحر ز خون شب بریخت می در جام - بر آور از افق ساغر آفتاب مدام
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - در مدح قاضی جلالالدین:طلوع کوکب اقبال اسلام - خجسته باد چو مه بر لیالی و ایام
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۲:سپهر و مهر چو حجاج کعبه اسلام - به عزم کعبه اسلام بسته اند احرام
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۷۲:پناه ملک جهان تاج بخش روی زمین - تویی که نعمت تو هست بر خلایق عام
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح سلطان عزالدین محمد شاه ثانی:از صدق میزنم به مهرت چو صبح دم - ای آفتاب روشنئی ده به صبحدم
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۶:چون برفَراخت خسرو سیارگان علم - در خاک پست کرد سراپرده ظُلَم
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - در وصف پائیز و مدح امیر شرفالدین محمد و یادی از بخارا:صباغ ماه از خم نیلی آسمان - بس رنگ مختلف که بر آورد در خزان
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۹:گیتی ز فرّ دولت فرمانده جهان - ماند به عرصه حرم و روضه جنان
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - در مدح خواجه جلالالدین که یکی از بزرگان و عالمان بوده است:تنم چو ذرهٔ خاک است و دل چون قطرهٔ خون - به شکل نقطه که باشد میان حلقهٔ نون
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۶۲:شبی به خیمه ابداعیان کن فیکون - حدیث حسن تو می رفت و الحدیث شجون
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه:ز مهر روی تو نوریست بر دلم چون ماه - بر این قضیه مرا صبح صادق است گواه
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۹۳:امام عالم و مفتی وقت محیی الدین - تویی به اسب و رخ از کاینات گشته فره
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - در مدح سلطان اعظم جلالالدین شیخ حسین ایلکانی:دوش چون آفتاب روشن رای - سوی مغرب کشید رایت رای
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۷۸:ای ظفر موکب تو را بر پی - دو جهان پیش همتت لا شی
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۹۶:ای ز آثار گرد موکب تو - غصه ها خورده مشک تاتاری
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - در مدح خواجه شمسالدین قاضی:نماز شام که باران رحمت باری - بشست از دل شب گرد تیره و تاری
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۳:بیامدم ز سفر باز جانب یاری - به جستن دل خود گرد کوی دلداری
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۷۳:نباشدت نفسی در سر آن کله داری - که سر به کلبه احزان ما فرود آری
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۷۴:زهی چو عقل علم گشته در نکو کاری - مسلم است تو را نوبت جهانداری
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۹۷:خدایگان اکابر بهاء دولت دین - تو را رسد به جهان سروری و سر داری
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶:تو در بری و دیدهٔ بدخواه بر درست - بر در چه باک دشمن، گر دوست در بر است
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۶:گفتار تلخ از آن لب شیرین نه در خورست - خوش کن عبارتت که خطت هرچه خوشتر است
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲:پای بیرون ز حد خویش نهاد - زلف تو سر از آن دهد برباد
ظهیر فاریابی » غزلیات » شمارهٔ ۴:ای به عیدی دلم به روی تو شاد - عید را روی تو مبارک باد
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۶:چه مطرب است که امشب بدین مقام رسید - بساخت پردهٔ عشاق و پردهها بدرید
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۴۹:به خواب دوش چنان دیدمی که صدر جهان - بخواند پیشم و تشریف داد و زر بخشید
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۵۰:مربی فضلای زمانه شمس الدین - تویی که قفل امل را سخای توست کلید
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰:چشمان تو کشیده کمان و گشاده تیر - دل را کنند غارت و جان را برند اسیر
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۵۵:ای دیده روزگار ز دیوان جود تو - هر روزه وجه راتب روزی وحش و طیر
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۵۷:ای طلعت تو دیده جان را به جای نور - وی در صمیم دلها مهر تو جای گیر
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۵:شرابخوارهام و رند و مست و شاهد باز - به جرم خویش مقرم، مِی آر و شاهد باز
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۵۹:ایا شهی که فلک را مهار در بینی - کشد وفاق تو همچون شتر نشیب و فراز
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۶۰:پناه ملت و داعی خلق نصرة دین - تویی که هست ضمیر تو با قضا همراز
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۲:شنیدهایم که عشاق مستقیم احوال - به درد هجر بمردند بر امید وصال
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۵۰:قدوم ماه مبارک مبارک است به فال - که باد بر ملک بحر و بر مبارک سال
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۰:دهان یار نمود از جواهر منظوم - به روی روشن خورشید اجتماع نجوم
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۸۱:خدایگانا سالی زیادت است که من - به پای حرص به گرد عراق می بدوم
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۱:ای آرزوی جان من، ای عمر نازنین - چندین مکن که نیک نباشد جفا و کین
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۶۳:ای بر زده به تقویت ملک آستین - سلطان بر حقیقتی و شاه راستین
-
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۷:ای روی تو از لطافت آینهٔ روح - خواهم که قدمهای خیالت به صبوح
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۰:ای روی تو از لطافت آیینه روح - خواهم که قدح های خیالت به صبوح
-
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:با سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودا زده را چاره بساز
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۵۸:شاها به تو دارد همه آفاق نیاز - برخیز جهان بگیر و بخرام و بتاز
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۵۹:اندر هوس تو صرف شد عمر دراز - در عشق تو کس نباشدم محرم راز
-
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۱۹:عالم چو بهشت ولیکن گذران - بسان چو عروسی و صبا جلوه گران
ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۷۵:ای دل مشو اندر خط این خوش پسران - هر عشوه که زلفشان فروشد مخر آن