بشنود بلبل اگر اندر گلستان نالهام
میکند اندر چمن تمهید سامان نالهام
بهر ساز خویش نی از چوب طوبا بایدم
تا رسد در گوش آن سرو خرامان نالهام
عرض مطلب نیست حاجت پیش ارباب کرم
سر زند در پاش از چاک گریبان نالهام
سوختم پروانهسان در آتش شوق عمل
میکند در شام غم جوش چراغان نالهام
زینهار ای آرزو گستاخ بر آن در مرو
خسرو غم را بود امروز دربان نالهام
خوشهچین خرمن گیسوی مشکینش بودم
زآن سبب رفتهست اندر سنبلستان نالهام
ساز ما هر چند در بازار عبرت کمبهاست
نزد عشاق است لیکن خوشتر از جان نالهام
نیست حاجت در مریض عشق داروی دگر
هست در زخم غم او بس که درمان نالهام
نالم از یک مصرع بیدل که طغرل گفته است
درد آن دارم که خواهد شد پریشان نالهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و درونی شاعر میپردازد. بلبل در گلستان، به عشق و درد خود اشاره میکند و نالهاش را در چمن به گوش میرساند. شاعر میگوید که برای بیان احساساتش نیاز به ساز دارد و در آرزوی محبوبش، غم و شوق را تجربه میکند. او اشاره میکند که در عشق، دارویی بهتر از نالهاش وجود ندارد و تنها با شنیدن درد و رنج عشق است که احساس واقعیاش را نشان میدهد. در نهایت، او از شعری که دیگری نوشته ناراحت است و این نالهها نشاندهنده دردی عمیق و بیپایان در دل او هستند.
هوش مصنوعی: اگر بلبل صدای نالهام را در گلستان بشنود، در چمن نیز برای من تدبیری برای سامان دادن به نالهام خواهد اندیشید.
هوش مصنوعی: برای آهنگ خود، باید از چوب درخت طوبا استفاده کنم تا نالهام به گوش آن سرو زیبا برسد.
هوش مصنوعی: من در اینجا چیزی برای گفتن ندارم، اما در حضور بخشندگان واقعی، صدای نالهام از دل پریشانم به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: در آتش شوق مانند پروانه سوزانده شدم، در شب غم نور چراغان میدرخشد و نالهام به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: ای آرزو، از درختی که بر آن ترس و ناامیدی میبارد، دوری کن و به سراغ من نیا، زیرا امروز نگهبان غم و اندوه من هستم و تنها میتوانم ناله کنم.
هوش مصنوعی: من به عشق و زیبایی گیسوان مشکین او دلبسته بودم و به همین خاطر اکنون در باغ گلها، دردم و نالهام به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: ساز ما هرچند در بازار دنیا ارزش چندانی ندارد، اما در دل عاشقان ارزشمند است و نالهام برایم عزیزتر از جانم است.
هوش مصنوعی: در عشق، بیمار نیازی به داروی دیگر ندارد، زیرا غم او خود درمانی است برای نالههایش.
هوش مصنوعی: من از یک جمله از بیدل ناراحتم که طغرل آن را گفته است. درد من این است که نالههایم به زودی آشفته و پریشان خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از شکست شیشهٔ دل آنقدر غمگین نیام
درد آن دارم که خواهد شد پریشان نالهام
همین شعر » بیت ۹
نالم از یک مصرع بیدل که طغرل گفته است
درد آن دارم که خواهد شد پریشان نالهام
نیست تنها بیرخت دشمن گریبان نالهام
رخنه اندازد جرسآسا به دامان نالهام
همره من گر شوی در گلستان جوش گل است
غنچه را از بس کند خاطر پریشان نالهام
لخت دل با خون حسرت بس که ریزد هر طرف
[...]
از جراحتزار دل چیدهست دامان نالهام
میرسد یعنی ز کوی گلفروشان نالهام
دیده دردآلودهٔ محرومی دیدار کیست
کز شکست اشک میجوشد ز مژگان نالهام
همعنان درد دل عمریست از خود میروم
[...]
برنمیآید برون از سینه آسان نالهام
سرمهسان در عهد چشمش بسته پیمان نالهام
از تو ای شور جنون ساز دگر دارم هوس
تا شود از پرده خاموشی عریان نالهام
آنقدر در مجمر داغ ادب اخگر شدم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.