گنجور

 
بیدل دهلوی

نشاط این بهارم بی‌گل رویت چه کار آید

تو گر آیی طرب آید بهشت آید بهار آید

ز استقبال نازت‌گر چمن را رخصتی باشد

به صد طاووس بندد نخل ویک آیینه‌وار آید

پر است این دشت از سامان نخجیر تمنایت

جنون‌تازی‌که صید لاغر ما هم به‌کار آید

به ساز ما نباید بیش از این افسردگی بستن

خرامی‌، ناز هرگام تو مضرابی به تار آید

شکفتن بسکه دارد آشیان در هر بن مویت

تبسم‌ گر به لب دزدی چمنها در فشار آید

ندارد موج بی‌وصل‌گهر امید جمعیت

هماغوشت برآیم تا کنارم درکنار آید

به برق انتظارم می‌گدازد شوق دیداری

تحیر می‌دهم آب ای خدا دیدن به بار آید

فلک هرچند در خاک عدم ریزد غبارم را

سحر گل چیند از جیبم دمی‌ کان شهسوار آید

چمن تمهید حیرت رفته بود از چشم مشتاقان

کنون گلچین چندین نرگسستان انتظار آید

شب آمد بر سر دوران سیه شد روز مهجوران

خداونداکی آن خورشید غربت اختیار آید

هزار آیینه از دست دو عالم می‌برد صیقل

که یارب آن پری‌رو بر من بیدل دچار آید

 
 
 
بیدل دهلوی

همین شعر » بیت ۱

نشاط این بهارم بی‌گل رویت چه کار آید

تو گر آیی طرب آید بهشت آید بهار آید

طغرل احراری

چه خوش گفتست طغرل حضرت بحر سخن بیدل

تو گر آیی طرب آید بهشت آید بهار آید!

فرخی سیستانی

زباغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید

کلیدباغ ما را ده که فردامان به کار آید

کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید

تو لختی صبر کن چندانکه قمری بر چنار آید

چواندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
اوحدی

برین دل هر دم از هجر تو دیگر گونه خار آید

ولی امید می‌دارم که روزی گل به بار آید

رفیقان هر زمان گویند: عاقل باش و کاری کن

خود از آشفته‌ای چون من نمیدانم چه کار آید؟

ز تیر خسروان مجروح گردند آهوان، لیکن

[...]

هلالی جغتایی

چه حاصل گر هزاران گل دمد یا صد بهار آید؟

مرا چون با تو کار افتاده است اینها چه کار آید؟

دلم را باغ و بستان خوش نمیآید، مگر وقتی

که جامی در میان آرند و سروی در کنار آید

چو سوی زلف خوبان رفت، سوی ما نیاید دل

[...]

صائب تبریزی

به بی برگی قناعت می کنم تا نوبهار آید

به زخم خار دارم صبر تا گل در کنار آید

گلی نشکفت بر رخسارم از میخانه پردازی

مگر در خون خود غلطم که رنگم برقرار آید

سرشک تلخ من آن روز نقل انجمن گردد

[...]

قدسی مشهدی

ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون به بار آید؟

نروید گل ز خار خشک اگر صد نوبهار آید

دلم از رفتن غم شادمان گردد، چه می‌داند

که گر یک غم رود از سینه‌ام بیرون، هزار آید

به مستی سر برآور، یا به ننگ هوش تن در ده

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه