گنجور

 
مجد همگر

یک راست شنو که از چپ و راست

بر بنده فرشتگان گواهند

از ظلم تو در همه ممالک

مردم به خدای می پناهند

گر پیشه ورند و گر دبیرند

گر برزگرند و گر سپاهند

یا خسته روان و دردمندند

یا بسته زبان و دل تباهند

پاک از زر و سر نیند ایمن

گرچه همه پاک و بیگناهند

گر تو ز خصال بد بکاهی

ایشان ز دعای بد بکاهند

خواهند که رسته شان کند حق

زین عمر که جفت درد و آهند

چون در حق خویش این سگالند

آنانکه دعات صبحگاهند

از جور تو در دعا چه خوانند

وز بهر تو از خدا چه خواهند