ندارد میل الفت وضع آزادیپسند ما
بود چون سرو عریانی به بر ما را پرند ما
صدای محمل راه نفس شد اضطراب دل
به غیر از ناله کی خیزد دگر درد از سپند ما؟!
لب شیرین چو خسرو سرنوشت خامه ما شد
شکر ریزد سراپا همچو نی از بند بند ما!
محیط یک جهان معنی شدیم امروز در عالم
صدای کوس نوبت میزند کوه پهند ما
ز بس داریم ما غواصی بحر سخن اکنون
گهر از قلزم معنی کشد فکر بلند ما
غزال دشت وحشت گشت صید وادی الفت
ز تار رشته فکر رسا باشد کمند ما
خرام رایض کلک کف ما را چه میپرسی؟!
دو عالم را نماید طی به یک جولان سمند ما!
به قلاب نفس یک عالمی در دام ما باشد
رهایی نیست اصلا صید معنی را ز بند ما!
خوشا طغرل ازین یک مصرع بیدل که میگوید
چرا در بند نقش ما نباشد نقشبند ما؟!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق نویسنده نسبت به آزادی و عشق میپردازد. شاعر به زیبایی و عریانی عشق اشاره میکند و بیان میکند که در دلش تنها ترس و اضطراب وجود دارد. او از شیرینی کلامش که نسبت به سرنوشتش سخن میگوید، یاد میکند و به معنای عمیق زندگی اشاره دارد. با استفاده از تشبیههای زیبا، از جستجو در دنیای معانی سخن میگوید و به ارتباطی که با احساسات و افکار دارد، اشاره میکند. در نهایت نیز به این نتیجه میرسد که دستاوردهایش در نیل به معانی عمیق زندگی او را در بند خود نگه داشته است.
هوش مصنوعی: ما تمایل به عشق و دوستی نداریم، چرا که وضعیت آزاد ما مانند سرخی برهنه، به خود ما آسیب میزند.
هوش مصنوعی: صدای بار و بستهها به نفس درآمد و دل ما از اضطراب پر شد. به جز ناله، دیگر چه چیزی میتواند از درد ما برآید؟
هوش مصنوعی: لبی که شیرینیاش مانند خسرو است، سرنوشت ما را رقم زده و از آن شکر میریزد. سراسر وجود ما مانند نی، از بندهای خود ناله میزند و به شکوفایی میرسد!
هوش مصنوعی: امروز در این دنیا همچون جهانی از معنا قرار گرفتهایم، در حالی که در فضای اطرافمان صدای زنگی به گوش میرسد که نشاندهندهی شروع دوران جدیدی است، همچون صدای طبل بزرگ که در دل کوهها میپیچد.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه ما در عمق سخن شنا میکنیم، اکنون اندیشهی بلند ما میتواند جوهر ارزشمندی از اقیانوس معانی استخراج کند.
هوش مصنوعی: غزال در دشت ترس و ناامنی گرفتار شد و در دل کانون محبت، با اندیشههای روشن ما به دام افتاد.
هوش مصنوعی: خرامان و زیباییهای دستهای ما را از چه میپرسی؟! که با یک زیبایی بینظیر، دو جهان را زیر پای این اسب ما قرار میدهد!
هوش مصنوعی: به واسطهی نفس و desires خود، جهانی در دام ما گرفتار شده است و هیچ راهی برای رهایی از این بندها وجود ندارد. ما نیز به دنبال درک معنای زندگی هستیم، اما این گرهها ما را محدود کردهاند.
هوش مصنوعی: خوش به حال طغرل که از این یک بیت بیدل میگوید: چرا باید ما در بند تصویر خود باشیم؟ تصویر ما باید هنرمندانه ترسیم شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر تا صانع از مصنوع راهی میتوان بردن
چرا دربند نقش ما نباشد نقشبند ما
همین شعر » بیت ۹
خوشا طغرل ازین یک مصرع بیدل که میگوید
چرا در بند نقش ما نباشد نقشبند ما؟!
نگه دارد خدا آن سیمتن را از گزند ما!
که اخگر در گریبان دارد آتش از سپند ما
ز گیرودار ما آسوده باش ای آهوی وحشی
که از بس نارسایی چین نمی گیرد کمند ما
ز بیتابی گریزانست جان دردمند ما
نشیند چار زانو بر سر آتش سپند ما
ندارد امتداد افغان جان دردمند ما
بود مد نگاه برق فریاد سپند ما
کدام آهو نگه امروز می آید درین صحرا
[...]
زگفت وگو نیامد صید جمعیت به بند ما
مگر ازسعی خاموشی نفسگیردکمندما
اگر از خاکره تاسایه فرقی میتوان کردن
جز این مقدار نتوان یافت از پست و بلند ما
ز سیر برق تازان شرر جولان چه میپرسی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.