خوبرویان شیوه حیرت شعارم کردهاند
همچو نقش پا به خود آیینهدارم کردهاند
چون قدح آغوش صد خمیازه عیش ابد
از شکست و گردش رنگ خمارم کردهاند
بشکفد گل از گلستان خیالم بعد ازین
بس که رنگ صد چمن نذر بهارم کردهاند
کسوتم شد گرچه عریانی ز قانون ازل
در بم و زیر محبت پردهدارم کردهاند
مژده پیغام وصلش داده از باد صبا
چشم حیران را به راهش انتظارم کردهاند
گرچه نومیدیست از وضع بتان با من ولی
از نگاه واپسین امیدوارم کردهاند
چون سحر یک کوکب بخت از دلم روشن نشد
تیرهبختیها چو شام از زلف یارم کردهاند
سوختم در آتش هجران و مردم از غمش
داغها چون لاله بر لوح مزارم کردهاند
نگذرد بر خاطرم فکر قیامت بعد ازین
تا شب هجر تو را روزشمارم کردهاند
همچو من دیگر نباشد هیچ داماد سخن
تا عروس بکر معنی در کنارم کردهاند
میبرم من در سخن امروز گوی از همدما
در سمند فکر چون معنی سوارم کردهاند
طغرلا عجز کمال حضرت بیدل نگر
آنقدر هیچم که از خود شرمسارم کردهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با کدامین ذره سنجم آبروی اعتبار
آنقدر هیچم که از خود شرمسارم کردهاند
همین شعر » بیت ۱۲
طغرلا عجز کمال حضرت بیدل نگر
آنقدر هیچم که از خود شرمسارم کردهاند
آب و رنگ عبرتی صرف بهارم کردهاند
پنجهٔ افسوسم از سودن نگارم کردهاند
عالم غفلت نگردد پرده تسخیر من
عبرتم در دیده بینا شکارم کردهاند
گرد جولانم برون ازپردهٔ افسردگیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.