گنجور

 
مجد همگر

قدوم ماه ربیع و خروج ماه صفر

خجسته باد بدین مقصد و پناه بشر

خدایگان جهانبان بهای دولت و دین

که از مدیح وی افزوده گشت جاه هنر

خجسته صاحب دیوان مشرق و مغرب

که هست رایت رایات او سپاه ظفر

به قد قدش کوته بود قبای سپهر

به فرق جاهش کوچک بود کلاه قمر

جهان پناها در من نظر به رحمت کن

که دور باد ز راه تو اشتباه نظر

مرا ز سایه درگاه خود مکن نومید

که نیست در دو جهانم امید گاه دگر

ثنات خوانم از بام تا به گاه شفق

دعات گویم از شام تابه گاه سحر

خدای در همه حالت رفیق باد رفیق

اگر برای حضر باشد ار به راه سفر