کس نباشد به سیر این گلزار
تا کند امتیاز گل از خار
بر حصول مزارع امید
دانههای سرشک غم میکار
غره منشین که فتنهها دارد
گردش انقلاب لیل و نهار!
هست در ساز عاشقان اثری
نیست این زیر و بم به موسیقار
مثل دهر خواب خرگوش است
گرچه باشد دو چشم او بیدار
قوت جذب عشق میآرد
سر منصور ما به پای دار
رتبه تخت جم شود حاصل
عاشقان را ز سایه دیوار
از سر دل گذر چو من اکنون
آرزویت بود اگر دلدار
سحر زاهد نگر که میباشد
شعبهای از فسونش استغفار
بس که در زلف شاهدان چمن
زده مشاطه آب و رنگ بهار
همچو آیینه دشت و کوه و دره
مینماید به چشم من هموار
بخت بد بر سرم نشسته چنان
چغد ویرانه بر سر دیوار!
امتیازی نمیتوان کردن
حلقه زلف او ز حلقه مار
طغرلم محو مصرع بیدل
کم ما هم مدان کم از بسیار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هستی آفت شمر چه موج و چه بحر
کم ما هم مدان کم از بسیار
همین شعر » بیت ۱۴
طغرلم محو مصرع بیدل
کم ما هم مدان کم از بسیار
بر رخش زلف عاشق است چو من
لاجرم همچو منش نیست قرار
من و زلفین او نگونساریم
او چرا بر گل است و من بر خار؟
همچو چشمم توانگر است لبم
[...]
زان مرکّب که کالبد از نور
لیکن او را روان و جان ازنار
زان ستاره که مغربش دهنست
مشرق او را همیشه بر رخسار
بارگی خواست شاد بهر شکار
بر نشست و بشد بدیدن شار
ای دل نا شکیب مژده بیار
کامد آن شمسه بتان تتار
آمد آن سرو جلوه کرده به ناز
آمد آن گلبن خمیده ز بار
آمد آن بلبل چمیده به باغ
[...]
هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار
ای نگار بدیع وقت صبوح
زود برخیز و راح روح بیار
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.