قبلهٔ ادب و عشقست گلچین جهانبانی
گلچین ز ادب ای دل هرچندکه بتوانی
دیدم چمنی خندان، پر لاله و پر ریحان
بر شاخ گلش مرغان، هرسو به غزلخوانی
بشکفته گل اندرگل، کاکل زده درکاکل
از نرگس و از سنبل، وز لالهٔ نعمانی
بر هر طرفی نهری، صف بسته زگل بهری
هرگلبنی از شهری با جلوهٔ روحانی
هرگوشه گلی تازه، مالیده به رخ غازه
وانگیخته آوازه، مرغان به خوشالحانی
صد جنت جاویدان دیدم به یکی ایوان
برخاسته صد رضوان هر گوشه به دربانی
صدکوثر جانپرور، دیدم به یک آبشخور
گرد لب هر کوثر حوری به نگهبانی
دیدم فلکی روشن، وز مهر و مه آبستن
مهرش ز غروب ایمن، ماهش ز گریزانی
دیدم به یکی دفتر صد بحر پر ازگوهر
صد قلزم پهناور، پر لؤلؤ عمانی
گفتی مه رخشانست، یا مهر درخشان است
یاکوه بدخشان است، پر لعل بدخشانی
یک گوشه گلستان بود بر لاله و ریحان بود
یک گوشه شبستان بود، پر ماه شبستانی
از هر طرفی حوری برکف طبق نوری
بر زخمهٔ طنبوری، در رقص وگلافشانی
یک طایفه رامشگر بگرفته به کف ساغر
قومی به سماع اندر، با شیوهٔ عرفانی
بر دامن هر مرزی بنشسته هنرورزی
هریک بدگر طرزی، سرگرم سخنرانی
گرم سخنآرایی، دنیایی و عقبایی
ز اسرار برهمایی تا حکمت یونانی
وز زلف و لب دلبر وان چشم جفاگستر
از عاشق و چشم تر، و آن سینهٔ طوفانی
رفتم به سوی ایشان، دلباخته و حیران
پرسیدم از این و آن از شدت حیرانی
کاین را چه کسی بانیست کش منظر روحانیست
گفتند جهانبانی است این منظره را بانی
گلچین جهانست این، راز دل و جانست این
فرزند زمان است این، عقد گهرکانی
شور و شغبست اینجا، عشق و طربست اینجا
قبلهٔ ادبست این جا، بازار سخندانی
فرمود نبی جنت، در سایهٔ شمشیر است
گشت از قلم سرهنگ، این مسئله برهانی
شمشیر و قلم باهم نشگفت که شد منضم
ذوق است و ادب توام با فطرت ایرانی
تاربخ تمامش را بنمود بهار انشاء
زان روی ادب گلچین از باغ جهانبانی
ور سالمه طبعش خواهی سوی مطلع بین
قبلهٔ ادب و عشقست گلچین جهانبانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف زیباییهای طبیعت و عشق و ادب میپردازد. شاعر تصویری زیبا از چمنزارهایی پر از گل و آواز پرندگان را به تصویر میکشد. او به وصف جنت و حوریها، آبشخورهای پر از کوثر و عوالم روحانی میپردازد و عشق و شادی را همچون دنیایی از هنر و زیبایی توصیف میکند. در انتها، شاعر به نقش جهانبانی و اهمیت ادب و عشق در زندگی اشاره میکند و میگوید که این زیباییها نشان از ذوق و فطرت ایرانی دارند. این شعر به عنوان دعوت به دقت در زیباییهای زندگی و درک عمیقتر از عشق و ادب عمل میکند.
هوش مصنوعی: مرکز احترام و محبت، گلچین انسانی است که از ادب و فرهنگ برخوردار است. ای دل، تلاش کن تا جایی که میتوانی از این ادب و عشق بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: چمنی شاداب و پر از لاله و ریحان دیدهام که بر روی شاخههای گلش پرندگان هر سو در حال خواندن غزل هستند.
هوش مصنوعی: در باغی گلها شکوفه زدهاند و گلبرگها در هم پیچیدهاند. در میان این زیباییها، نرگس و سنبل و لالهٔ نعمانی در حال نمایاندن جلوههای بینظیر خود هستند.
هوش مصنوعی: در هر سو، نهرهایی وجود دارد و گلها به صف ایستادهاند. هر باغی از یک شهر، زیبایی و جلوهای روحانی دارد.
هوش مصنوعی: در هر گوشهای گلهای تازهای وجود دارد که بر روی صورت غازها مالیده شده و صدای خوش مرغان به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: در یک ایوان، صد باغ بهشتی جاویدان را دیدم که در هر گوشهاش، صد بهشت با دربانانی ایستاده بودند.
هوش مصنوعی: در یک مکان پرآب و سرشار از زندگی، زیبایی را دیدم که چندین حوری در کنار هم در حال مراقبت و نگهبانی هستند.
هوش مصنوعی: من آسمانی روشن را دیدم که در آن خورشید و ماه در انتظار درخشش یکدیگر بودند. از غروب آفتاب در امان بود و ماه هم از فرار و ناپایداری دور بود.
هوش مصنوعی: دوست عزیز، در یکی از کتابها مشاهده کردم که دفتری حاوی صد شعر زیبا وجود دارد که همچون دریاهای وسیع و پر از لؤلؤی عمانی میدرخشند.
هوش مصنوعی: تو گفتی که چهرهات چون ماه میدرخشد، یا مثل خورشید روشن است، یا اینکه کوه بدخشان است که پر از سنگهای قیمتی و لعل میباشد.
هوش مصنوعی: در یک قسمت از باغ، گلهای زیبای لاله و ریحان در حال شکفتن بودند، و در گوشهای دیگر، فضای شبانهای وجود داشت که پر از نور ماه و زیباییهای شب بود.
هوش مصنوعی: از همه جا، حوریانی با طبق نورانی بر روی زخمهای طنبور در حال رقص و پخش گل هستند.
هوش مصنوعی: گروهی از نوازندگان در دست خود جامی دارند و جمعی دیگر در حال رقص و پایکوبی هستند، به طوری که این مراسم حالتی عرفانی و روحانی به خود گرفته است.
هوش مصنوعی: در هر مرزی، هنرمندانی با سبکها و شیوههای متفاوت گرد هم آمدهاند و مشغول گفتوگو و تبادل نظر هستند.
هوش مصنوعی: اگر در سخن گفتن، ماهر و زیبا باشی، دنیایی از اسرار و فهمهای عمیق را در اختیار خواهی داشت، مانند حکمتهای یونانی که پر از معنا و دانش هستند.
هوش مصنوعی: از موها و لبهای معشوق و آن چشمهای ستمگری که باعث اشک و چشمهای غمگین عاشق شده، و همچنین آن سینهای که پر از طوفان است.
هوش مصنوعی: به سمت آنها رفتم، دلی سرشار از عشق و در حیرت بودم. به دلیل شدت سردرگمیام از دیگران سوال کردم.
هوش مصنوعی: اینجا به این موضوع اشاره میشود که کسی که مسبب زیباییها و نمای روحانی این جهان است، چه کسی میتواند باشد. گفتهاند که خود جهان، مسئول و سازنده این منظره زیباست.
هوش مصنوعی: این گل، انتخابی از زیباییهای دنیاست و به عمق دل و روح انسان مرتبط میشود. این گل، نشان از زمانه و عصر خود دارد و در واقع، نتیجهای از ارزشهای درونی و گرانبهای زندگی است.
هوش مصنوعی: در اینجا شور و شوق و هیجان حاکم است، عشق و شادی اینجا جریان دارد. این مکان مرکز ادب و مکانی برای گفتگو و سخنوری است.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام فرمودند که بهشت در زیر سایهی شمشیرهاست، و این بیان ناگفتهای است که از کلام یک سرهنگ به روشنی مشخص میشود.
هوش مصنوعی: شمشیر و قلم به هم پیوستند و این پیوستگی نشاندهندهی ترکیبی از ذوق و ادب همراه با ذات و هویت ایرانی است.
هوش مصنوعی: بهار تمام زیباییهای عالم را به نمایش میگذارد و به همین دلیل، ادب و هنر را مانند گلهای چیده شده از باغ جهان به ما نشان میدهد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی بدانید که آیا طبع او خوب است یا نه، باید به جایگاه ادب و عشق توجه کنی که دقیقاً در آنجا قرار دارد. او مانند گلچینی است که در دنیای سرسبز و زیبا میدرخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خانه برون رفتم من دوش به نادانی
تو قصهٔ من بشنو تا چون به عجب مانی
از کوه فرود آمد زین پیری نورانی
پیداش مسلمانی در عرصهٔ بلسانی
چون دید مرا گفت او داری سر مهمانی
[...]
ما انصف ندمانی لو انکر ادمانی
فالقهوة من شرطی لاالتوبة من شانی
ریحان به سفال اندر بسیار بود دانی
آن جام سفالی کو و آن راوق ریحانی
لو تمزجها بالدم من ادمع اجفانی
[...]
ترسا بچهٔ لولی همچون بت روحانی
سرمست برون آمد از دیر به نادانی
زنار و بت اندر بر ناقوس ومی اندر کف
در داد صلای می از ننگ مسلمانی
چون نیک نگه کردم در چشم و لب و زلفش
[...]
ترسا بچهای، شنگی، شوخی، شکرستانی
در هر خم زلف او گمراه مسلمانی
از حسن و جمال او حیرت زده هر عقلی
وز ناز و دلال او واله شده هر جانی
بر لعل شکر ریزش آشفته هزاران دل
[...]
پنهان به میان ما میگردد سلطانی
و اندر حشر موران افتاده سلیمانی
میبیند و میداند یک یک سر یاران را
امروز در این مجمع شاهنشه سردانی
اسرار بر او ظاهر همچون طبق حلوا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.