گنجور

 
بیدل دهلوی

نمی‌دانم چه تنگی درهم افشرد آه مجنون را

رم این گردباد آخر به ساغر کرد هامون را

به هر مژگان‌زدن سامان صد میخانه مستی کن

که خط جوشید و در ساغر گرفت آن حسن میگون را

به امیدِ چکیدن، دست‌وپایی می‌زند اشکم

تنزل در نظر، معراج باشد همت دون را

در این گلشن تسلی داد وضع سرو و شمشادم

که یک مصرع بلند آوازه دارد طبع موزون را

به تسخیر جهان بی‌حس از تدبیر فارغ شو

نفس‌فرسا کنی تا کی به مار مرده افسون را

عروج جاه، منع سفله‌طبعی‌ها نمی‌گردد

به این سامان عزت، بوی تمکین نیست گردون را

ز سختی‌های حرص است اینکه خاک اژدهاطینت

فرو برده‌ست اما هضم ننموده‌ست قارون را

فنا می‌ شوید از گرد کدورت، دامن هستی

چو آتش می‌کند خاکستر ما کار صابون را

که باور دارد این حرف از شهید بینوای من

که رنگی از حنای دست قاتل داده‌ام خون را

رموز خاکساران محبت کیست دریابد

مگر جولان لیلی ناله سازد گرد مجنون را

اثرها بنگر اما از تصرّف دم‌مزن بیدل

به چون‌وچند نتوان حکم‌کردن صنع بی‌چون را

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۴۰ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
بیدل دهلوی

همین شعر » بیت ۱۱

اثرها بنگر اما ازتصرف دم مزن بیدل

به چون وچند نتوان حکم‌کردن صنع بی‌چون را

طغرل احراری

خوشا طغرل ازین یک مصرع بحر سخن بیدل

به چون و چند نتوان حکم کردن صنع بی‌چون را!

قطران تبریزی

کنون دانم که با مردم بدل میلست گردون را

که بر تخت شهی بنشاند شاهشناه فضلون را

یکی سر بود میران را یکی تاجست شاهان را

یکی مه بود ماهان را یکی مهر است گردون را

یکی از هفت گردونست عالی همتش برتر

[...]

امیرخسرو دهلوی

چو خواهی برد روزی عاقبت این جان مفتون را

گه از گاهی به من بنمای باری صنع بیچون را

تو می کن هر چه خواهی، من نیارم دم زدن زیرا

که گر چه خون کند سلطان، نیارند از پی خون را

نخواهم داد دربان ترا بهر درون زحمت

[...]

صائب تبریزی

به چشم کم مبین ای کج نظر دلهای پر خون را

که ناز خیمه لیلی است در سر، داغ مجنون را

به مژگان تر من قطره خون را تماشا کن

ندیدی گر به دوش کوهکن تمثال گلگون را

نظربندست عاشق رو به هر جانب که می آرد

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
واعظ قزوینی

گرفتم در نظر، هر جا شدم، آن قد موزون را

خیابان کردم از یک سرو، بر خود کوه و هامون را

مربی گر نباشد آفتاب طلعت لیلی

که میسازد نگین حلقه اطفال مجنون را

تلاش خودشناسی، شیوه آزادگان باشد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه