آتش عشق که خاکم تحفه بر باد آورد
ننگ هستی آبروی نیستی یاد آورد؟!
خامه میلغزد ز دستش از کمال لاغری
صورت ما بر قلم هرگه که بهزاد آورد
حلقه کن دام امید از حلقه گیسوی او
تا قضا نخچیر ما در دام صیاد آورد
سر خط ما را سفیدی نیست این بخت سیه
شادکامی را کجا در طبع ناشاد آورد؟!
غیر زلفش دادرس نبود که در پایش فتد
مردم چشمش اگر آیین بیداد آورد
سبزه نبود بر لبش اندر کمال عاشقان
مرشد طور محبت خط ارشاد آورد!
میدهد از پرده «عشاق » آهنگ نوا
هرکجا ساز خود آن شوخ پریزاد آورد
یک چمن سنبل به دوش افکنده شمشاد قدش
از برای پایبند سرو آزاد آورد
میشود آگه سر مویی ز رمز زلف او
خویش را هرکس به زیر نخل شمشاد آورد
بانی چشم تو را نازم که در تعمیر دل
نسخهای اندر بغل بیطرح استاد آورد!
کی برد شهد وصال از تلخی هجرش گرو
گر کسی افسانه شیرین به فرهاد آورد؟!
نیستم غمگین اگر امروز صراف سخن
بهتر از من در عروس معنی داماد آورد
آفرین طغرل برین مصرع که بیدل گفته است
قید خود داری جنون بر طبع آزاد آورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لب بهخاموشی فشردم نالهجوشید ازنفس
قید خودداری جنون بر طبع آزاد آورد
همین شعر » بیت ۱۳
آفرین طغرل برین مصرع که بیدل گفته است
قید خود داری جنون بر طبع آزاد آورد
چون شمالی باد بوی بید و شمشاد آورد
بوی او زلفین دلبند مرا یاد آورد
بر نمی تابد دلم، پس مانده پرویز را
گنج باد آورد می خواهم اگر باد آورد
بس که آن بدخو مرا بی بهره می خواهد ز وصل
می کند خود را فرامش، گر ز من یاد آورد
پیکرم چون تیشه تا از جان کنی یاد آورد
سر زند بر سنگی و پیغام فرهاد آورد
لب بهخاموشی فشردم نالهجوشید ازنفس
قید خودداری جنون بر طبع آزاد آورد
در شهادتگاه بیباکی کم از بسمل نیام
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.