مژده ای ذوق وصال آیینه بیزنگار شد
آب گردید انتظار و عالم دیدار شد
خلق آخر در طلب واماندگی اظهار شد
بر ره خوابیده پا زد آبله بیدار شد
سایهوار از سجده طی کردم بساط اعتبار
کوه و دشت از سودن پیشانیام هموار شد
غیر بیمغزی حصول اعتبار پوچ چیست
غنچه سر بر باد داد و صاحب دستار شد
حسن در خورد تغافل داشت سامان غرور
بسکه چین اندوخت ابرو تیغ جوهردار شد
عالمی را الفت رنگ از تنزه بازداشت
دستها اینجا به افسون حنا بیکار شد
در غبار وهم و ظن جمعیت دل باختم
خانه از سامان اسباب هوس بازار شد
از وجود آگه شدیم اما به ایمای عدم
چشمکی زد نقش پا تا چشم ما بیدار شد
رنج هستی اینقدر از الفت دل میکشم
ناله را در نی گره پیش آمد و زنار شد
ننگ خست توأم بیدستگاهی بوده است
رفت تا ناخن گشاد پنجهام دشوار شد
خجلت غفلت قویتر کرد بر ما رفع وهم
سایه تا برخاست از پیش نظر دیوار شد
محو او باید شدن تا وارهیم از ننگ طبع
خار از همرنگی آتش گل بیخار شد
بیدل افسون هوس ما را ز ما بیگانه کرد
بسکه مرکز بر خیال پوچ زد پرگار شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۱
مژده ای ذوق وصال آیینه بیزنگار شد
آب گردید انتظار و عالم دیدار شد
ای خوشا از مصرع بیدل که طغرل گفته است
آب گردید انتظار و عالم دیدار شد
شیدگانی سهمگین کولنگ و بی هنجار شد
بر ره هموار او خس رست و ناهموار شد
وان دهان کز کوچکی نقطه پرگار بود
از فراخی باز همچون دایره پرگار شد
زلف مشک افشان او بر ماه چون زنجیر بود
[...]
این جهان میسوخت تا از زخم تیغ افگار شد
وان سگی میکرد تا از بیلکی مردار شد
ای بسا تن کوزدست خویشتن در خاک خفت
وی بسا سر کوبپای خویشتن بردار شد
ْآنکه چشمی پر گهر از گریه چونپیکاننمود
با دهانی پر ز خون از خنده چون سوفار شد
[...]
فتنه خفته ز چشم مست تو بیدار شد
خاصه آن ساعت که زلفت نیز با او یار شد
در شب هجرت ببینم روز وصلت را بخواب
گر تواند بخت خواب آلود من بیدار شد
روزگاری ناکشیده محنت هجران تو
[...]
تا به سودای تو دل را عشق و همّت یار شد
نقد جان بر کف نهاد و بر سر بازار شد
ما ز دام خویشتن بینی به کلّی رسته ایم
وای بر مرغی که صید حلقهٔ پندار شد
از گلستان جمالت اهل معنی را چه سود
[...]
بهر خونریز من از خواب صبوی یار شد
ساقیا می ده که بخت خفته ام بیدار شد
یوسف مصری یکی هم از خریداران تست
او نه بهر خود فروشی بر سر بازار شد
کفر زلفت در دلم از بسکه قلاب افکند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.