گر مانده و ناتوان و گر خسته و زار
ما وز طلبش دست کشیدن، زنهار
افتان خیزان رسیم تا منزل دوست
پرسان پرسان رویم تا خیمهٔ یار
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
گر مانده و ناتوان و گر خسته و زار
ما وز طلبش دست کشیدن، زنهار
افتان خیزان رسیم تا منزل دوست
پرسان پرسان رویم تا خیمهٔ یار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به حالتی اشاره میکند که ممکن است ناامید و خسته باشد، اما همچنان به دنبال دوست یعنی معشوق میگردد. او میگوید حتی با وجود ناتوانی و خستگی، مصمم است که به سمت او برود و با پرسوجو مسیر را پیدا کند. به نوعی، این اشعار بیانگر عشق و اراده برای رسیدن به معشوق است، هرچند که مسیر دشوار باشد.
هوش مصنوعی: اگر ما خسته و ناتوان شدهایم و از خواستهاش دست بکشیم، بسیار مراقب باشیم.
هوش مصنوعی: ما در حالی که نتوانیم ثابت قدم پیش برویم، به سمت منزل دوست میرویم و در این راه از دیگران نشانی میپرسیم تا به خیمهی یار برسیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا چند حدیث قامت و زلف نگار
تا کی باشی تو طالب بوس و کنار
گر زانکه نهای دروغزن عاشقوار
در عشق چو او هزار چون او بگذار
گفتم: که بیا وعده دوشینه بیار
ورنه بخروشم از تو اکنون چو هزار
گفتا: دهم ای همه جفا، نک زنهار!
آواز مده که گوش دارد دیوار
ای عاشق دل سوخته اندوه مدار
روزی به مُراد عاشقان گردد کار
با عشق بتان چو اوفتادت سروکار
خورشید شود همان بشادی بیدار
از دولت و از روز بهی دل بردار
عاشق نبود روز بد و دولت یار
بسیار شنیدم من و دیدم بسیار
کاشفته ببود بر تو از هر سو کار
آخر فلکت پشت شد و گیتی یار
تو شاد شدی مخالف و دشمن زار
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.