گر زیان ظاهر نمایی در خیال سود باش
یأس تا کی بر امید چهره مقصود باش!
بینشان تیر شهرت چند ای ننگ عدم
یک اثر بگذار اندر عالم موجود باش!
از فروغ شوق زن بر مجمر دل آتشی
بر دماغ اهل عالم چون شمیم عود باش
تا توانی مرکز این حلقه تسلیم شو
شعله شوق محبت گر نباشی دود باش!
شاهد هرکس به قدر دعوی عشق خود است
گر تماشای ایازش میکنی محمود باش!
چند باشی در هوای بود و نابود جهان؟!
اعتباری نیست اندر بود او نابود باش!
برفشان بر مزرع دل دانه اشک امید
چون سحاب تیره یکسر در خیال جود باش!
غافل از درس ادب لاف محبت تا به کی؟!
محرم اسرار عشقش نیستی مردود باش!
هست تشویش تو از تضعیف تصنیف عمل
از غم بیش و کم عالم گذر خوشنود باش!
بس که دارد نغمه «عشاق » مضراب دگر
تار و پود رشتههای پرده این رود باش!
حبذا از مصرع بیدل که طغرل گفته است
ای ز فرصت بیخبر در هر چه باشی زود باش!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من نمیگویم زیان کن یا به فکر سود باش
ای ز فرصت بیخبر در هر چه باشی زود باش
همین شعر » بیت ۱۱
حبذا از مصرع بیدل که طغرل گفته است
ای ز فرصت بیخبر در هر چه باشی زود باش!
شخص معدومی، به پیش وهم خود موجود باش
ای شرار سنگ ازآن عالمکه نتوان بود باش
رنج هستی بردنت از سادگیها دور نیست
صفحهٔ آیینهای داری خیال اندود باش
سالی و ماهی نمیخواهد رم برق نفس
[...]
ای دل اندر عاشقی با طالع مسعود باش
چون بچنگ آری ایازی عاقبت محمود باش
پیش این مردم تعین چون به موجودیت است
گر رسد دستت، بهر قیمت بود، موجود باش
تا نوازی دوستان را جنت شداد شو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.