گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار خاقانی

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها ملک‌الشعرا بهار مصرع یا بیتی از خاقانی را عیناً نقل قول کرده است:


  1. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۷ - دریغ من‌! :: خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷

    ملک‌الشعرا بهار (بیت ۱۲): خاقانی شیروان گفته زبان حال من - غصهٔ آسمان خورم دم نزنم دریغ من

    خاقانی (بیت ۱): غصهٔ آسمان خورم دم نزنم، دریغ من - در خم شست آسمان بسته منم، دریغ من



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱ - شکوه از حسود:ز شعر قدر و بها یافتند اگر شعرا - منم که شعر ز من یافته‌است قدر و بها


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در پند و اندرز و مدح پیامبر بزرگوار:عروس عافیت آنگه قبول کرد مرا - که عمر بیش‌بها دادمش به شیربها

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در حکمت و موعظه و مدح خاتم الانبیا (ص):سریر فقر تو را سرکشد به تاج رضا - تو سر به جیب هوس درکشیده‌ای به خطا

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - رشید الدین وطوط در مدح خاقانی قصیده‌ای مشتمل بر سی و یک بیت سرود و برای او فرستاد که اولش این است «ای سپهر قدر را خورشید و ماه وی سریر فضل را دستور و شاه» «افضل الدین بوالفضایل بحر فضل فیلسوف دین فزای کفرکاه» خاقانی در جواب وی گفته است:مگر به ساحت گیتی نماند بوی وفا - که هیچ انس نیامد ز هیچ انس مرا

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲:نظام دولت بهرامیان رشید الدین - فلک توئی و زمین ما و ذره نامهٔ ما


  2. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵ - طوفان:سحابی ‌قیرگون برشد ز دریا - که قیراندود شد زو روی دنیا

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۸ - نفس انسان:ز دانایی بنالد مرد دانا - که دانا را خرد بندی است بر پا


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در شکایت از حبس و بند و مدح عظیم الروم عز الدوله قیصر:فلک کژروتر است از خط ترسا - مرا دارد مسلسل راهب آسا

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳ - در شکایت و حکمت:همه کارم ز دور آسمانی - چو دور آسمان شد زیر و بالا


  3. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۶ - غوکنامه:بس کن از این مکابره ای غوک ژاژخا - خامش‌، گرت هزار عروسیست‌، ور عزا


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:ای پار دوست بوده و امسال آشنا - وی از سزا بریده و بگزیده ناسزا

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در نعت پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله:طفلی هنوز بستهٔ گهوارهٔ فنا - مرد آن زمان شوی که شوی از همه جدا

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در پند و اندرز و معراج حضرت ختمی مرتبت:ای پنج نوبه کوفته در دار ملک لا - لا در چهار بالش وحدت کشد تو را

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵ - در حکمت و پند:خاقانیا به جاه مشو غره غمروار - گر خود به جاه بهمن و جمشیدی از قضا


  4. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۹ - جواب بهار به ادیب الممالک فراهانی:ایزدت خر خلق کرد ای کودن شاعرنما - رو چراکن تاکی اندرکار حق چون و چرا

    ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱:بر دل من گشت عشق نیکوان فرمان‌روا - اشک سرخ من دلیل و رنگ زرد من گوا


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در یکتاپرستی و ستایش حضرت خاتم الانبیاء:جوشن صورت برون کن در صف مردان درآ - دل طلب کز دار ملک دل توان شد پادشا

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - مطلع دوم:کار من بالا نمی‌گیرد در این شیب بلا - در مضیق حادثاتم بستهٔ بند عنا

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مباهات و نکوهش حسودان:نیست اقلیم سخن را بهتر از من پادشا - در جهان، ملک سخن‌راندن مسلّم شد مرا

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - این قصیدهٔ را ارتجالا در مدح شروان شاه منوچهر و صفت شکارگاه او و بنای بند باقلانی سروده است:از سر زلف تو بوئی سر به مهر آمد به ما - جان به استقبال شد کای مهد جان‌ها تا کجا


  5. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - ره راست:تا شدم خویگر به رفتن راست - چرخ کجرو به کشتنم برخاست


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۹:به خدائی که در ره عدلش - بندگان را هزار آفت‌هاست


  6. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - دیروز و امروز:امروز روز عزت دیهیم و افسر است - عصری بلند پایه و عهدی منور است


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸:ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است - در سر شدی ندانمت ای دل چه در سر است


  7. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - غم:گویی علامت بشر اندر جهان‌، غم است - آن کس که غم نداشت نه فرزند آدم است


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۱ - در مدح صفوة الدین مادر اخستان:ای شاه بانوی ایران به هفت جد - اقلیم چارم از تو چو فردوس هشتم است


  8. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - عرض لشکر:امیر مشرق امروز عرض لشکرکرد - زمین ز لشکر خود عرضگاه محشرکرد

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۴۶ - بدان و بگوی:سخن چوگویی سنجیده گوی در مجلس - که از کلام نسنجیده خوار گردد مرد


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۲:سپید کار سیه دل سپهر سبز نمای - کبود سینه و سرخ اشک و زرد رویم کرد


  9. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:ای دیو سپید پای در بند - ای گنبد گیتی ای دماوند


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۲:ای روح صفات اهرمن بند - وی نوک سنان آسمان رند


  10. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - آمال شاعر:فروردین آمد، سپس بهمن و اسفند - ای ماه بدین مژده بر آذر فکن اسپند


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - قصیده:لطف ملک العرش به من سایه برافکند - تا بر دل گم بوده مرا کرد خداوند


  11. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳ - در رثاء پدر:شمسهٔ ملک سخن را تا افول آمد پدید - جامهٔ شب شد سیاه و دیده مه شد سپید

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۸۴ - سنبل‌های هلندی:سنبل صد برگ رنگارنگ پنداری مگر - چار چیز از چار حیوان گشته در یکجا پدید


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:چشم ما بر دوخت عشق و پردهٔ ما بردرید - از در ما چون درآمد دل ز روزن برپرید


  12. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - پاسخ فرخ:شکر خداکه دوره غربت بسر رسید - رنج سفرگذشت و نعیم حضر رسید


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱:نی دست من به شاخ وصال تو بررسید - نی وهم من به وصف جمال تو دررسید


  13. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۶ - فتح الفتوح:مکن حدیث سکندر که اندرین کشور - «‌فسانه گشت وکهن شد حدیث اسکندر»

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - کناره گیری از وزارت و شکایت از دوست:حدیث عهد و وفا شد فسانه درکشور - زکس درستی عهد و وفا مجوی دگر

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۹۱ - ماده تاریخ بنای هنرستان دختران زردشتیان:به عهد شاه محمدرضا که بر سر او - گرفته طالع بیدار چتر فتح و ظفر


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۷ - در تولد دختر خود:یکی دو زایند آبستنان مادر طبع - ز من بزاد به یکباره صدهزار پسر


  14. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵ - لغز:چیست آن سرو نارسیده به بار - بردمیده ز ایزدی گلزار


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۲ - در پند و اندرز و ستایش رکن الدین مفتی خوی و رکن الدین عالم ری و تاج الدین رازی ابن امین الدین:الصبوح الصبوح کامد کار - النثار النثار کامد یار

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۳ - مطلع دوم:دیده بانان این کبود حصار - روز کورند یا اولی‌الابصار

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۴ - مطلع سوم:بخ بخ ای بخت و خه خه ای دل دار - هم وفادار و هم جفا بردار


  15. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸ - لاله زار:چون پای خرد خرد نهادی به لاله‌زار - خوبان بخند خندکشندت میان کار


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸:پیش لب تو حلقه به گوشم بنفشه‌وار - لب‌ها بنفشه رنگ ز تب‌های بیقرار

    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:پیش صبا نثار کنم جان شکوفه‌وار - کو عقد عنبرین که شکوفه کند نثار

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۶ - در ستایش صفوه الدین بانوی شروان شاه:ای پردهٔ معظم بانوی روزگار - ای پیش آفتاب کرم ابر سایه‌دار


  16. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۸ - بهاریه و تشبیب:نگر به زلف و بنا گوش آن بت کشمیر - یکی ز ساده پرند و یکی ز سوده عبیر

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۲:غذای میر ندیدم ولی به گاه غذا - بر اوگذشتم و دیدم که چاکران امیر


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸:فتاده‌ام به طلسم کشاکش تقدیر - نه گرد خانه به دوشم نه خاک دامن‌گیر


  17. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۲ - فوج آهن:چون بدرید صبح پیراهن - جلوه گر گشت فوجی از آهن

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۷ - پاسخ به کاظم پزشکی:ای پزشکی خطت رسید به من - چون به یعقوب پیر، پیراهن

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۳۶ - گیو تاجر:گیو تاجر نموده این اوقات - چارقی چند وارد از لندن


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷۶ - در موعظه:هر که را من به مهر خواندم دوست - چون دگر کس شناخت شد دشمن


  18. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۲ - دین و دولت:مژده‌ که بگرفت جای از بر تخت کیان - شاه جهان پهلوی میر جهان پهلوان


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۹ - در ستایش جلال الدین ابوالفتح شروان شاه:نطع بگسترد عشق پای فرو کوب هان - خانه فروشی بزن آستیی برفشان

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۰ - مطلع دوم:ای لب و خالت بهم طوطی و هندوستان - پیش جمالت منم هندوی جان بر میان

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۱ - مطلع سوم:تا نفخات ربیع صور دمید از دهان - کالبد خاک را نزل رسید از روان

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۹ - در مدح ملک الوزراء زین‌الدین دستور عراق:دوش چو سلطان چرخ تافت به مغرب عنان - گشت ز سیر شهاب روی هوا پر سنان


  19. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۳ - جزر و مد سعادت:خواندیم در دفاتر و کردیم امتحان - کاز بعد هر غمی بود آسایشی نهان

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۶ - زیان تازیان:روزی رسد که آید پیکی ز هندوان - گوید دهید مژده که آمد خدایگان

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۷ - نالهٔ بهار در زندان:دردا که دور کرد مرا چرخ بی‌امان - ناکرده جرم‌، از زن و فرزند و خانمان

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۰ - سیاست:چون پیشه‌ای شدست سیاست به‌ملک ری - شایدکه هیچ نارم ازین پیشه بر زبان


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۶ - در شکایت از جهان و نعت خاتم پیغمبران:قحط وفاست در بنهٔ آخر الزمان - هان ای حکیم پردهٔ عزلت بساز هان

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۷ - در موعظه و گوشه‌گیری:هین کز جهان علامت انصاف شد نهان - ای دل کرانه کن ز میان خانهٔ جهان

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷۷:بر اصفهان گذشتن من بود یک زمان - در وی شدن همان و برون آمدن همان


  20. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۹ - به یکی از معاندین:ای کسروی ای سفیه نادان - سرگشته تیه بغی و خذلان


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۵ - در ستایش موفق الدین عبد الغفار:ای نایب عیسی از دو مرجان - وی کرده ز آتش آب حیوان

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۶ - مطلع دوم:اکنون که گشاد گل گریبان - دست من و دامن گلستان

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۷ - مطلع سوم:یعقوب دلم، ندیم احزان - یوسف صفتم، مقیم زندان


  21. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۷ - دریغ من‌!:آتش کید آسمان سوخت تنم‌، دریغ من - ز آب دو دیده‌، بیخ غم برنکنم‌، دریغ من


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:غصهٔ آسمان خورم دم نزنم، دریغ من - در خم شست آسمان بسته منم، دریغ من


  22. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۰ - آسمان پیما:چون به پشت آسمان‌پیما برآمد پای من - آسمانی گشت طبع آسمان‌پیمای من


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱:آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من - از پری روئی مسلسل شد دل شیدای من

    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - در شکایت و عزلت و حبس و تخلص به نعت پیغمبر اکرم:صبح‌دم چون کله بندد آه دود آسای من - چون شفق در خون نشیند چشم شب پیمای من


  23. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۸ - تغزل:منصور باد لشکر آن چشم کینه‌خواه - پیوسته باد دولت آن ابروی سیاه


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰۳ - در هجو رشید وطواط:ای بلخیک سقط چه فرستی به شهر ما - چندین سقاطهٔ هوس افزای عقل کاه


  24. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۵ - تغزل:پیمان‌شکن نگار من آن ترک لشکری - بگرفت خوی لشکری و شد ز من بری


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵:هرگز بود به شوخی چشم تو عبهری - یا راست‌تر ز قد تو باشد صنوبری

    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری - انصاف ده که کار ز انصاف می‌بری

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲۸ - در مدح عز الدین امیر یوسف سپه سالار:چون یوسف سپهر چهارم ز چاه دی - آمد به دلو در طلب تخت مشتری


  25. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۶ - تغزل:بتا اگرچه به صورت تو زادهٔ بشری - ولی به روی درخشان‌، سلاله قمری


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲۹ - در مدح علاء الدین اتسز شاه خوارزم:افاق زیر خاتم خوارزم شاهی است - مانا ز بخت یافت نگین پیمبری


  26. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۲ - تغزل:ز عشق خوبروبان حصاری - شدم‌ در چنگ رنج و غم حصاری


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴:تو را افتد که با ما سر برآری - کنی افتادگان را خواستاری


  27. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۹ - گلچین جهانبانی:قبلهٔ ادب و عشقست گلچین جهانبانی - گل‌چین ز ادب ای دل هرچندکه بتوانی

    ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶:آخر زغم عشقت ای طفل دبستانی - رفتم من از این عالم‌، عالم به تو ارزانی


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۴:ما انصف ندمانی لو انکر ادمانی - فالقهوة من شرطی لاالتوبة من شانی


  28. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۳ - به شکرانهٔ بازوی قوی:برخیز ساقیا بده آن جام خسروی - تا درکشم به یاد شهنشاه پهلوی

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۸ - لغز:آن خوبروی دلبر همچون سبیک زر - آمد به مجلس اندرو بنشست پیش روی


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۵۵:مرفق دهم به حضرت صاحب قصیده‌ای - خوشتر ز اشک مریمی و باد عیسوی


  29. ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۹:جز روی تو کافروخته گردد ز می ناب - آتش که شنیده ‌است که روشن شود از آب


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در تحسر و تالم از مرگ کافی الدین عمربن عثمان عموی خود گوید:راه نفسم بسته شد از آه جگر تاب - کو هم نفسی تا نفسی رانم ازین باب


  30. ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰:در پایش اوفتادم و اصلا ثمر نداشت - تا خون من نریخت ز من دست برنداشت


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت - ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت


  31. ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳:شبی گذشت به آسودگی و آزادی - هزار شکر بدین نعمت خدادادی


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱:عتاب رنگ به من نامه‌ای فرستادی - مرا به پردهٔ تشریف راه نو دادی


  32. ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷:نهاده کشور دل باز رو به ویرانی - که دیده مملکتی را بدین پریشانی

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۳ - جوابی به قطعه محمود فرخ:بهار قطعهٔ فرخ شنید و خرم گشت - چو کشت خشک ز ترشیح ابر نیسانی

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۵ - بهار شیروانی:به شهر شروان بُد شاعری بهار بنام - که شهره بود به مطبوعی و سخن‌دانی


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۴۷ - در هجو رشید الدین وطواط:رشیدکا ز تهی مغزی و سبک خردی - پری به پوست همی دان که بس گران جانی


  33. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۴۵ - پافشاری میخ:پافشاری و استقامت میخ - سزد ار عبرت بشر گردد


    خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲:زهر با یاد تو شکر گردد - شام با روی تو سحر گردد


  34. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۱ - در وصف بینش نامی که مژگانی سفید و چشمانی کم‌ دید داشت:آن چشم‌ سفیدی که بود چشمش کور - درکشور ما گشته به بینش مشهور


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵:ای نام تو در شهر به خوبی مشهور - وصل تو تمنای هزاران مهجور


  35. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۲۵ - وزیر بی پول:به صاحبقرانیه جزء وزیران - نشستم ولی یک قِران هم ندارم


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۵ - در مدح امام ناصر الدین ابراهیم:در این دامگاه ارچه همدم ندارم - بحمدالله از هیچ غم غم ندارم


  36. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۶۰ - در وحدت وجود:چندین هزار آینه بینی پر از نقوش - گر برنهی برابر یکدیگر آینه


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۸ - در مدح غیاث الدین محمد مسعود ملک‌شاه:ما فتنه بر توایم و تو فتنه بر آینه - ما رانگاه در تو، تو را اندر آینه


  37. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۶۳ - قطعهٔ کابوسیه:عدل کن عدل که گفتند حکیمان جهان - مملکت بی‌مدد عدل نماند بر جای


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱۱:تو همه کاخ طرب سازی و خاقانی را - در همه تبریز اندهکده‌ای بینم جای


  38. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۰ - شیر باش نه کژدم:تندی مکن که رشتهٔ چل ساله دوستی - در حال بگسلد چو شود تند آدمی


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۳۷ - در نکوهش بغداد:ای باغ داد و بیضهٔ بغداد مرحبا - دورانگه سپهر و سفرگاه انجمی

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۳۹:ای بزم تو فروخته رایات خرمی - در شان عهدت آمده آیات محکمی


  39. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۴:دوش آمد پی عیادت من - ملکی در لباس انسانی


    خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۰ - امام مطلق نجم المله والدین ابوالفضایل احمد سیمگر در مدح خاقانی گفته بود:گرچه کان خرد مرا دانی - عاجزم در نهاد خاقانی


  40. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۴:مخلوق جهان به گرگ مانند درست - با قادر عاجزند و بر عاجز چست

    ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۵:از دامن کوه لاله ناگه برجست - گلگون‌رخی و تیشهٔ سبزی در دست

    ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۶:بر دامن دشت بنگر آن نرگس مست - چشمی به ره و سبزه‌ عصایی در دست


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:دستی که گرفتی سر آن زلف چو شست - پائی که ره وصل نوشتی پیوست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸:خاقانی را شکسته دیدی به درست - گفتی که ز چاره دست می‌باید شست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷:چون سوی تو نامه‌ای نویسم ز نخست - یا از پی قاصدی کمر بندم چست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۸:نور رخ تو طلسم خورشید شکست - خورشید ز شرم سایه از خلق گسست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹:شب چون حلی ستاره درهم پیوست - ما هم چو ستارگان حلی‌ها بربست

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۴:خاقانی از آن شاه بتان طمع گسست - در کار شکسته‌ای چو خود دل دربست


  41. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۹ - به مناسبت شهادت سید حسن مدرس:تا بُخل و حسادت به‌ جهان راهبر است - آزاده ذلیل و راستگو در خطر است


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۶:آن بت که ز عشق او سرم پر سود است - نقش کژ او هیچ نمی‌گردد راست


  42. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵ - در مدح پروفسور براون انگلیسی:ادوارد براون فاضل ایران‌دوست - کش فکر نکو،قول نکو، فعل نکوست


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶:بینی کله شاه که مه قوقهٔ اوست - گیتیش بگنجدی نگنجد در پوست


  43. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴:زین مردم دل‌سیاه‌، رخ دارم زرد - بیدردی خلق دردم افزود به‌ درد


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:در باغچهٔ عمر من غم پرورد - نه سرو نه سبزه ماند، نه لاله، نه ورد

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲:چون درد تو بر دلم شبیخون آورد - دندانت موافق دلم گشت به درد

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:گردی لبت از لبم به بوسی آزرد - تب دوش تن مرا بیازرد به درد

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۶:تا زخم مصیبت دل خاقانی آزرد - از نالهٔ او جهان بنالید به درد


  44. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹ - وصف گلابی:خشخاش و عسل بهم برآمیخته‌اند - جزوی ز گلاب اندرو ریخته‌اند


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷:صد باره وجود را فرو ریخته‌اند - تا همچو تو صورتی برانگیخته‌اند


  45. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲ - رباعی:شد نیمی عمر در خرافات هدر - وندر حیرت گذشت یک نیم دگر


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴:چرخ استر توسن جل سبز اندر بر - خاقانی ازین توسن بد دست حذر

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵:خاقانی را آنکه بود سلطان هنر - چون شمع بسی نشست بر کرسی زر

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳:گفتم به دل ار چو نی ببرندم سر - ننشینم تا نخایم آن شکر تر


  46. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳:گر مانده و ناتوان و گر خسته و زار - ما وز طلبش دست کشیدن‌، زنهار

    ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴ - جمع بین ا‌لاضداد:ای بسته چو فندق به سرانگشت‌، نگار - رویت چو چراغ و طرّه‌ات چون شب تار

    ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵:با خرقه و تسبیح مرا دید چو یار - گفتا ز چراغ زهد ناید انوار


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:خاقانی ازین خانه و خوان غدار - برخیز و به خانیان کلیدش بسپار

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶:خاقانی اگر یار نماید رخسار - رخسار چو زر به ناخنان خسته مدار

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸:خاقانی ازین مختصران دست بدار - در کار شگرف همتی دست برآر

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰:دانی ز چه یک نام حق آمد غفار - یعنی که به مجرمان عاصی رحم آر


  47. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷:زاغی می گفت اگر بمیرد شهباز - من جای کنم بدست شاهان از ناز

    ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸ - خطاب به حزب دموکرات و حکومت:ای ساده‌دلان زر گرگ حیلت‌باز - با جهد شما سیم و زر آورد فراز


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۹:ای نیش به دل زین فلک سفله نواز - وی شیشهٔ عشرت شکن شعبده باز

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰:ای زلف بتم به شب سیاهی ده باز - وی شب شب وصل است دژم باش و دراز

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱:ای ماه شب است پردهٔ وصل بساز - وی چرخ مدر پردهٔ خاقانی باز


  48. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲:ای میر اجل گر دهدم مهل اجل - خواهم کرد این‌مشکل لاینحل حل


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۱:ای درد چو بی‌درد ز حالم غافل - بر گردن او بستهٔ مهری از دل


  49. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴ - در مرگ مادر:ای شمع شبستان من‌، ای مام گرام - رفتی و سیه شد به من از غم ایام


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۹:احکام شریعت است چون شارع عام - بیرون مرو از راه شریعت یک گام

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۴:ای پیش تو مهر و ماه و تیر و بهرام - بر جیس و زحل، زهره حمل ثور غلام

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۸:سروی است سیاه چرده آن ماه تمام - بر آب دو عارضش خطی آتش فام

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۷:گردون قفسی است سبز پرچشمه چو دام - مرغان همه زین قفس پریدند مدام


  50. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲ - ریاعیات:تن چیست‌؟ مرکبی ز چندین معدن - پرگشته ز میراث نیاکان کهن

    ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳:رفتم بر توپ تا بکوبم دشمن - فریاد برآورد که ای وای به من


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۵:بس کور دل است این فلک بی‌سر و بن - زان کم نگرد به صورت آرای سخن

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۷:خاقانی را غم نو و درد کهن - آورد بدین یک نفس و نیم سخن


  51. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶:یک روی چو آیینه مبادا انسان - کاخر شکند ز جلوهٔ روی خسان


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۶:خاقانی اگر توئی ز صافی نفسان - بر گردن کس دست به سیلی مرسان


  52. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱:آمادهٔ جنگ باش کاین چرخ حرون - با نرم‌دلی با تو نگردد مقرون


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۶:خاقانی ازین چرخ سیه کاسهٔ دون - چونی تو در این گلخن خاکسترگون

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۰:دل خون شد و آتش زده دارم ز درون - پیش آرمیی چو خون که هست آتش‌گون

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۲:در کوی تو خاطری ندیدم محزون - زاهد از عقل شاد و عاشق ز جنون


  53. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۶۶:ای ایرانی خفتی و بگذشت بسی - برخیز و به کار خویش بنگر نفسی


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۸:از کبر مدار در دل خود هوسی - کز کبر به جائی نرسیده است کسی


  54. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۶۹:تا بشکافد به هم دل نالانی - تا خون بارد ز دیدهٔ گریانی


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۵:ای زلف بتم عقرب مه جولانی - جادو صفتی گرچه به ثعبان مانی


  55. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۷۰:از پیش و پس حیات بر خیره مپوی - دم را بنگر ز آمده و رفته مگوی


    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۲:بر سر کنم از عشق تو خاک همه کوی - ای برده مرا آتش تو آب از روی

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۳:خاقانی اگر در کف همت گروی - هان تا ز پی جاه، چو دونان ندوی

    خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۵:نفسم جنب غرامت است ای دلجوی - کو تیغ که غسل‌ها توان کرد بدوی


  56. ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۸۴ - جنگ داخلی و دشمن خارجی:چون عدو درکمین بود زنهار - دست از شنعت رفیق بدار


    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹۸:مرد باید که چون هنر ورزد - بحر باشد که امتحان ارزد

    خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۲:من که خاقانیم حساب جهان - جو به جو کرده‌ام به دست خرد



sunny dark_mode