بس که در کوه بلا همسنگ فرهادیم ما
شیشه جمعیت خیل پریزادیم ما!
قصر بنیاد دل ما لایق تعمیر نیست
مخزن گنجیم و از ویرانی آبادیم ما!
آنقدر سر تا به پا صورت فراقش خواندهایم
پای تا سر همچو تار ساز فریادیم ما!
آب تیغش را اگر اینست چون آتش اثر
عاقبت همچون غبار خاک بر بادیم ما!
سرمه شد تا چشم ما را گرد چین دامنش
در تتبعخانه چین نقش بهزادیم ما!
شانه شد محرم به زلف عارض چون آفتاب
زان سبب چون سایه زیر نخل شمشادیم ما!
گر نخواندستیم ز آیین خرد حرفی ولی
در دبستان جنون سرمشق استادیم ما!
نیست مضمونی ز قلاب کمند ما برون
در پی صید معانی بس که صیادیم ما!
نخل او را در چمن دیدیم هرسو جلوهگر
همچو قمری پایبند سرو آزادیم ما
کوس نوبت زن به ما در عشرتآباد جهان
در عروس بکر معنی بس که دامادیم ما!
حبذا طغرل که بیدل میسراید مصرعی
همچو عنقا بینیاز عرض ایجادیم ما!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همچو عنقا بینیاز عرض ایجادیم ما
یعنی آن سوی جهان یک عالم آبادیم ما
همین شعر » بیت ۱۱
حبذا طغرل که بیدل میسراید مصرعی
همچو عنقا بینیاز عرض ایجادیم ما!
از گرانخوابی چو چشم دام آزادیم ما
غفلت ما نیست غفلت، خواب صیادیم ما
همچو عنقا بینیاز عرض ایجادیم ما
یعنی آن سوی جهان یک عالم آبادیم ما
کس درین محفل حریف امتیاز ما نشد
پرفشانیهای بیرنگ پریزادیم ما
اشکیأسیم ای اثر از حال ما غافل مباش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.