فرموده اقتراحی صاحب علاءالدین
آنکو به کلک کار جهان را دهد نظام
آن نیک رای و رسم که رایش بود رهی
وان نیک بخت خواجه که بختش بود غلام
آنکش جهان جافی و ایام شد مطیع
وانکش سپهر سرکش و اجرام گشت رام
از طبع تند و تیز گرفتم به ارتحال
از روی لطف همچو هوا قطره از غمام
آن چار حرف چیست که عقد مبارکش
باشد به حصر چون مور مصحف کلام
حرف نخست نیمه حرف چهارم است
وز حرف چارمش سومش ده یکی تمام
نی نی ز وصف او نبود چاره طبع را
زانسان که نیست چاره ازو در همه مقام
گاه صبی و گاه نمویست خوش لقا
روز شباب و روز مشیب است نیکنام
هر چند هست خرد بزرگ است و بابها
محبوب اهل و جاهل و مقبول خاص و عام
از ابر رجم یابد و از آفتاب مهر
ز آهن درود بیند و از سنگ انتقام
فی الجمله دایه ئیست مربی بوالبشر
فی القصه دانه ئیست که ابلیس راست دام
ماراست زین مطاع گرانمایه مبلغی
در ذمت وکیل وزیر کریم وام
گر داد گشت گردنش آزاد و کرد داد
ورنه به روز عرض مظالم بود غرام
قاضی بود خدای و رسولش بود وکیل
زندان معین است و عدو را بود مقام
باشد خدای ناصر ایام مستقیم
خلقش ز خلق شاکر و اقبال مستدام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف مقام و شأن شخصیتهایی میپردازد که دارای قدرت و نفوذ هستند. صاحب علاءالدین بهعنوان کسی که با تدبیر و فکر درست، نظام جهان را سامان میدهد و خوشبختی را برای خود و دیگران به ارمغان میآورد، مورد ستایش قرار میگیرد. در این شعر، به ویژگیهای برجستهی انسانهایی که در زندگی نقش مهمی دارند، اشاره شده و نشان داده میشود که چگونه این افراد میتوانند بر جهانیان تأثیرگذار باشند. همچنین، ابراز محبت و محبوبیت بین مردم و دانشمندان به عنوان جنبهای از شخصیتهای بزرگ مطرح میشود و در نهایت به نصرت خداوند و دعا برای موفقیت و سلامت ایام اشاره دارد.
هوش مصنوعی: با پیشنهاد شخصی به نام علاءالدین، قرار است که نویسنده به وسیله قلم خود، نظام و ترتیبی به کارهای جهان ببخشد.
هوش مصنوعی: کسی که دارای اندیشه و سلیقه خوبی است، بر اساس خواست خود راه را پیدا میکند. و آن بختیار نیکنسبت، بیتردید بختش به خدمت او درآمده است.
هوش مصنوعی: وقتی که خداوند فرمان دهد، دنیا و زمان به اطاعت درمیآیند و حتی آسمان و ستارهها هم در برابر ارادهاش آرام میشوند.
هوش مصنوعی: از ذات تند و تیز خودم به خاطر لطفی که دارم، مانند قطرهای از ابر به آرامی به ترک دنیا میروم.
هوش مصنوعی: چهار حرفی که در زندگی انسان تاثیر بسیاری دارد و مانند مور در متن بسیار ظریف و مهم است. این چهار حرف، نماد و نشانهای از پیوند و رابطهای مقدس و مبارک هستند.
هوش مصنوعی: حرف اول یک کلمه همان نیمه حرف چهارمش است و از حرف چهارمش، سومین حرف، عدد ده را به ما میدهد که به معنای "یک" کامل است.
هوش مصنوعی: توصیف و بیان زیباییهای او هرگز نمیتواند از عهده انسان خارج شود، زیرا هیچ راهی برای فرار از او وجود ندارد و در تمام حالات و موقعیتها به او وابستهایم.
هوش مصنوعی: گاهی جوانی و زیبایی و خوشرویی را تجربه میکنیم، و گاهی هم باید با پیری و ناپسند بودن کنار بیاییم. این روزها، هم جوانی و هم پیری، هر دو بر فراز و نشیب زندگی هستند و ما را به یاد خوبیها و نیکنامی میاندازند.
هوش مصنوعی: هرچند که عقل و دانش اهمیت زیادی دارند، اما در جامعه محبوبیت و پذیرش میان افراد متخصص و عامه مردم وجود دارد.
هوش مصنوعی: باران بر زمین میبارد و آفتاب گرما و روشنی را به ارمغان میآورد، در حالی که سنگها میتوانند انتقامجویانه عمل کنند.
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی به پرورش و تربیت انسان اشاره شده است. دایهیی که به تربیت بشر مشغول است، در واقع اشاره به موقعیت و شرایطی دارد که ابلیس در آن به شگردهای خود میپردازد. این بیان نشاندهنده این است که چگونه برخی عوامل و شرایط میتوانند بر روی رفتار و سرنوشت انسان تأثیر بگذارند.
هوش مصنوعی: از این کالاهای با ارزش، مبلغی به عنوان دیون به وکیل وزیر مهربان داده شده است.
هوش مصنوعی: اگر گردن او را آزاد کرد و به او حق داد، خوب است؛ وگرنه روزی خواهد رسید که باید پاسخگو باشد و به خاطر ظلمهایی که کرده، عذاب خواهد دید.
هوش مصنوعی: در اینجا قاضی به عنوان نماینده خدا و پیامبر معرفی شده است، و وکیل به عنوان کسی که از حقوق دیگران دفاع میکند. وضعیت زندان مشخص است و دشمنان نیز مقام و جایگاهی دارند. به طور کلی، به روابط میان عدالت، دفاع و وضعیت خلافکاران اشاره شده است.
هوش مصنوعی: خداوندی که حمایتکنندهای برای روزگار است، آفرینش او باید از موجودات شکرگزار باشد و امید به موفقیت و خوشبختی همواره پایدار بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر شاد گونه تکیه زده شاد و شاد کام
دولت رهی و بخت مطیع و فلک غلام
این روزگار بیخطر و کار بینظام
وام است بر تو گر خبرت هست، وام، وام
بر تو موکلند بدین وام روز و شب
بایدت باز داد به ناکام یا به کام
دل بر تمام توختن وام سخت کن
[...]
منت خدای را که برون آمد از غمام
بدری که هست پیشرو دودهٔ نظام
صدری که هست خادم پایش سر کفات
میری که هست عاشق دستش لب کرام
شایسته زین ملت وبایسته فخر مُلک
[...]
هر شب نماز شام بود شادیم تمام
کاید رسول دوست هلا نزد ما خرام
خورشید هر کسی که شب آید فرو رود
خورشید ما برآید هر شب نماز شام
روز فراق رفت و برآمد شب وصال
[...]
ای از کمال جاه تو ایام را نظام
وی از وفور علم تو اسلام را قوام
هستی حسام دین و ندیدست روزگار
در قمع شرک و نصرة دین چون یک حسام
سلطان اهل علمی و اندر معسکرت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.