طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹: خوش آمد در مذاقم طغرل این یک مصرع بیدل - برین سرچشمه رحمی کن که موجی نیست آبش را!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹: نگاهم بیتو چون آیینه شد پامال حیرانی - براین سرچشمه رحمیکن که موجی نیست آبشرا
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰: خوشا طغرل ازین یک مصرع بیدل که میگوید - که یا رب مهربان گردان دل نامهربانش را!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲: زبان حال عاشق گر دعایی دارد این دارد - که یارب مهربانگردان دل نامهربانش را
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹: خوشا طغرل ازین یک مصرع بحر سخن بیدل - به چون و چند نتوان حکم کردن صنع بیچون را!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰: اثرها بنگر اما ازتصرف دم مزن بیدل - به چون وچند نتوان حکمکردن صنع بیچون را
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶: آفرین باد برین مصرع بیدل طغرل - چین دامان ادب کن خط پیشانی را!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹: بار یابی چو به خاک درصاحبنظران - چین دامان ادبکن خط پیشانی را
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸: خوشا طغرل ازین یک مصرع بیدل که میگوید - چرا در بند نقش ما نباشد نقشبند ما؟!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸: اگر تا صانع از مصنوع راهی میتوان بردن - چرا دربند نقش ما نباشد نقشبند ما
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹: حبذا طغرل که بیدل میسراید مصرعی - همچو عنقا بینیاز عرض ایجادیم ما!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸: همچو عنقا بینیاز عرض ایجادیم ما - یعنی آن سوی جهان یک عالم آبادیم ما
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱: آفرین بر مصرع بیدل که طغرل گفته است - حسرت دیدار و سامان سفر داریم ما
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳: حیرت دیدار سامان سفر داریم ما - دامن آیینه امشب برکمر داریم ما
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳: حبذا زین مصرع بیدل که طغرل گفته است - جوهریم آب از دم شمشیر مینوشیم ما!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰: بحر هم نتواند از ماکرد رفع تشنگی - جوهریم آب از دم شمشیر مینوشیم ما
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶: طغرلم محو مصرع بیدل - جبهه سوز است آستانه ما!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹: نیست جزشعله خاک معبد عشق - جبهه سوز است آستانهٔ ما
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳: ای خوش آن مصرع که طغرل میسراید بیدلی - یا مرا از خود ببر آن جا که هستی یا بیا!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴: بیش از این نتوان حریفِ داغِ حرمان زیستن - یا مرا از خود ببر آنجا که هستی یا بیا
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴: ای خوشا، طغرل که بیدل میسراید مصرعی - خفته در خون شهیدت جوش گلزار بقا
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳: بسته بر بال اسیرت نامهٔ پرواز ناز - خفته در خون شهیدت جوشگلزار بقا
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲: وه چه خوش گفتست طغرل بیدل بحر سخن - شرم دار از دیدن گل بیرضای عندلیب!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۹: ایکه خواهی پاس ناموس محبت داشتن - شرم دار از دیدن گل بیرضای عندلیب
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷: خوشا زین مصرع بیدل که طغرل - خیالی سد راه عبرت ماست
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶: خیالی سد راه عبرت ماست - گر این دیوار نبود خانه صحراست
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲: طغرل چه خوش است معنی این مصرع حافظ - رخساره محمود کف پای ایاز است!
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰: بارِ دلِ مجنون و خَمِ طُرِّهٔ لیلی - رخسارهٔ محمود و کفِ پایِ ایاز است
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵: حبذا طغرل که بیدل میسراید مصرعی - صافی آیینه با گبر و مسلمان آشناست
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۷: هیچکس در بارگاهِ آگهی مردود نیست - صافیِ آیینه با گبر و مسلمان آشناست
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹: طغرل غلام مصرع زیبای بیدلم - آسودگی ز کشور ما بار بسته است
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۱: از قطره تا محیط تسلی سراغ نیست - آسودگی زکشورما باربسته است
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲: ای خوشا طغرل که بیدل میسراید مصرعی - خاک کن بر فرق آن سازی که بیآهنگ اوست
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۸: بیمحبت زندگانی نیست جز ننگ عدم - خاککن برفرق آن سازیکه بیآهنگ اوست
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳: حبذا طغرل که بیدل گفته است - خودنماییها کثافت جوهریست!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۵: خودنماییها کثافت جوهریست - شیشه تا در سنگ میباشد پریست
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶: طغرل شیرینسخن معنی بیدل نگر - قامت برجستهات مصرع دیوان کیست؟!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۵: یاد خرام توام، میبرد از خویشتن - قامت برجستهات، مصرع دیوان کیست
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷: خوشا از مصرع بیدل که طغرل - سرشکم نسخه دیوانه کیست؟!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۸: سرشکم نسخهٔ دیوانهٔ کیست - جگر آیینهدار شانهٔ کیست
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹: وه چه خوش گفتست طغرل بیدل بحر سخن - درد دل را بندهام دردسری در کار نیست!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۵: زهد و تقوا همخوش است اما تکلف بر طرف - درد دل را بندهام دردسری در کار نیست
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵: ای خوشا طغرل که بیدل میسراید مصرعی - خانه دل در سر ره بود ویران کرد و رفت
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۲: دوش سیلاب خیالت میگذشت از خاطرم - خانهٔ دل بر سر ره بود ویرانکرد و رفت
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶: ای خوش آن مصرع که طغرل میسراید بیدلی - تا ابد یا رب عصای ناتوانان بینمت!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۰: حق ذات تست سعی دستگیریهای خلق - تا ابد یارب عصای ناتوانان بینمت
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲: ای خوش آن مصرع که طغرل میسراید بیدلی - جامهات زین خم نمیآید برون هربار سرخ!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰۸: رنگها دارد فلک مغرور آرایش مباش - جامهات زین خم نمیآید برون هر بار سرخ
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳: وه چه خوش گفتست طغرل بیدل بحر سخن - الوداع ای همنشینان دلبرم آمد به یاد!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۱: تا سحر بیپردهگردد شبنم از خود رفته است - الوداع ای همنشینان دلبرم آمد به یاد
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴: خوشا طغرل ازین یک مصرع بحر سخن بیدل - اگر سودای سر دارد بگو بر گرد ما گردد
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳۸: طواف خاک مجنون و مزار کوهکن تا کی - اگر سودا سری دارد بگو تا گرد ما گردد
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵: شدم پروانه این مصرع بیدل ازآن طغرل - چو شمع از عضو عضوم آگهی سرشار میگردد
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۰: چو شمع از عضو عضوم آگهی سرشار میگردد - به هرجا پا زنم آیینهای بیدار میگردد
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶: هزاران آفرین طغرل به این یک مصرع بیدل - اجابت انفعال از شوخی دست دعا دارد!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۲: ز بس مطلوب هر کس بی طلب آماده است اینجا - اجابت انفعال از شوخی دست دعا دارد
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷: خوشا از مصرع سلطان او رنگ سخن طغرل - تو اکنون ناله کن بیدل که آهنگت اثر دارد
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸۲: نوای قمری و بلبل مکرر شد درین گلشن - تو اکنون ناله کن بیدل که آهنگت اثر دارد
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰: آفرین طغرل برین مصرع که بیدل گفته است - قید خود داری جنون بر طبع آزاد آورد
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰۷: لب بهخاموشی فشردم نالهجوشید ازنفس - قید خودداری جنون بر طبع آزاد آورد
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹: ای خوشا از مصرع بیدل که طغرل گفته است - آب گردید انتظار و عالم دیدار شد
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۷: مژده ای ذوق وصال آیینه بیزنگار شد - آب گردید انتظار و عالم دیدار شد
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰: حبذا طغرل که بیدل گفته است - خانه حیرت تماشا میکشد
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۷: محو عشق ازکفر و ایمان فارغست - خانهٔ حیرت تماشا میکشد
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰: طغرلا عجز کمال حضرت بیدل نگر - آنقدر هیچم که از خود شرمسارم کردهاند
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۱: با کدامین ذره سنجم آبروی اعتبار - آنقدر هیچم که از خود شرمسارم کردهاند
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸: حبذا طغرل که بیدل میسراید مصرعی - ماضی و مستقبل این بزم حیرت حال بود
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۷: ماضی ومستقبل این بزم حیرت حال بود - شخص از خود رفته در آیینهها تمثال بود
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶: هزارش آفرین طغرل برین یک مصرع بیدل - ز هر مو دام بر دوشم گرفتار اینچنین باید!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۴: ز هر مو دام بر دوشم گرفتار اینچنین باید - ز خاطرها فراموشم سبکبار اینچنین باید
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷: چه خوش گفتست طغرل حضرت بحر سخن بیدل - تو گر آیی طرب آید بهشت آید بهار آید!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۵: نشاط این بهارم بیگل رویت چه کار آید - تو گر آیی طرب آید بهشت آید بهار آید
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰: طغرل خجل ز مصرع زیبای بیدلم - مشت عرق به منع تقاضا نگاه دار!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۱: تا در چه وقت شعله زند دود احتیاج - مشتی عرق به منع تقاضا نگاه دار
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱: طغرلم محو مصرع بیدل - کم ما هم مدان کم از بسیار
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۷: هستی آفت شمر چه موج و چه بحر - کم ما هم مدان کم از بسیار
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲: آفرین بر مصرع بیدل که طغرل گفته است - چشم وا کن رنگ و اسرار دگر دارد بهار!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۸: چشم واکن رنگ اسرار دگر دارد بهار - آنچه در وهمت نگنجد جلوهگر دارد بهار
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴: وه چه خوش گفتست طغرل شاه اورنگ سخن - شد سفید آخر ز مویم کوچههای انتظار!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۲: وعدهٔ دیدار در خاکم نشاند و پیر کرد - شد سفید آخر ز مویم کوچههای انتظار
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰: حبذا از مصرع بیدل که طغرل گفته است - در گریبان تأمل قطرهها دارد گهر
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵۵: محو شوقم ، تهمتآلود فسردن نیستم - در گریبان تأمل قطرهها دارد گهر
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۵: حبذا طغرل که میگوید جناب بیدلی - سادهلوحان رشته میبندند بر سازم هنوز
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۶: رفتهام عمریست زین محفل، نوای فرصتم - سادهلوحان رشته میبندند بر سازم هنوز
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹: طغرل شدم آشفته این مصرع بیدل - ای خاک به خون خفته غبار دگر انگیز!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۹: بیدل به فغان زین قفست نیست رهایی - ای خاک به خون خفته غبار دگر انگیز
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰: حبذا طغرل که بیدل گفته است - چشم وا کن شش جهت یار است و بس
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۹: چشم وا کن ششجهت یارست و بس - هر چه خواهی دید، دیدارست و بس
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳: طغرل شدهام ششدر این مصرع بیدل - راهی که به جایی نرسد از همهجا پرس
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۳: واماندگی از شش جهت آغوش گشودهست - راهی که به جایی نرسد از همه جا پرس
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴: طغرل کشا به مصرع بیدل تو چشم را - تعبیر خوابت اینکه شنیدی دگر مپرس!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۴: هستی فسانه است کجا هجر و کو وصال - تعبیر خوابت اینکه شنیدی دگر مپرس
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸: حبذا از مصرع بیدل که طغرل گفته است - ای ز فرصت بیخبر در هر چه باشی زود باش!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۸: من نمیگویم زیان کن یا به فکر سود باش - ای ز فرصت بیخبر در هر چه باشی زود باش
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹: روشن است مضمون بیدل طغرل از صد آفتاب - ذره هم کم نیست تا باشی همین مقدار باش!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۹: عاقبت بیدل ز چشم خویش باید رفتنت - ذره هم کم نیست، تا باشی همین مقدار باش
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰: حبذا طغرل که بیدل میسراید مصرعی - بر سر مژگان چو اشک ایستادهای هشیار باش!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۰: یک قدم راهست بیدل از تو تا دامان خاک - بر سر مژگان چو اشک استادهای هشیار باش
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱: ز رمز معنی بیدل به حیرتم طغرل - به حسن معنی کفر آبروی ایمان باش
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۱: ز مشرب خط و خال بتان مشو غافل - به حسن معنی کفر آبروی ایمان باش
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴: خوشا طغرل ز مضمون جناب حضرت بیدل - که الفت عالمی را داغ کرد آتش به بنیادش!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۱: نه هجران دانم و نی وصل بیدل اینقدر دانم - که الفت عالمی را داغ کرد آتش به بنیادش
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵: درین گلشن چه دل بندی که بیدل گفته است طغرل - بهارت بلبلی دارد که شکل لاست منقارش
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۹: به ساز نیستی بستهست شور ما و من بارش - بهارت بلبلی دارد که شکل لاست منقارش
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷: بنای طاقتم را سوخت طغرل مصرع بیدل - که تاق عمر چون بشکست ممکن نیست تعمیرش
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۸: حباب از موج هستی دست طاقت شسته میکوبد - که طاق عمرچون بشکست ممکن نیست تعمیرش
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۹: طغرل به جهانی ندهم مصرع بیدل - خورشید نه جنسی است که جویی به چراغش!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۳: پیدایی حق ننگ دلایل نپسندد - خورشید نه جنسی است که جویی به چراغش
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰: چه خوش گفتست طغرل حضرت بحر سخن بیدل - به تاراج جنون دادم چه هستی و چه فرهنگش!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۱: به تاراج جنون دادم چه هستی و چه فرهنگش - در آتش ریختم نامی که آبم میکند ننگش
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۱: خوشا از مصرع سلطان اورنگ سخن طغرل - شکست ما تماشا کن مپرس از رنگ پیمانش!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۵: ز برق بینیازی خندهها دارد گلستانش - شکست ما تماشا کن مپرس از رنگ پیمانش
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲: به خون باید نوشتن طغرل این یک مصرع بیدل - هنوز از خاک مشتاقان حنایی میشود پایش
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۴: وفا در هر صفت بیرنگ تأثیری نمیباشد - هنوز از خاک مشتاقان حنایی میشود پایش
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱: آفرین بر مصرع بیدل که طغرل گفته است - ناتوانی عالمی دارد تکلف بر طرف
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۶: سایه را از هیچکس اندیشهٔ تعظیم نیست - ناتوانی عالمی دارد تکلف بر طرف
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵: طغرل نگر که حضرت بیدل چه گفته است - اینجاست بیبقا گل و بیاعتبار رنگ!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱۱: ای بیخبر درین چمن اسباب عیشکو - اینجاست بیبقا گل و بیاعتبار رنگ
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۵: وه چه خوش گفتست طغرل بیدل بحر سخن - خاک راهی باش و از هر نقش پا بردار گل!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۵: رنگ بو نامحرم فیض بهار نیستی است - خاک راهی باش و از هر نقش پا بردار گل
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷: آفرین بر مصرع بیدل که طغرل گفته است - حیف باشد جز دل عاشق به دست یار گل!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۱: تا گهر باشد چرا دریا کشد ننگ حباب - حیف باشد جز دل عاشق به دست یار گل
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰: نالم از یک مصرع بیدل که طغرل گفته است - درد آن دارم که خواهد شد پریشان نالهام
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۴: از شکست شیشهٔ دل آنقدر غمگین نیام - درد آن دارم که خواهد شد پریشان نالهام
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲: حبذا از مصرع بیدل که طغرل گفته است - خاک میکردم به راهت گر سری میداشتم!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۳: انفعالم آب کرد از ناکسی هایم مپرس - خاک میکردم بهراهتگر سری میداشتم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۶: چه خوش گفتست طغرل حضرت بحر سخن بیدل - به ساغر آب رویی داشتم سد رمق کردم
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۵: مپرسید از قناعت مشربیهای حیات من - به ساغر آبرویی داشتم سد رمق کردم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۷: خوشا از مصرع سلطان اورنگ سخن طغرل - تو میرفتی و من شور قیامت ساز میکردم!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۴: تو میرفتی و من ساز قیامت باز میکردم - شکست رنگ تا پر میفشاند آواز میکردم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸: با چنین دانش ببین طغرل که بیدل گفته است - من هم از نامحرمی بانگی برون در زدم
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۴: غافل از معنی جهانی بر عبارت ناز داشت - من هم از نامحرمی بانگی برون در زدم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰: محو حیرتم طغرل من ز مصرع بیدل - بیتو زندهام یعنی مرگ بیاجل دارم!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۵: سنگ هم به حال من گریه گر کند برجاست - بیتو زندهام یعنی مرگ بیاجل دارم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵: هزاران آفرین طغرل به عجز حضرت بیدل - ز دشت بیخودی میآیم از وضع ادب دورم
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷۴: ز دشت بیخودی میآیم از وضع ادب دورم - جنونی گر کنم ای شهریان هوش معذورم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۷: خوشا طغرل ازین یک مصرع بحر سخن بیدل - به ذوق جستجویت جیب هستی چاک میسازم
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۰: به ذوق جستجویت جیب هستی چاک میسازم - غباری میدهم بر باد و راهی پاک میسازم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۸: چه خوش گفتست اینجا بیدل بزم ادب طغرل - همان گرد سرت میگردم و پیمانه میسازم
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۱: محبت در عدم بینشئه نپسندد غبارم را - همانگرد سرت میگردم و پیمانه میسازم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹: خوشم طغرل من از مضمون بانگ قل قل بیدل - اگر ساقی ز موج باده بندد رشته بر سازم!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸۵: اگر ساقی ز موجِ باده بندد رشتهٔ سازم - رساند قلقلِ مینا به رنگِ رفته آوازم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۰: صد آفرین به بیدل کش گفته است طغرل - یارب مباد تیغش چون جوهر تبسم!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۸: امید ما بهار است از چین ابروی ناز - یارب مباد تیغش بیجوهر تبسم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۱: خوشا طغرل ازین یک مصرع بحر سخن بیدل - قلم در موج گوهر بشکنم تبخاله بنویسم!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰۲: به خاطر شکوهای زان لعل خاموشم جنون دارد - قلم در موج گوهر بشکنم تبخاله بنویسم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲: برد هوش از سرم طغرل همین یک مصرع بیدل - جهان تعبیر بود آنجا که من خواب فراموشم
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۳: ز یادم شبههای در جلوه آمد عرض هستی شد - جهان تعبیر بود آنجاکه من خواب فراموشم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۴: چه خوش گفتست طغرل شاه اورنگ سخن بیدل - دماغ شهرت عنقا ندارد ریزش بالم
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۶: همان بهتر که پیش از خاکگشتن بینشان باشم - دماغ شهرت عنقا ندارد ریزش بالم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶: طغرل ازین مصرع بیدل خوشم - بیتو فتادست الم بر دلم!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۲: بار نفس میکشم و چاره نیست - بیتو فتادهست الم بر دلم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸: خوشا از مصرع سلطان اورنگ سخن بیدل - شکوه و فقر ملک بینیازی کرد تسلیمم
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۵: شکوه فقر ملک بینیازی کرد تسلیمم - به اقبالی که دل برخاست از دنیا به تعظیمم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹: طغرل مخمور می بیدلم - باده ندارم که به ساغر کنم!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷۵: باده ندارم که به ساغرکنم - گریه کنم تا مژهای تر کنم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳: چه خوش گفتست طغرل حضرت مولای من بیدل - کشاد کار خود بیناخن تدبیر میخواهم!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۴: ز دل چون غنچه یک چاک گریبانگیر میخواهم - گشاد کار خود بیناخن تدبیر میخواهم
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵: حبذا طغرل که بیدل گفته است - یار میآید چراغان کردهایم!
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳۱: از هجوم اشک ما بیدل مپرس - یار میآید چراغان کردهایم