با زخم تغافل ز لب یار دوا پرس
ز ابروی کجش واقعه قد دو تا پرس
افسانه زلفش که بسی دور و دراز است
کوته کنم این قصه تو از باد صبا پرس
با جوهر تیغش مزن از عرض وفا دم
احوال شهیدان وی از رنگ حنا پرس!
قانون محبت که بری از بم و زیر است
عشاق به هر ساز که دیدی ز نوا پرس
قاصد به تو هرکس که کند عرض نیازی
لیکن ز من البته به تکرار جدا پرس!
آسودهدلان دشمن غمهای جهانند
هر نکته که از دوست بپرسی تو ز ما پرس
کس نیست کند معرفت دشت جنون را
این خار ره عشق تو از آبله پا پرس
منع کرم خویش کنی چند ز ابرام؟!
ای جبهه گیره کرده تو از دست دعا پرس!
هر کس نبود محرم اسرار محبت
گر همدم مجنون شدی از درس وفا پرس
بیعرض طمع نیست سویش حاجت هرکس
ای باد گرش دیدی ز من بهر خدا پرس!
طغرل شدهام ششدر این مصرع بیدل
راهی که به جایی نرسد از همهجا پرس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
واماندگی از شش جهت آغوش گشودهست
راهی که به جایی نرسد از همه جا پرس
همین شعر » بیت ۱۱
طغرل شدهام ششدر این مصرع بیدل
راهی که به جایی نرسد از همهجا پرس
بیپردگی کسوت هستی ز حیا پرس
این جامه حریر است ز عریانی ما پرس
آه است سراغ نم اشکی که نداریم
چون گم شود آیینهٔ شبنم ز هوا پرس
اسرار وفا منحصر کام و زبان نیست
[...]
ای طرّه برافشانده، خدا را ز گدا پرس
احوال پریشانی ما را ز صبا پرس
تا کی گذری از بر ما مست تغافل
یک بار ز حال دل شیدایی ما پرس
ای برق به خرمن زده، از خار میندیش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.