کاش در بزم ادب من دلبری میداشتم
پیش خود مانند مینا ساغری میداشتم
رایتم از عشق او میسود سر اندر فلک
گر ز نقش خاک پایش افسری میداشتم!
ساز قانون محبت پرده عشقم درید
کاش مینشنودم و گوش کری میداشتم
میشدم من سربلند سجده ناز ادب
چون صراحی خطبه بیمنبری میداشتم
جز گل مطلب نمیچیدم ز گلزار امید
در بهار این عمل چشم تری میداشتم
سوختم پروانهسان در آتش داغ غمش
میپریدم سوی او بال و پری میداشتم
همدم بزم وصالم جز غم لیلی نبود
همچو مجنون گر ز خارا بستری میداشتم!
نسخههای عشق او از بس که بیشیرازه بود
مینوشتم شرح غم را مستری میداشتم
میشد اندر دیدهام عکس حقیقت روبهرو
بر رخ آیینه گر خاکستری میداشتم
نزد این بیدانشان فرق حذف از در نبود
ور نه در بحر سخن من گوهری میداشتم!
حبذا از مصرع بیدل که طغرل گفته است
خاک میکردم به راهت گر سری میداشتم!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
انفعالم آب کرد از ناکسی هایم مپرس
خاک میکردم بهراهتگر سری میداشتم
همین شعر » بیت ۱۱
حبذا از مصرع بیدل که طغرل گفته است
خاک میکردم به راهت گر سری میداشتم!
یاد آن روزی که با خوبان سری میداشتم
جان به جانانی و دل با دلبری میداشتم
گر گلی میشد به باد بینیازی زین چمن
عندلیبآسا هوای دیگری میداشتم
بو که گویندم که هست اندر فلان کشور بتی
[...]
کاش یک نم گردش چشم تری میداشتم
تا درین میخانه من هم ساغری میداشتم
اعتبارم قطره واری صورت تمکین نبست
بحر میگشتم گر آب گوهری میداشتم
دل درین ویرانه آغوش امیدی وا نکرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.