حمید ساخته دارد مفرحی دلخواه
کزان به فایده تر از زمین نرست گیاه
بدن قوی کند و طبع شاد و فکرت تیز
حدیث نرم و زبان جاری و سخن کوتاه
اگر تناول آن در شب اتفاق افتد
تنش غذا طلبد هم ز بامداد پگاه
شود بدیل می ناب در تفرج طبع
بود به جای سقنفور در تهیج باه
خمار زاید ازو وقت صبح نی بالله
شکوفه آید ازو گاه شام لاولله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف فواید و اثرات مثبت علفی خاص به نام "حمید" میپردازد که از آن به عنوان دارویی مفرح یاد میکند. این گیاه به تقویت بدن، شادابی طبع و تیز کردن فکر کمک میکند و باعث میشود شخص از نظر روحی و جسمی بهبود یابد. شاعر همچنین به تأثیرات آن در زمانهای مختلف اشاره میکند، به عنوان مثال، اگر این گیاه در شب مصرف شود، ممکن است خوردن آن در صبح هم خواسته شود. در نهایت، شاعر بر فواید این گیاه در ایجاد شادی و نشاط تأکید میکند.
هوش مصنوعی: حمید چیزی خوب و خوشایند ساخته که از آن، نفعی بیشتر از گیاهانی که بر روی زمین روییدهاند، به دست میآید.
هوش مصنوعی: بدن قوی و سالم، ذهن شاد و فعال، تفکر قوی، بیان روان و سخن کوتاه و مفید، همه ویژگیهای مثبتی هستند که به انسان کمک میکنند تا در زندگی بهتر عمل کند.
هوش مصنوعی: اگر کسی در شب غذایی بخورد، بدن او در صبح باز هم خواستار غذا خواهد بود.
هوش مصنوعی: در هنگام خوشگذرانی و لذت بردن، میتواند انگار که مینوشیم و شاداب هستیم، جایگاه و نقش می ناب را داشته باشد، در حالی که جای سقنفور در تحریک و ایجاد شهوت است.
هوش مصنوعی: وقت صبح، سرمستیای از او به وجود میآید که بهراستی مانند شکوفهای است که در میروید. و در وقت شام نیز، بهواقع، از او چیزی زیبا و دلانگیز ظاهر میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سماع و بادهٔ گلگون و لعبتان چو ماه
اگر فرشته ببیند دراوفتد در چاه
نظر چگونه بدوزم؟ که بهر دیدن دوست
ز خاک من همه نرگس دمد به جای گیاه
کسی که آگهی از ذوق عشق جانان یافت
[...]
به فرخی و به شادی و شاهی ایران شاه
به مهرگانی بنشست بامداد پگاه
برآن که چون بکند مهرگان به فرخ روز
به جنگ دشمن واژون کشد به سغد سپاه
به مهر ماه ز بهر نشستن و خوردن
[...]
مگر که زهره و ما هست نعت آن دلخواه
که با سعادت زهره است و باطراوت ماه
سعادتی که همه در روان گشاید طبع
طراوتی که همه بر خرد ببندد راه
اگر چه در نسب آدم آفتاب نبود
[...]
ایا بهار من و عید نیکوان سپاه
چو ماه ز ابر همی تابی از قبای سیاه
بصید رفتی و پدرام بازگشتی شام
برنگ و بوی رخ و زلف خویشتن می خواه
میئی که وقت سحر زو نسیم گیرد گل
[...]
تو زاهدی و دو زلف تو آفتاب پرست
به سجده اید شما هر دو درگه و بیگاه
چرا دو چشم تو دیبای لعل پوشیدست
اگر نپوشند ای دوست زاهدان دیباه
ز راه گمشده را زاهدان به راه آرند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.