گنجور

 
مجد همگر خاقانی

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها مجد همگر مصرع یا بیتی از خاقانی را عیناً نقل قول کرده است:


  1. مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷ :: خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶

    مجد همگر (بیت ۱۲): گویا سخن نیوشید خاقانی آنکه گفته ست - عشق تو چون درآید صور از جهان برآید

    خاقانی (بیت ۱): عشق تو چون درآید شور از جهان برآید - دل‌ها در آتش افتد دود از میان برآید



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲:شب وداع چو برداشتن طریق صواب - به عزم بندگی صاحب سپهر جناب


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - سوگند نامه و مدح رضی الدین ابونصر نظام الملک وزیر شروان شاه:مرا ز هاتف همت رسد به گوش خطاب - کزین رواق طنینی که می‌رود دریاب


  2. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶:تا دورم از جمال و رخ روح پرورت - بیخواب و بیخورم ز غم روی چون خورت


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱:عیسی‌لبیّ و مرده دلم در برابرت - چون تخم پیله زنده شوم باز در برت


  3. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲:گویی که آن زمان که مرا آفریده‌اند - با عشق روح در جسد من دمیده‌اند


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۹ - در مرثیهٔ خواجه ناصر الدین ابراهیم عارف گنجه‌ای:خاقانیا عروس صفا را به دست فقر - هر هفت کن که هفت تنان در رسیده‌اند


  4. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴:نهادم از بن هر موی برکشد فریاد - ز دوستان که ز من‌شان همی نیاید یاد


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - این قطعه را در واقعهٔ حبس خویش گفته:بهشت صدرا تا دولت تو در دربست - بر آستان تو درهای آسمان بگشاد


  5. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲:حذرای عاقلان غافل وار - حذر ای جاهلان غفلت کار

    مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳:ای جمال تو رونق گلزار - بنده زلف تو نسیم بهار

    مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰:ای ز بوس تو نقل من بسیار - وزکنار تو کار من چو نگار

    مجد همگر » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۹:پنج سی عقد نام یار من است - همه در پنج حرف کرده قرار


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۲ - در پند و اندرز و ستایش رکن الدین مفتی خوی و رکن الدین عالم ری و تاج الدین رازی ابن امین الدین:الصبوح الصبوح کامد کار - النثار النثار کامد یار

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۳ - مطلع دوم:دیده بانان این کبود حصار - روز کورند یا اولی‌الابصار

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۴ - مطلع سوم:بخ بخ ای بخت و خه خه ای دل دار - هم وفادار و هم جفا بردار


  6. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶:الا یا مشعبد شمال معنبر - بخاری بخوری و یا گرد عنبر


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۶ - بالبدیهه در مدح ابوالهیجا خاقان اکبر منوچهر بن فریدون شروان شاه:سلاطین نژادا خلیفه پناها - توئی مملکت بخش و اسلام پرور


  7. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹:به فال فرخ و روز خجسته سوی عراق - رسید موکب میمون صاحب آفاق


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۷ - در ستایش فخر الدین شروان شاه منوچهر:ز عدل شاه که زد پنج نوبه در آفاق - چهار طبع مخالف شدند جفت وفاق


  8. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱:خجسته بادا فصل ربیع و گردش سال - بر این خجسته لقا پادشاه فرخ فال

    مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲:کجائی ای رخ تو نوبهار باغ جمال - کجائی ای قد تو سرو بوستان وصال

    مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۶:به سعد طالع و فرخنده روز فرخ فال - زماه ی شده وز سال خی و نون با دال


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲۸ - این قطعه را ارتجالا ساخته و به دار الخلافهٔ بغداد فرستاده است:چو آسمان ورق عهد مقتفی بنوشت - برآمد آیت مستنجد از صحیفهٔ حال


  9. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵:خدایگان سلاطین شهنشه اعظم - امید دین عرب آرزوی ملک عجم

    مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۹:سپهر قدرا دریادلا خداوندا - توئی که غاشیه مهر تست بر دوشم

    مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۱:به حکم صدر معظم معین دولت و دین - ز گفته های خود او را نشان فرستادم


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۲ - این قطعه را در جواب قصیدهٔ رشید وطواط گفته است:ز گفتهٔ تو بجوشید طبع خاقانی - جواب داد به انصاف اگرچه دید ستم


  10. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵:چیست آن گوهر که می زاید ز دو دریا روان - صورت آن در ولیکن باشدش از جزع جان


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۸ - خاقانی درجواب ابوالفضایل احمد سیمگر گوید:الامان ای دل که وحشت زحمت آورد الامان - بر کران شو زین مغیلانگاه غولان بر کران


  11. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۶:زندگانی شهریار زمین - خسرو روزگار رکن الدین


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۰ - در هجو رشید وطواط:خواجه موشی است زیر بر به کمین - گربه چشم و پلنگ خشم از کین


  12. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۹:ای تو به جاه خسرو صاحب نشان شده - در ملک شاه خسرو و صاحب قران شده


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۹ - در مدح صفوة الدین بانو و بیان توفیق ادای حج او:ای در عجم سلالهٔ اصل کیان شده - وی در عرب زبیدهٔ اهل زمان شده


  13. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰:چشم تر کن به فراق من مسکین ای ماه - که جهان را ز سرشکم بلغ السیل ز ماه

    مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸۸:خط سیراب تو بر روی تو پیدا شد و شد - محضر حسن و جمال تو بدان سیر گواه


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰۰:من که خاقانیم این مایه صفا یافته‌ام - که به دل در حق بدخواه شدم نیکی خواه


  14. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲:ای آنکه چو باد ناتوانی - با باد به بوی همعنانی

    مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۰:ای لفظ تو آب زندگانی - وی کلک تو اصل شادمانی


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵:در عشق، فتوح چیست؟ دانی - از دوست کرشمهٔ نهانی

    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶:گویم همه دل منی و جانی - مانم به تو و به من نمانی


  15. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳:اکنون که یافت دهر کهن خلعت نوی - نو گشت باغ و راغ ز تمثال مانوی


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۵۵:مرفق دهم به حضرت صاحب قصیده‌ای - خوشتر ز اشک مریمی و باد عیسوی


  16. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۵:ای چهره تو آینه صنع خدایی - جان چهره گشاید ز تو چو چهره گشایی


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۴:تب‌ها کشم از هجر تو شب‌های جدائی - تب‌ها شودم بسته چو لب‌ها بگشایی

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۳ - در تهنیت عید و مدح خاقان کبیر ابوالمظفر اخستان بن منوچهر بن فریدون:چون صبح‌دم عید کند نافه گشائی - بگشای سر خم که کند صبح نمائی

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۴ - مطلع دوم:جان پیشکشت سازم اگر پیش من آئی - دل روی نمایت دهم ار روی نمائی


  17. مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶:کجاست در همه ملک جهان سلیمانی - که مهر دل نسپارد به دست شیطانی

    مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۹:پناه و قدوه آفاق مجد دولت و دین - که نیست در همه عالم چو تو سخندانی


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۴۷ - در هجو رشید الدین وطواط:رشیدکا ز تهی مغزی و سبک خردی - پری به پوست همی دان که بس گران جانی


  18. مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲:غم عشق تو یکدمم کم نیست - مونسم بی رخ تو جز غم نیست

    مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳:دم فروکش دلا که همدم نیست - راز خود خود شنو که محرم نیست


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:در جهان هیچ سینه بی‌غم نیست - غمگساری ز کیمیا کم نیست


  19. مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷:گر یاد رنگ رویت در بوستان برآید - بس نعره های بلبل کز گلستان برآید


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶:عشق تو چون درآید شور از جهان برآید - دل‌ها در آتش افتد دود از میان برآید


  20. مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸:ای صبرم از فراق تو بر باد داده‌ای - دل در بلای عشق تو گردن نهاده‌ای


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:از زلف هر کجا گرهی برگشاده‌ای - بر هر دلی هزار گره برنهاده‌ای


  21. مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳:چند بنیاد جگرخواری نهی - چند داغم بر دل از خواری نهی


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:هر زمان بر جان من باری نهی - وین دل غم‌خواره را خاری نهی


  22. مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱:دل ز من برده‌ای و می‌دانی - آشکار است این نه پنهانی

    مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۵:من هجاء چون کنم مطرزک را - که هجاء کردن است کژ خوانی


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۰ - امام مطلق نجم المله والدین ابوالفضایل احمد سیمگر در مدح خاقانی گفته بود:گرچه کان خرد مرا دانی - عاجزم در نهاد خاقانی


  23. مجد همگر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲:از رخت لاله در نظر روید - وز غمت خار در جگر روید


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹۸:مرد باید که چون هنر ورزد - بحر باشد که امتحان ارزد

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۲:من که خاقانیم حساب جهان - جو به جو کرده‌ام به دست خرد


  24. مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰:ای خسروی که فتنه نشان آب تیغ تو - روی زمانه را ز غبار فتن بشست


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱ - در نکوهش حسودان:خاقانیا ز دل‌سبکی سرگران مباش - کاو هرکه زادهٔ سخن توست، خصم توست

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲:خاقانیا چه مژده دهی کز سواد ملک - یک باره فتنهٔ دو هوائی فرو نشست


  25. مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۸:یک راست شنو که از چپ و راست - بر بنده فرشتگان گواهند


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵:آن‌ها که محققان راهند - در مسند فقر پادشاهند


  26. مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۹:قدوم ماه ربیع و خروج ماه صفر - خجسته باد بدین مقصد و پناه بشر


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۷ - در تولد دختر خود:یکی دو زایند آبستنان مادر طبع - ز من بزاد به یکباره صدهزار پسر


  27. مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۰:بنده بر درگهت بماند مقیم - پای بند علاقه سه پسر

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۹:از جور تو دلبر ز دلم نیست خبر - وز خوی تو جانان نه ز جان دارم اثر

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۰:از قطره آب رخنه گردد مرمر - چون موم شود گوهر سنگ از آذر


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴:چرخ استر توسن جل سبز اندر بر - خاقانی ازین توسن بد دست حذر

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵:خاقانی را آنکه بود سلطان هنر - چون شمع بسی نشست بر کرسی زر

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳:گفتم به دل ار چو نی ببرندم سر - ننشینم تا نخایم آن شکر تر


  28. مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۲:خدایگانا دست مبارکت شب دوش - به یک ندب دو سه فارد بباخت بی تاخیر

    مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۷:سفینه ای به من آورد صدر دریا دل - بدان غرض که ز کلکم شود سواد پذیر


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸:فتاده‌ام به طلسم کشاکش تقدیر - نه گرد خانه به دوشم نه خاک دامن‌گیر


  29. مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۳:که رساند به سمع خسرو عصر - قصه ای از من غریب فقیر


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۰۱ - در مذمت کیمیاگری و صنعت اکسیر:علم دین کیمیاست خاقانی - کیمیائی سزای گنج ضمیر


  30. مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۹:ننگ مردان اصیلک گوژو - کز جهان باد نقش و نامش گم


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۰ - در هجو:ای شده ... چپ سلطان - ... راستی عالم هم

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۱ - در مدح تاج الدین:دو گهر دان پیمبری و کرم - زاده از کان کاینات بهم

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۴:بیش بیش است فضل خاقانی - دولتش کم کم آمد از عالم

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۵:در چنین علت ای طبیب مرا - مسهلی تازه ساختی هردم


  31. مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷۴:گفتم که مدح صاحب اعظم کنم ادا - آسیمه گشت عقلم و بر رخ فکند چین

    مجد همگر » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۱۲:ای داده روزگار درت را به طوع بوس - وی کرده کردگار ترا شاه راستین


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۱ - در تعریض بر پندار رازی:زین کلک من که سحر طرازی است راستین - دست زمانه رسات طرازی بر آستین


  32. مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸۳:خدایگانا در ملک شرع معجز تو - شکست بند طلسم زمانه جادو

    مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸۷:فلک جنابا از رشک خاک درگه تو - در آب شرم شود غرق روضه مینو


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۳:به نسبت از تو پیمبر بنازد ای سید - که از بقا نسب ذات توست حاصل ازو


  33. مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹۴:حمید ساخته دارد مفرحی دلخواه - کزان به فایده تر از زمین نرست گیاه

    مجد همگر » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۱۳:ایا بلند منش صاحبی که دست قدر - ز بهر قدر تو بر آسمان زند خرگاه


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰۲:دبیر ما به صفت روبه است گوا دم او - بلی هر آینه روباه را دم است گواه


  34. مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۷:ایزد چو خصال خوب دادم - ای کاش مرا حیا ندادی


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲۰:گفتی که سپاس کس مبر بیش - کز دهر به بخت نیک زادی


  35. مجد همگر » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۲:اعداد حروف نام آن دلبر چست - چون بخش کنی سیصد و شصت است درست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۰:چون لاله مرا دلی‌ست پرخون پیوست - برکنده شکوفه‌وار چون نرگس مست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱:دل دوش ز سهم تیر آن نرگس مست - شد در خم آن زلف چو زنجیر و نشست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۲:گرچه ز مه و مهر به رخ بردی دست - خود بین مشو و مباش آیینه پرست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۳:در راه تو سر باخته‌ام گام نخست - واندر طلبت نگشتم از سختی سست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۴:در سایه تو چو یافتم جای نشست - اسباب فراغتم به اقبال تو هست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۵:دی ماه تمام من مه نو می‌جست - مه جست ز ناتمامی از پیشش چست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۶:گفتم که به اندیشه و با رای درست - خود را به دراندازم ازین واقعه چست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۷:ای سخت دل سنگ تو وی عهد تو سست - در مهر چه کاهلی و در کینه چه چست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۸:چون عهد شکستنت مرا گشت درست - بر دل به ستم سنگ شکیبائی چست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۹:آن مهر گسل با دگری زان پیوست - تا بگسلد آن رگی که با جان پیوست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۰:در آنکه زدی دست ره امن ببست - وز شومی ات ادبار به گردن پیوست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۱:تا آن دل سنگین تو عهدم بشکست - با هر که جهان طبع تو اندر پیوست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۲:چشم تو مرا به تیر مژگان خسته‌ست - زلف تو مرا به تار موئی بسته‌ست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۳:گل پیش رخت ز رنگ و بو دست بشست - سرو از قد تو چو بید لرزان شد و سست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۴:چون دست اجل شیشه عمرت بشکست - خون گرید جام و دیده نرگس مست


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:دستی که گرفتی سر آن زلف چو شست - پائی که ره وصل نوشتی پیوست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸:خاقانی را شکسته دیدی به درست - گفتی که ز چاره دست می‌باید شست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷:چون سوی تو نامه‌ای نویسم ز نخست - یا از پی قاصدی کمر بندم چست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۸:نور رخ تو طلسم خورشید شکست - خورشید ز شرم سایه از خلق گسست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹:شب چون حلی ستاره درهم پیوست - ما هم چو ستارگان حلی‌ها بربست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۴:خاقانی از آن شاه بتان طمع گسست - در کار شکسته‌ای چو خود دل دربست


  36. مجد همگر » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۴:نام یارم کزو دلم درواست - آنکه چون سرو راست قامت خاست


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۹:به خدائی که در ره عدلش - بندگان را هزار آفت‌هاست


  37. مجد همگر » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۱۱:فرموده اقتراحی صاحب علاءالدین - آنکو به کلک کار جهان را دهد نظام


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - در مرثیهٔ شیخ الاسلام عمدة الدین محمد بن اسعد طوسی نیشابوری شافعی معروف به حفده:آن پیر ما که صبح لقائی است خضر نام - هر صبح بوی چشمهٔ خضر آیدش ز کام


  38. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱:ای چرخ هزار دیدهٔ دون دوتا - از دیدهٔ بیخواب مَنَت نیست حیا

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲:دیدمش چو سرو سهی آن سبز قبا - بر دست گرفته باشهٔ صید ربا


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:ای تیر هنر صهیل و برجیس لقا - شعری فش و فرقدفر و ناهید صفا

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:ای دوست اگر صاحب فقری و فنا - باید که شعورت نبود جز به خدا


  39. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰:گفتار مبر ز گوشم ای دُرّ خوشاب - دیدار مبر ز چشمم ای عالمتاب

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱:گر باد وزد بر این دل ریش خراب - ور خواب گذر کند بر این چشم پر آب

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲:گویند شراب کم خور ای پیر خراب - تا ره نزند بر دل بیدار تو خواب

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳:در عشق تو گر شود مرا خاک نقاب - بس دل که شود ز داغ جور تو کباب

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴:آن شد که دلم ز طبع چون آتش و آب - می‌ریخت ز دیده چون دُرّ خوشاب

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵:ای چرخ عنانم از سفر هیچ متاب - نانم ز سَراَندیب ده آبم ز سراب

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶:ای چرخ بیار هر چه داری ز عذاب - زنهار مده مرا و در بد بشتاب

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷:ای عکس رخت چو عکس آئینه در آب - آئینه رخ ز یار دیرینه متاب


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:از من شب هجر می‌بپرسید حباب - دریای غمم کدام آرام و چه خواب

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب - چشمی دارم چو لعل شیرین همه آب

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:ای تیغ تو آب روشن و آتش ناب - آبی چو خماهن، آتشی چون سیماب


  40. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹:افکند دلم به کوی دلداری رخت - و آورد به رویم ز غمش کاری سخت

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۰:آن روز که با من به عنایت بد بخت - بر تاج که مشتریم می‌زد تخت

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱:گر کسری و دارا شوی از دولت و بخت - ور افسر و خاقان شوی از افسر و تخت


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹:کرمی که چو زاهدان خورد برگ درخت - نی درخور زهد سازد از دنیا رخت


  41. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵:از غیرت شیرین قد چون نیشکرت - می‌بگذرم و ننگرم اندر گذرت

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶:خواهم که به دیده و سر آیم به درت - صد قصه ز غصه دل آرم به برت


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴:گر سایهٔ من گران بود در نظرت - من رفتم و سایه رفت و دل ماند برت


  42. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۵:چون رای تو با رای مخالف شد راست - عهد بد و پیمان کژت عمرم کاست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۶:محرومی وصل تو دل و جانم کاست - شد طبع کژت به رغم من با همه راست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۷:گوژ از پی خیر مستراحی آراست - کش گند بخاست از زمین تا جوزاست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۸:خاکی که به فرمان تو از ره برخاست - طاقی شد و جفت بارگاهش جوزاست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹:از دیدن روی منکلی مهرم خاست - بی دیدن روی منکلی عمرم کاست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۰:دندان کژ تو راستی جانش بهاست - ای کژ دندان راست بگو چون تو کجاست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۱:ای ساده سر پیر که پشت تو دوتاست - در پوست ز عجز استخوانت پیداست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۲:ای صحن سرائی که بهشتت همتاست - آرامگه دلی و جانهات بهاست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۳:امشب که به عزم راه برخواهی خاست - گر خواهی راست عمر من خواهی کاست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۴:شاها کرمت قیام فرمود و رواست - لیکن ز برای نکته‌ای نازیباست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۵:در پارس به رایگان چو صد شهر تراست - از نیم ده منت چرا غیرت خاست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۶:ماهم به هوای باغ جوزا برخاست - وز قامت و رو آب گل و سرو بکاست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۷:گرچه همه تن به ذکر شکرت گویاست - عذرت به چنین زبان نمی‌آید راست


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:آب جگرم به آتش غم برخاست - سوز جگرم فزود تا صبر بکاست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:خاقانی اگر نقش دلت داغ یکی است - نانش ز جهان یا ز فلک بی‌نمکی است

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:خاقانی از آن ریزش همت که توراست - جستن ز فلک ریزهٔ روزی نه رواست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲:ملاح که بهر ماه من مهد آراست - گفتی کشتی مرا چو کشتی شد راست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶:در بخشش حسن آن رخ و زلفی که توراست - یک قسم فتادند چنان که‌ایزد خواست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲:تا یار عنان به باد و کشتی داده است - چشمم ز غمش هزار دریا زاده است


  43. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۸:هندو نسب آن یار که سیفش لقب است - ببرید ز پیوند رهی وین عجب است

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۹:عمری که ازو تا به فنا یک وجب است - بردیم به هفتاد و سراسر عجب است


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰:صبح شب برنائی من بوالعجب است - یک نیمه ازو روز و دگر نیمه شب است

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱:خاقانی اسیر یار زرگر نسب است - دل کوره و تن شوشهٔ زرین سلب است


  44. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۷:یاری دارم که عبرت ماه و خور است - سر تا پایش ز یکدگر خوبتر است

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۸:تا چشم من از نور رخت بیخبر است - در نور دل و دیده فراوان اثر است

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۹:در باغ شدی و گل به دست تو در است - می بوئی و از نوش لبت بهره‌ور است

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۰:ماهم چو به دیدن مه نو برخاست - وز حقه در رسته پروین آراست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۱:کارم همه جانسپاری و ترک سر است - خوردم همه درد دل و خون جگر است


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۶:آن بت که ز عشق او سرم پر سوداست - نقش کژ او هیچ نمی‌گردد راست


  45. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۲:از بس که ز دیو و دد مرا آزار است - وز بس که ز خلق بر وجودم بار است

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۳:از اشک، رخم نمونهٔ گلزار است - چشمم ز غمت عقیق لؤلؤ بار است

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۴:از بس که وجود پیش چشمم خوار است - این جان لطیف نیز بر من بار است

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۵:بی روی توام ز لاله زار آزار است - بی چشم تو نرگس بر چشمم خوار است

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۶:بی دیدنت از دیده مرا آزار است - بی وصل تو با جهان مرا پیکار است

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۷:از فرقت تو در تنم از جان بار است - بی دیدنت ازدیده مرا آزار است

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۸:آن تازه صنوبرش که خوشرفتار است - بس دل که به او بسته و از غم زار است


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۱:خاقانی اگر خرد سر ترا یار است - سیلی مزن و مخور که ناخوش کار است


  46. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۴:دل در برم از فراق دیوانه‌وش است - جان در تنم از حادثه در کش مکش است


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰:خاقانی اگرچه در سخن مردوش است - در دست مخنثان عجب دستخوش است


  47. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۰:تا ظن نبری که عشق در نقصان است - یا بی تو دل مرا سر و سامان است

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۱:دستی که هزار درد را درمان است - بر بربستی وزان دلم حیران است


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷:آن غصه که او تکیه‌گه سلطان است - بهتر ز چهار بالش شاهان است


  48. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۳:غصنی سخنان تو چو جان شیرین است - روح القدس از گلبن تو گلچین است

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۴:دی گفت مرا دلت چرا غمگین است - دربند کدام دلبر شیرین است


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳:تندی کنی و خیره کشیت آئین است - تو دیلمی و عادت دیلم این است


  49. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۶:چون نیست ترا مهر و وفا در رگ و پوست - واندر نظرت هر آنچه زشت است نکوست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۷:زان غم که به رویم آمد از کرده دوست - دشمن ز نشاط می‌نگنجد در پوست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۸:در کار جهان نگر گرت تکیه بر اوست - تا بر تو شود گشاده کو دشمن خوست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۹:در دیده و دل نقش تو از بس که نکوست - چون دیده و دل نِشَسته‌ای در رگ و پوست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۰:عشقش که چو جان است نهان در رگ و پوست - از دوست نهفتنم ز بدمهری اوست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۱:ای دل سر همتم که چون چرخ فروست - ناید به جهان فرود با هرچه در اوست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۲:قصاب که در گردن جان چنبر اوست - از پشتی حسن سنیه کرده‌ست و نکوست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۳:ایزد که جهان ساخته قدرت اوست - دو چیز ترا بداد و آن سخت نکوست

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۴:طاووس توام جلوه‌گر حسن تو دوست - هر جوهر و زر که بد برون داد ز پوست


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶:بینی کله شاه که مه قوقهٔ اوست - گیتیش بگنجدی نگنجد در پوست


  50. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۲:روزی نبود که با منت جنگی نیست - شب نیست که از تو بر دلم سنگی نیست


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱:خاقانی اگر ز راحتت رنگی نیست - تشنیع مزن که با فلک جنگی نیست


  51. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۹:در نامه تو قلم چو گردن بفراشت - گفتم بنویسم و سرشکم نگذاشت


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷:عشق آمد و عقل رفت و منزل بگذاشت - غم رخت فرو نهاد و دل، دل برداشت


  52. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۶:رفتم به سفر چو بود دوری کامت - جستی تو ز دام ما و ما از دامت


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸:ای صید شده مرغ دلم در دامت - من عاشق آن دو لعل میگون فامت


  53. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۴:نه سیم که جایی طلبم در کویت - نه برگ که خیمه‌ای زنم پهلویت

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۵:نه برگ که خیمه‌ای زنم پهلویت - نه سیم که خانه‌ای خرم در کویت

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۶:نه دست که گیرم شکنی از مویت - نه پای که بگذرم شبی در کویت

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۷:افکند مرا گردش دهر از کویت - جایی که صبا نیارد آنجا بویت

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۸:خورشید نخواهم که ببیند رویت - نه مه که به شب روی رود در کویت


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:زنار خطی عید مسیحا رویت - من کشتهٔ آن صلیب عنبر بویت


  54. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۴:ایام همین دماغ تو بنشاند - تعجیل من و فراغ تو بنشاند


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۹:ای کشته مرا لعل تو مانند بسد - وی کشته به دندان بسد عاشق صد


  55. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۵:از آتش و آب دل و جانم فریاد - در آتش و آب چون توان بودن شاد

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۶:در توس شدم ز خاک فردوسی شاد - صد رحمت بر روان فردوسی باد

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۷:بادی که بدی همدم آن حور نژاد - گه گه به سلامی ز منش کردی یاد

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۸:ای باد که جان فدای پیغام تو باد - آن لحظه که بگذری بر آن حور نژاد


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۹:کو آنکه به پرهیز و به توفیق و سداد - هم باقر بود هم رضا هم سجاد

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱:تا چشم رهی چشم تو را چشمک داد - از چشمهٔ چشم من دو صد چشمه گشاد


  56. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۴:تو می‌گذری و بر دلم می‌گذرد - کز دست فراق تو دلم جان نبرد

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۵:آنچ از غم تو بر سر من می‌گذرد - گر شرح دهم گُرده گردون بدرد

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۶:عهدی کرده‌ست این فلک بیهده گرد - کز غربت و غم برآرد از جانم گرد

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۷:غیرت برم از زبان چو نام تو برد - رشک آیدم از دیده چو در تو نگرد

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۸:گرچه ز جفای تو بسی دیدم درد - هرگز نشود آتش سودای تو سرد

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹۹:ظلمی‌ست بر آن دیده که در تو نگرد - حیف است بر آن زبان که نام تو برد

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۰:نه پایم ازین پس ره کویت سپرد - نه بر دل تنگم آرزویت گذرد

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۱:گفتی دل دیوانه تو را شیدا کرد؟ - نی نی که در آورد مرا از پا درد

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۲:چون دست اجل تخته برهان بسترد - بس بار مظالم که بدان عالم برد

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۳:مرگ تو بر آورد ز ایوانم گرد - هجر تو سراسیمه و حیرانم کرد


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:در باغچهٔ عمر من غم پرورد - نه سرو نه سبزه ماند، نه لاله، نه ورد

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲:چون درد تو بر دلم شبیخون آورد - دندانت موافق دلم گشت به درد

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:گردی لبت از لبم به بوسی آزرد - تب دوش تن مرا بیازرد به درد

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶:تا زخم مصیبت دل خاقانی آزرد - از نالهٔ او جهان بنالید به درد


  57. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۷:زلف تو که خون ریختن آئین دارد - کفریست که رونق دوصد دین دارد


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۰:لعلت چو شکوفه عقد پروین دارد - روی تو چو لاله خال مشکین دارد


  58. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۲:جانا غم دوری تو با ما آن کرد - کآن را به همه عمر بیان نتوان کرد


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴:دندان من ار دوش لبت رنجان کرد - تب با تن من به رنج صد چندان کرد


  59. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳۷:گر سرو قد خوشت به بر درگیرد - آنهم رسدش که ناز از سر گیرد


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:هر روز فلک کین من از سر گیرد - بر دست خسان مرا زبون تر گیرد


  60. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴۳:بی بزم تو چشم جام می خون ریزد - بی چهره تو باغ چه رنگ آمیزد


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷:معشوق ز لب آب حیات انگیزد - پس آتش تب چرا ازو نگریزد

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۶:معشوقه ز لب آب حیات انگیزد - پس آتش تب چرا ازو نگریزد

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۶:غم شحنهٔ عشق است و بلا انگیزد - جان خواهد شحنگی و رنگ آمیزد


  61. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۴:بر یاد رخ و قد تو ای سرو بلند - روی گل و پای سرو بوسم یکچند

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۵:غصنی چو فروع شرع را سایه فکند - ببرید ز اصل شرک و بدعت پیوند

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۶:گر بر سر آتشم نشانی چو سپند - ور جمله تنم جداکنی بند از بند

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۷:پستم کردی به محنت ای چرخ بلند - تا چند به بند و حبسم آخر تا چند

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۸:گریانم از اندوه و عدو بر من چند - دشمن به مراد و دوستان اندر بند

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۹:ای شاه چگونه‌ای در آن خاک نژند - از تخت به تابوت چرائی خرسند

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۰:ای همچو سلیمانت سر و تاج بلند - بر مور ضعیف بار ماران مپسند


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸:ای صاحب رای کامل و بخت بلند - سعی تو برای مال دنیا تا چند


  62. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۱:ایزد چو نهان من و تو می‌داند - شک نیست که از تو داد من بستاند

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۲:در جعبه روزگار یک تیر نماند - کاندر دل من به کینه تا پر ننشاند

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۳:گر خواب خوش است عق مرگش خواند - ور حالت مستی‌ست جنون را ماند

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۴:عهدی دارد جهان که تا بتواند - در دور فلک مرا به جان رنجاند


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۳:بخت ار به تو راه دادنم نتواند - باری ز خودم خلاص دادن داند

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۴:بخت ار به مراد با توام بنشاند - گردون ز توام برات دولت راند


  63. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۷:گفتم به یکی کله که خاکش فرسود - چونی؟ که بدی؟ جفای چرخت چه نمود؟

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۸:ظلم است کز اوست عقل و دین ناخشنود - گر کوه کند ظلم نگون گردد زود

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۰۹:تا هجر تو داغ دل ریشم فرمود - درد دلم افزونتر از آنست که بود


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷:زلف تو بنفشه ار غلامی فرمود - زین روی بنفشه حلقه درگوش نمود

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:چون نامهٔ تو نزد من آمد شب بود - برخواندم و زو شبی دگر کردم سود

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹:ای بت علم سیه ز شب صبح ربود - برخیز و می صبوحی اندر ده زود


  64. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲۸:تا سوسن آزاد زبان در تو کشید - خون جگرم چو لاله بر چهره کشید


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱:دیدی که نسیم نوبهاری بوزید - ما را ز بهار ما نسیمی نرسید


  65. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲۹:زان سیم و زری که در دم گاز آید - زان دانه که سنگ آسیایش ساید


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۸:خاقانی را که آسمان بستاید - ای فاحشه زن تو فحش گوئی شاید


  66. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۰:شبها که دلم بی تو به فریاد آید - وز روز وداع تو مرا یاد آید

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۱:هر باد که از جانب بغداد آید - زو خرمن صبرم همه بر باد آید


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷:خاقانی را جور فلک یاد آید - گر مرغ دلش زین قفس آزاد آید

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۳:خاقانی را جور فلک یاد آید - گر مرغ دلش زین قفس آزاد آید


  67. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۱:نه صبر که تا به صلح باز آید یار - نه دل که مرا غمی خورد بی دلدار

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۲:چشمی دارم چو ابر دی گوهر بار - دستی که چو ریگ سیم و زر بازد یار

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۳:بی وصل تو جان نخواهم ای زیبا یار - در هجر تو شد دیده و دل در سر کار

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۴:بر سر مزن آن دست بلورین زنهار - وز جزع مکن گوهر ناسفته نثار


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:خاقانی ازین خانه و خوان غدار - برخیز و به خانیان کلیدش بسپار

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶:خاقانی اگر یار نماید رخسار - رخسار چو زر به ناخنان خسته مدار

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸:خاقانی ازین مختصران دست بدار - در کار شگرف همتی دست برآر

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰:دانی ز چه یک نام حق آمد غفار - یعنی که به مجرمان عاصی رحم آر


  68. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۳:حالیست عجب با توام ای طیره حور - بی تو دل و دیده را نه روح است و نه نور


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵:ای نام تو در شهر به خوبی مشهور - وصل تو تمنای هزاران مهجور


  69. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۰:زان سوز که از تو دارم ای شمع طراز - زان درد که خوردم از تو شبهای دراز

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۱:از بیخوابی در دل شبهای دراز - من شمع گدازانم و تو شمع طراز

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۲:یک دم نشوی با من مسکین دمساز - کز حادثه صد در نشود بر من باز

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۳:برقی بودی که جستی ای مایه ناز - پنهان بنمودی رخ چون شمع طراز

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۴:تا کی بود این فریب و مکر ای بد ساز - تا چند بود این غم و هجران دراز

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۵:چون رشته تنم به تاب هجران مگداز - بر دست مپیچ بیش از این رشته ناز

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۶:چون روی نمود بخت و وصل آمد ساز - در عیش و طرب گرای و کمتر کن ناز

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۷:نومید بدم ز دیدنت عمر دراز - عمری شدم از عشوه تو در تک و تاز

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۸:شمعم که ز دوری تو ای مایه ناز - کارم همه شب گریه و سوز است و گداز

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۹:شد جان عطا ز اوج گردون به فراز - نادیده عطا عطیت عمر دراز


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۹:ای نیش به دل زین فلک سفله نواز - وی شیشهٔ عشرت شکن شعبده باز

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰:ای زلف بتم به شب سیاهی ده باز - وی شب شب وصل است دژم باش و دراز

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱:ای ماه شب است پردهٔ وصل بساز - وی چرخ مدر پردهٔ خاقانی باز


  70. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۲:شمعم که ز دوری تو ای جان افروز - خالی نیم از گدازش و گریه و سوز


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۶:هرکس که شود به مال دنیا فیروز - در چشم کسان بزرگ باشد شب و روز


  71. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۴:نه عمر عزیز داد یک راحت دل - نه سعی جمیل کرد حل مشکل دل

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۵:ره جوی و مکن تکیه بر این منزل گل - جان ورز و مکن یاد دل بی حاصل


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۱:ای درد چو بی‌درد ز حالم غافل - بر گردن او بستهٔ مهری از دل


  72. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۶:هرگز ز تو نگلسم، محال است محال! - یا عهد تو بشکنم، خیال است خیال!

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۷:ای یار چو اندیشه و مونس چو خیال - شایسته چو روحی و پسندید چو مال

    مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۸:گشتم ز جفای فلک و گردش سال - بد حال و نخواهم که کسم داند حال


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۶:ای بدر همال قدر خورشید جمال - کیوان دل مشتری رخ زهره مثال


  73. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲۵:از عشق عنا یافتم از مهر الم - از یار جفا دیدم و از دوست ستم


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۱:خاقانی را ز آن رخ و زلفین به خم - دل عود بر آتش است و اشک آب بقم


  74. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲۶:این کوزه که پر آب حیات است مدام - هر دم که لبت گردد از او نوش آشام


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۹:احکام شریعت است چون شارع عام - بیرون مرو از راه شریعت یک گام

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۴:ای پیش تو مهر و ماه و تیر و بهرام - بر جیس و زحل، زهره حمل ثور غلام

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۸:سروی است سیاه چرده آن ماه تمام - بر آب دو عارضش خطی آتش فام

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۷:گردون قفسی است سبز پرچشمه چو دام - مرغان همه زین قفس پریدند مدام


  75. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳۰:هر چند که در تو بیشتر می‌نگرم - بیش است به دیدن تو میل نظرم


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۳:آن ماه به کشتی در و من در خطرم - چون کشتی از آب دیده آسیمه سرم


  76. مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳۹:شمعم که ز تست جانم ای جانانم - بی سوز تو زیست یک نفس نتوانم


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۹:اکنون که شب آمدبرود جانانم - گر خورشید است عادتش می‌دانم

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۳:دود افکن را بگو که بس نالانم - دودی بر شد که دودگین شد جانم

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۹:گفتی بروم، مرو به غم منشانم - تا دست به جان درنکند هجرانم


  77. مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۹:ای آن زمین وقار که بر آسمان فضل - ماه خجسته منظر و خورشید منظری

    مجد همگر » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۲۰:جمعی ز اهل خطه کاشان که برده‌اند - ز ارباب فضل و فطنت گوی هنروری


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵:هرگز بود به شوخی چشم تو عبهری - یا راست‌تر ز قد تو باشد صنوبری

    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری - انصاف ده که کار ز انصاف می‌بری

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲۸ - در مدح عز الدین امیر یوسف سپه سالار:چون یوسف سپهر چهارم ز چاه دی - آمد به دلو در طلب تخت مشتری