شماره ۱: یارب دل پاک و جان آگاهم ده
شماره ۲: الهی یکتای بیهمتائی قیوم توانائی بر همه چیز ...
شماره ۳: الهی نام تو ما را جواز مهر تو ما را جهاز شناخت ...
شماره ۴: الهی ای خالق بی مدد و ای واحد بیعدد ای اول بی ...
شماره ۵: الهی ای کامکاری که دل دوستان در کنف توحید تواست ...
شماره ۶: الهی در جلال رحمانی در کمال سبحانی نه محتاج ...
شماره ۷: الهی کجا باز یابم آنروز که تو ما را بودی و من ...
شماره ۸: الهی از آنچه نخواستی چه آید وآنرا که نخواندی کی ...
شماره ۹: الهی هر که ترا شناخت و علم مهر تو افراخت هر چه غیر از تو بود بینداخت
شماره ۱۰: الهی بر من آراستی خریدم و از هر دو جهان دوستی حضرت تو گزیدم
شماره ۱۱: الهی اگر طاعت بسی ندارم در هر جهان جز تو کسی ندارم
شماره ۱۲: الهی تا بتو آشنا شدم از خلق جدا شدم و در هر جهان شیدا شدم نهان بودم و پیدا شدم
شماره ۱۳: الهی از بنده با حکم ازل چه برآید و برآنچه ندارد چه باید
شماره ۱۴: الهی ای سزای کرم و ای نوازنده عالم نه بآخر شادیست نه بایاد تو غم خصمی و شفیعی و گواهی و حکم
شماره ۱۵: الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست دستم گیر که جز تو پناهم نیست
شماره ۱۶: الهی ای دور نظر وای نیکو حضر و ای نیکوکار نیک ...
شماره ۱۷: الهی کار آن دارد که با تو کاری دارد یار آن دارد ...
شماره ۱۸: الهی در سر گریستنی دارم و راز ندانم از حسرت گریم ...
شماره ۱۹: الهی یک چند بیاد تو نازیدم اینم بس که صحبت تو ارزیدم
شماره ۲۰: الهی شاد بدانیم که اول تو بودی و ما نبودیم کار ...
شماره ۲۱: الهی هر چه بی طلب بما دادی بسزاواری ما تباه مکن ...
شماره ۲۲: الهی آنچه ما خود کشتیم به بر میار و آنچه تو ما را کشتی آفت ما از آن بازدار
شماره ۲۳: الهی از نزدیک نشانت می دهند و برتر از آنی و دورت ...
شماره ۲۴: الهی در این درگاه همه ما نیازمند روزی باشیم که ...
شماره ۲۵: الهی روزگاری ترا می جستم خود را میافتم اکنون خود را میجویم و ترا میابم
شماره ۲۶: الهی تا از مهر تو اثر آمد دیگر مهر ما بسر آمد
شماره ۲۷: الهی ای مهربان فریادرس عزیز آن کس که او با تو یک نفس نفسی که آنرا حجاب ناید ازپس
شماره ۲۸: الهی گهی بخود نگرم گویم از من زارتر کیست گهی بتو نگرم گویم از من بزرگوارتر کیست
شماره ۲۹: الهی ای سزای کرم ای نوازنده عالم نه با وصل تو اندوه است و نه با یاد تو غم
شماره ۳۰: الهی ادای شکر ترا هیچ زبان نیست و دریای فضل ترا ...
شماره ۳۱: الهی ما از غافلانیم نه از کافرانیم نگاهدار تا پریشان نشویم و در راه آر تا سرگردان نشویم
شماره ۳۲: الهی پسندیدگان ترا بتو جستند و به پیوستند ...
شماره ۳۳: الهی خود کردم و خود خریدم آتش بر خود خود ...
شماره ۳۴: الهی چه یاد کنم که خود همه یادم من خرمن نشان خود ...
شماره ۳۵: الهی چندی به کسب تو یاد تو ورزیدم باز یک چندی ...
شماره ۳۶: الهی کار آن کس کند که تواند عطا آن کس بخشد که ...
شماره ۳۷: الهی چو تو توانائی کرا توان است در ثناء تو کرا زبان است و بی مهر تو کرا سرو جان است
شماره ۳۸: الهی بشناخت تو زندگانیم به نصرت تو شادانیم بکرامت تو نازانیم و بعزت تو عزیزانیم
شماره ۳۹: الهی ما بتو زنده ایم هرگز کی میریم ما که به بتو ...
شماره ۴۰: الهی چه غم دارد که تو را دارد و کرا شاید که تو را ...
شماره ۴۱: الهی هر که تو را جوید اینقدر رستخیزی باید یا به ...
شماره ۴۲: الهی همگان در فراق می سوزند و دوستدار در دیدار ...
شماره ۴۳: الهی گل بهشت در چشم عارفان خار است و جوینده تو را با بهشت چکار است
شماره ۴۴: الهی تو ما را جاهل خواندی از جاهل جز خطا چه آید ...
شماره ۴۵: الهی دانی چه شادم نه آنکه بخویشتن بتو افتادم تو ...
شماره ۴۶: الهی چون من کیست که اینکار را سزیدم اینم بس که محبت ترا ارزیدم
شماره ۴۷: الهی از آن خوان که بهر پاکان نهادی نصیب من بینوا ...
شماره ۴۸: الهی هر کس را آتش در دل است و این بیچاره آتش بر ...
شماره ۴۹: الهی موجود نفسهای جوانمردانی حاضر ذاکرانی از ...
شماره ۵۰: الهی دلی ده که شوق طاعت افزون کند و توفیق طاعتی ده که ببهشت رهنمون کند
شماره ۵۱: الهی در آتش حسرت آویختم چون پروانه در چراغ نه جان رنج دیده نه دل الم داغ
شماره ۵۲: الهی در سرآب دارم در دل آتش در باطن ناز دارم ...
شماره ۵۳: الهی ای کریمی که بخشنده عطائی و ای حکیمی که ...
شماره ۵۴: الهی ای بیننده نمازها ای پذیرنده نیازها ای ...
شماره ۵۵: الهی بحق آنکه ترا هیچ حاجت نیست رحمت کن بر آنکه او را هیچ حجت نیست
شماره ۵۶: الهی در دل ما جز تخم محبت مکار و بر این جانها جز ...
شماره ۵۷: الهی تو بر رحمت خود و من بر حاجت خویش تو توانگری و من درویش
شماره ۵۸: یارب ز کرم بحال من رحمت کن
شماره ۵۹: الهی بر هر که داغ محبت خود نهادی خرمن وجودش را بباد نیستی در دادی
شماره ۶۰: الهی مخصلان بمحبت تو مینازند و عاشقان بسوی تو ...
شماره ۶۱: الهی محبت تو گلی است محنت و بلاخار آن آن کدام دل است که نیست گرفتار آن
شماره ۶۲: الهی از هر دو جهان محبت تو گزیدم و جامه بلا بریدم و پرده عافیت دریدم
شماره ۶۳: یارب ز شراب عشق سرمستم کن
شماره ۶۴: الهی چون در تو نگرم از جمله تاجدارانم و تاج بر سر و چون در خود نگرم از جمله خاکسارانم و خاک بر سر
شماره ۶۵: الهی مرا دل از بهر تو در کار است و گرنه مرا با دل چکار است آخر چراغ مرده را چه مقدار است
شماره ۶۶: الهی اگر مستم و اگر دیوانه ام از مقیمان این آستانه ام آشنائی با خود ده که از کائنات بیگانه ام
شماره ۶۷: الهی تا بتو آشنا شدم از خلق جدا شدم در دو جهان شیدا شدم نهان بودم و پیدا شدم
شماره ۶۸: نی از تو حیات جاودان می خواهم
شماره ۶۹: الهی در سر خمار تو داریم در دل اسرار تو داریم و ...
شماره ۷۰: الهی بر عجز خود آگاهم و بر بیچارگی خود گواهم خواست خواست تواست من چه خواهم
شماره ۷۱: الهی بروزگار آمدم بنده و ار با لب پرتو به و زبان ...
شماره ۷۲: الهی اگر خامم پخته ام کن و اگر پخته ام سوخته ام کن
شماره ۷۳: الهی از کشته تو خون نیاید و از سوخته تو دود کشته تو بکشتن شاد است و سوخته تو بسوختن خشنود
شماره ۷۴: پیوسته دلم دم از رضای تو زند
شماره ۷۵: الهی بحرمت ذاتی که تو آنی بحرمت صفاتی که چنانی و بحرمت نامی که تو دانی بفریاد رس که می توانی
شماره ۷۶: الهی مکش این چراغ افروخته را و مسوز این دل سوخته ...
شماره ۷۷: الهی اگر تن مجرم است دل مطیع است و اگر بنده بد کار است کرم تو شفیع است
شماره ۷۸: الهی قبله عارفان خورشید روی تو است و محراب جانها ...
شماره ۷۹: الهی روی بنما تا در روی کسی ننگریم و دری بگشای تا بر در کس نگذریم
شماره ۸۰: الهی بنام آن خدائی که نام او راحت روح است و پیغام ...
شماره ۸۱: الهی اقرار کردم بمفلسی و هیچ کسی ای یگانه که از ...
شماره ۸۲: الهی از هیچ همه چیز توانی و از همه چیز بهیچ نمائی که گویم چنین یا چنانی تو آفریننده این و آنی
شماره ۸۳: ما را سر و سودای کس دیگر نیست
شماره ۸۴: الهی ای آنکه گردون رام تقدیر تو است و رقبه ...
شماره ۸۵: ای واقف اسرار ضمیر همه کس
شماره ۸۶: الهی بفضل خود قائمی و بشکر خود شکور بعلم عارف نزدیکی و از وهمها همه دور
شماره ۸۷: الهی عبدالله را از سه آفت نگاه دار از وساوس شیطانی و خواهشهای نفسانی و غرور نادانی
شماره ۸۸: در بارگهت سگان ره را بار است
شماره ۸۹: الهی گوهر اصطفا در دامن آدم تو ریختی و گرد عصیان ...
شماره ۹۰: الهی ضعیفم خواندی و چنین است هرچه از من در وجود آید اینست
شماره ۹۱: الهی تو دوختی در پوشیدم و آنچه در جام ریختی نوشیدیم هیچ نیامد از آنچه میکوشیدم
شماره ۹۲: الهی من غلام آن معصیتم که مرا بعذر آرد و از آن طاعت بیزارم که مرا بعجب آرد
شماره ۹۳: الهی گدای تو بکار خودشادان است هر که گدای تو شد در دو عالم سلطان است
شماره ۹۴: الهی غیر از المهای تو جای شادی نیست و جز از بندگیت روی آزادی نیست
شماره ۹۵: الهی کار اگر بگفتار است بر سر همه گویندگان تاجم و اگر بکردار است چون سلیمان بموری محتاجم
شماره ۹۶: الهی کدام درد بود از این بیش که معشوق توانگر و عاشق درویش
شماره ۹۷: الهی من کیستم که ترا خواهم چون از قیمت خود آگاهم ...
شماره ۹۸: الهی بر سر از خجالت گرد داریم و در دل از حسرت درد داریم و رخ از شرم گناه زرد داریم
شماره ۹۹: من بنده عاصیم رضای تو کجاست
شماره ۱۰۰: الهی از مدت آرزومندی روزی ماند و از درد فراق بد سوزی ماند
شماره ۱۰۱: الهی از یادگار فردی ماند و از عمر گذشته دردی ماند و از جسم پوسیده گردی و از حسرت بسینه آه سردی
شماره ۱۰۲: الهی اگر توبه به بیگناهی است پس در این جهان تائب ...
شماره ۱۰۳: الهی تو منزلی و دوستان تو راه پس نه دل عذرخواه است و نه زبان کوتاه
شماره ۱۰۴: آفریدی ما را رایگان و روزی دادی ما را رایگان ...
شماره ۱۰۵: الهی گردن گردون رام تقدیر تو است و رقبه عالمیان ...
شماره ۱۰۶: دل درد تو را بجان مداوانکند
شماره ۱۰۷: الهی شراب شوق در جان منصور حلاج افزون شد آن شراب ...
شماره ۱۰۸: الهی فراق کوه را هامون کند هامون را جیحون کند ...
شماره ۱۰۹: الهی همه از حیرت بفریادند و من از حیرت شادم به ...
شماره ۱۱۰: خداوندا در آتش حیرت آویختم چون پروانه در چراغ نه ...
شماره ۱۱۱: الهی مرکب وا ایستاد و قدم بفرسود همراهان برفتند و این بیچاره را جز حیرت نیفزود
شماره ۱۱۲: الهی اگر کسی تو را به جستن یافت من تو را بگریختن ...
شماره ۱۱۳: خدایا وسیلت به تو هم توئی اول تو بودی و آخر هم توئی
شماره ۱۱۴: تا در ره عشق او مجرد نشوی
شماره ۱۱۵: الهی ای مهیمن اکرم ای محتجب معظم ای متجلی به ...
شماره ۱۱۶: الهی ای نزدیکتر به ما ازما مهربانتر از ما به ما ...
شماره ۱۱۷: الهی ای حجت را یاد و انس را یادگار خود حاضری ما را جستن چه کار
شماره ۱۱۸: الهی هر کسی را امیدی و امید رهی دیدار رهی رابی دیدار نه به مزد نیاز است نه با بهشت کار
شماره ۱۱۹: الهی ای مهربان فریاد رس عزیز آن کس که با تو یک ...
شماره ۱۲۰: الهی یافته می جویم با دیده ور میگویم چه جویم که ...
شماره ۱۲۱: الهی تو موجود عارفانی آرزوی دل مشتاقانی یاد آور ...
شماره ۱۲۲: یارب ز شراب عشق سرمستم کن
شماره ۱۲۳: الهی تابنده را خواندی بنده در میان مردم تنهاست و ...
شماره ۱۲۴: ای دوست بجملگی تو را گشتم من
شماره ۱۲۵: الهی اگر کسی ترا بطلب یافت من خود طلب از تو یافتم اگر کسی ترا به جستن یافت من بگریختن یافتم
شماره ۱۲۶: خداوندا چون وجود تو پیش از طلب و طالب است طالب از ...
شماره ۱۲۷: الهی چه شود که دلم را بگشائی و از خود مرهمی ...
شماره ۱۲۸: الهی نسیمی از باغ دوستی دمید دل را فدا کردیم ...
شماره ۱۲۹: الها هر شادی که بی تو است اندوه است هر منزلی که ...
شماره ۱۳۰: یک نفس با تو بدو گیتی ارزان است یک دیدار از تو بهزار جهان رایگان است
شماره ۱۳۱: الهی چه زیباست ایام دوستان تو با تو و چه نیکو است ...
شماره ۱۳۲: الهی آب عنایت تو بسنگ رسید سنگ بار گرفت از سنگ میوه رست میوه طعم و مزه گرفت
شماره ۱۳۳: پرودگارا یاد تو دل را زنده کرد و تخم مهر افکند ...
شماره ۱۳۴: الهی مشرب می شناسم اما وا خوردن نمی یارم دل تشنه ...
شماره ۱۳۵: الهی غریب تو را غربت وطن است کی هرگز بخانه رسد ...
شماره ۱۳۶: الهی چه خوش روزگاری است روزگار دوستان تو با تو ...
شماره ۱۳۷: با صنع تو هر مورچه رازی دارد
شماره ۱۳۸: الهی ار سزاوار ثنای خویش ای شکر کننده عطای خویش ...
شماره ۱۳۹: الهی گرفتار آن دردم که تو داروی آنی بنده آن ...
شماره ۱۴۰: الهی چه یاد کنم که خود همه یادم من خرمن نشان خود ...
شماره ۱۴۱: الهی جز از شناخت تو شادی نیست و جز از یافت تو ...
شماره ۱۴۲: الهی مران کسی را که خود خواندی ظاهر مکن جرمی را ...
شماره ۱۴۳: الهی اگر این آه از ما دعوی است تو سزای آنی اگر لاف است بجای آنی اگر صدقست وفای آنی
شماره ۱۴۴: خدایا اگر دعوی است سخن راست است اگر صدق است کار راست است اگر دعوی است نه بیداد است
شماره ۱۴۵: الهی از سه چیز که دارم در یکی نگاه کن: اول بیخودی ...
شماره ۱۴۶: الهی از دو دعوی به زینهارم و از هر دو به فضل تو ...
شماره ۱۴۷: خداوندا از آنجا که بودیم برخاستیم لکن به آنجا نرسیدیم که خواستیم
شماره ۱۴۸: خدایا هرکه نه کشته خودی مردار است و مغبون کسی که ...
شماره ۱۴۹: الهی نزدیک نفسهای دوستانی حاضر دل ذاکرانی از ...
شماره ۱۵۰: الهی کشیدیم آنچه کشیدیم همه نوش گشت چون آوای قبول ...
شماره ۱۵۱: الهی آتش یافت با نور شناخت آمیختی و ا زباغ وصال ...
شماره ۱۵۲: الهی عنایت تو کوه است و فضل تو دریا کوه کی فرسود ...
شماره ۱۵۳: الهی از کرم تو همین چشم داریم و از لطف تو همین ...
شماره ۱۵۴: دل کیست که گوهری فشاند بی تو
شماره ۱۵۵: الهی تا آموختن را آموختم آموخته را جمله بسوختم ...
شماره ۱۵۶: الهی تایگانگی بشناختم در آرزوی شادی بگداختم کی ...
شماره ۱۵۷: الهی گاه می گوئی فرود آی گاه می گوئی بگریز گاه فرمائی بیا گاه گوئی پرهیز
شماره ۱۵۸: خدایا این نشان قربت است یا محض رستاخیز هرگز ...
شماره ۱۵۹: الهی این دل من کان حسرت است و تن من مایه درد و غم ...
شماره ۱۶۰: الهی نامت نور دیده آشنایان یادت آئین منزل مشتاقان یافتت چراغ دل مریدان مهرت انس جان دوستان
شماره ۱۶۱: الهی چه خوش روزی که خورشید جلال تو به ما نظر می ...
شماره ۱۶۲: الهی نصیب این بیچاره از این کار همه درد است ...
شماره ۱۶۳: هر درد که زین دلم قدم برگیرد
شماره ۱۶۴: الهی شاد بدانم که اول من نبودم تو بودی آتش ...
شماره ۱۶۵: الهی جلال عزت تو جای اشارت نگذاشت و محو و اثبات تو راه اضافت برداشت تا گم گشت آنچه بنده در دست داشت
شماره ۱۶۶: خداوندا از آن تو می فزود و از آن بنده میکاست تا آخر همان ماند که اول بود راست
شماره ۱۶۷: الهی آن روز کجا بازیابم که تو مرا بودی و من نبودم ...
شماره ۱۶۸: خدایا من کجا بودم که تو مرا خواندی من نه منم که تو مرا ماندی
شماره ۱۶۹: الهی مران کسی را که تو خود خواندی آشکار مکن ...
شماره ۱۷۰: الهی بنام تو زبانها گویا شده بنام تو جانها شیدا ...
شماره ۱۷۱: الهی بنام تو جانها اسیر پیغام تو عارف افتاده ...
شماره ۱۷۲: در عشق تو من کیم که در منزل من
شماره ۱۷۳: الهی از وجود تو هر مفلسی را نصیبی و از کرم تو هر ...
شماره ۱۷۴: الهی این چه بدتر روزی است ترسم که مرا از تو جز حسرت نه روزی است
شماره ۱۷۵: خداوندا از بخت خود چون پرهیزم و از بودنی کجا گریزم و ناچاره را چه آمیزم و در هامون کجا گریزم
شماره ۱۷۶: کریما دل من کان حسرت است و تن من مایه درد و غم ...
شماره ۱۷۷: الهی ای گشاینده زبان مناجات گویان و انس افزای خلوتهای ذاکران و حاضر نفسهای رازداران
شماره ۱۷۸: خداوندا در حاجت کسی نظر کن که او تو را یک حاجت بیش نیست
شماره ۱۷۹: الهی معنی دعوی صادقانی فروزنده نفسهای دوستانی ...
شماره ۱۸۰: الهی بهر صفت که هستم بر خواست تو موقوفم به هر ...
شماره ۱۸۱: خداوندا گفتار تو راحت دل است و دیدار تو زندگی ...
شماره ۱۸۲: الهی چند نهان باشی و چند پیدا که دلم حیران گشت و ...
شماره ۱۸۳: خداوندا چند خوانی و رانی بگداختم در آرزوی روزی ...
شماره ۱۸۴: الهی این بوده و هست و بودنی من بقدر شأن تونادانم ...
شماره ۱۸۵: الهی روزگاری تو را می جستم خود را مییافتم اکنون ...
شماره ۱۸۶: الهی یافته میجویم با دیده ور می گویم که دارم چه ...
شماره ۱۸۷: الهی به عنایت ازلی تخم هدایت کاشتی به رسالت ...
شماره ۱۸۸: خداوندا سزد که اکنون سموم قهر از آن بازداری و ...
شماره ۱۸۹: خدایا گاه از تو می گفتم و گاه از تو می نیوشیدم ...
شماره ۱۹۰: الهی تو در ازل ما را برگرفتی و کسی نگفت که بردار ...
شماره ۱۹۱: الهی آنچه ناخواسته یافتنی است خواهنده آن کیست ...
شماره ۱۹۲: الهی مرا دردی است که بهی مباد این درد مرا صواب است با خرسندی دردمندی به درد خود کسی را چه حساب است
شماره ۱۹۳: الهی گاهی بخود نگرم گویم که از من زارتر کیست ...
شماره ۱۹۴: الهی آمدم با دو دست تهی سوختم به امید روزبهی چه باشد اگر بر این دل خسته ام مرهم بنهی
شماره ۱۹۵: الهی آی آرنده غم پشیمانی در دلهای آشنایان و ای ...
شماره ۱۹۶: الهی تو دوستان خود را به لطف پیدا گشتی تا قومی را ...
شماره ۱۹۷: الهی کار تو بی ما به نیکوئی در گرفتی چراغ خود را ...
شماره ۱۹۸: الهی تو آنی که نور تجلی بر دلهای دوستان تابان ...
شماره ۱۹۹: الهی هرچه نشان میشمردم پرده بود و هرچه مایه میدانستم بیهده بود
شماره ۲۰۰: خداوندا یکبار این پرده من از من بردار و عیب هستی ...
شماره ۲۰۱: ای کردگار نیکوکار آنچه بی ما ساختی بی ما راست دار و آنچه تو برتاوی به ما مسپار
شماره ۲۰۲: از بسکه دو دیده در خیالت دارم
شماره ۲۰۳: الهی راهم نما بخود و باز رهان مرا از بند خود ای ...
شماره ۲۰۴: الهی نه جز از شناخت تو شادی است نه جز از یافت تو ...
شماره ۲۰۵: الهی ای یافته و یافتنی از مست چه نشان دهند جز بی ...
شماره ۲۰۶: الهی ای داننده هر چیز و سازنده هر کار و دارنده هر ...
شماره ۲۰۷: بارخدایا بنده را نه چون و چرا در کار تو دانشی و ...
شماره ۲۰۸: الهی به عنایت هدایت دادی و به معونت ها بد ز خدمت ...
شماره ۲۰۹: خدایا تو ضعیفانرا پناهی قاصدان را بر سر راهی و وجدان را گواهی چه باشد که افزائی و نکاهی
شماره ۲۱۰: روضه روح من رضای تو باد
شماره ۲۱۱: الهی تو آنی که از احاطت اوهام بیرونی واز ادراک ...
شماره ۲۱۲: الهی نصیب این بیچاره از این کار همه درد است ...
شماره ۲۱۳: الهی در دل دوستان تو نور عنایت پیداست و جانها در ...
شماره ۲۱۴: الهی هر چه دادی نشان است و آئین فرد است و آنچه ...
شماره ۲۱۵: ای خداوندی که فلک و ملک را نگهدارنده توئی ای ...
شماره ۲۱۶: الهی در ذات بی نظیر در صفات بی مانندی و ...
شماره ۲۱۷: الهی نالیدن من در درد از بیم زوال آنست او که از ...
شماره ۲۱۸: الهی آن گروه را بر سر کوی بلا آوردی و بلاها و ...
شماره ۲۱۹: الهی ای یادگار جانها و یاد رشته دلها به فضل خود ما را یاد کن و بیاد لطفی ما را شاد کن
شماره ۲۲۰: الهی تو به یاد خودی و من بیاد تو تو برخواست خودی و من بر نهاد تو
شماره ۲۲۱: سر سروران بسته دام تو
شماره ۲۲۲: الهی ذکر تو بهره مشتاق است و روشنائی دیده و دولت ...
شماره ۲۲۳: الهی بقدر تو نادانم و سزای تو را ناتوانم در ...
شماره ۲۲۴: خداوندا فریاد رس که از ناکسی خود بفریادم
شماره ۲۲۵: الهی دریغا که روزگار بر باد دادیم و شکر نعمت ولی ...
شماره ۲۲۶: الهی ای نادر یافته و نادیده عیان ای در نهانی ...
شماره ۲۲۷: الهی زندگی همه با یاد تو شادی همه با یافت تو و جان آنست که در او شناخت تو است
شماره ۲۲۸: خدایا موجود نفسهای جوانمردانی حاضر دلهای ذکر ...
شماره ۲۲۹: الهی عظیم شأنی و همیشه مهربانی قدیم احسان وروشن ...
شماره ۲۳۰: الهی او که حق بدلیل جوید به بیم و طمع پرستد او ...
شماره ۲۳۱: الهی عارف تو را به نور تو میداند و از شعاع وجود ...
شماره ۲۳۲: الهی تو آنی که از بنده ناسزا بینی و به عقوبت ...
شماره ۲۳۳: الهی در یافتن خود یاری و یادگاری معنی دعوی ...
شماره ۲۳۴: الهی به عنایت ازلی تخم هدایت کاشتی به رسالت ...
شماره ۲۳۵: الهی وقت را به درد مینازم و زیادتی را میسازم ...
شماره ۲۳۶: الهی دوستان تو سران و سرهنگانند و بی گنج و خواسته ...
شماره ۲۳۷: الهی هر چند از بدسزای خویش بدردم لیکن از مفلس نوازی تو شادم
شماره ۲۳۸: خداوندا من قدر و شأن تو را ندانم و سزای تو را ناتوانم و در بیچارگی خود سرگردانم و روز بروز بر زیانم
شماره ۲۳۹: خدایا من کیستم که بر درگاه تو زارم یا قصه درد خود بتو پردازم
شماره ۲۴۰: الهی ای راهنما به کرم فروماندم در حیرت یکدم آن ...
شماره ۲۴۱: الهی از خود تو هر مفلسی را نصیبی و از کرم تو هر ...
شماره ۲۴۲: ای یار بارم ده تا داستان درد خود به تو پردازم ...
شماره ۲۴۳: مهر تو به مهر خاتم ندهم
شماره ۲۴۴: الهی هر چند ما گنه کاریم تو غفاری هر چند ما زشت ...
شماره ۲۴۵: الهی به نشانت بینندگانیم به نامت زندگانیم بفضلت ...
شماره ۲۴۶: زنجیر معنبر تو دام دل ماست
شماره ۲۴۷: الهی دانی که من به خود به این ورزم و نه بکفایت ...
شماره ۲۴۸: الهی کدام زبان به ستایش تو رسد کدام خرد صفت تو ...
شماره ۲۴۹: خدایا از ما هر که بینی معیوب بینی هر کردار بینی ...
شماره ۲۵۰: الهی این سوز امروز ما دردآمیز است نه طاقت بسر ...
شماره ۲۵۱: الهی هر کس بر چیزی است و من ندانم بر چه ام بیمم آنست که کی دانسته شود که من کیم
شماره ۲۵۲: الهی این تن کان حسرت است و دل من مایه درد و محنت ...
شماره ۲۵۳: الهی بقدر تو نادانم سزای تو را ناتوانم به ...
شماره ۲۵۴: الهی در دل دوستانت نور عنایت پیداست و جانها در آرزوی وصالت حیران و شیداست
شماره ۲۵۵: چون تو مولی کراست چون تو دوست کجاست هر چه دادی ...
شماره ۲۵۶: الهی بود من بر من تاوان است تو یک بار بود خود بر ...
شماره ۲۵۷: الهی دوستدار از زبان خاموش است ولی حالش همه زبان ...
شماره ۲۵۸: الهی چون با خود نگرم و کردار ز خود بینم گویم از ...
شماره ۲۵۹: الهی گاهی که بخود می نگرم همه سوز و نیاز شوم و ...
شماره ۲۶۰: الهی تو آنی که خود گفتی و چنانکه خود گفتی چنانی ...
شماره ۲۶۱: الهی آنچه بر سر ما آید بر سر کسی نیاید دیده که ...
شماره ۲۶۲: الهی نظر خود بر ما مدام کن و ما را برداشته خود نام کن و بوقت رفتن بر جان ما سلام کن
شماره ۲۶۳: الهی زبانم در سر ذکر شد و ذکر در سر مذکور دل در ...
شماره ۲۶۴: الهی نه نیستم نه هستم نه بریدم نه پیوستم نه به ...
شماره ۲۶۵: الهی فرمائی که بجوی و میترسانی که بگریز مینمائی که بخواه و میگوئی پرهیز
شماره ۲۶۶: الهی گریخته بودم تو خواندی ترسیده بودم برخوان ...
شماره ۲۶۷: الهی چون بدانستم که توانگری درویشی است دوست درویشم چون وعده دیدار دوست کردی غلام دیده خویشم
شماره ۲۶۸: الهی شادی نمی شناختم می پنداشتم که شادم اکنون مرا چه شادی که شادی شناسی را بباد دادم
شماره ۲۶۹: الهی چون عزیزان بناز پرورده ما را فراموش کنند تو بر ما رحمت کن
شماره ۲۷۰: الهی چون ما را در حجره بی شمع و چراغ مبتلا کنند ...
شماره ۲۷۱: الهی غافلانیم نه کافرانیم صمدا ببرکت نواختگان ...
شماره ۲۷۲: الهی حاجت بسیار دارم و بر همه چیز توانائی آنچه ...
شماره ۲۷۳: الهی دانی که بی تو هیچکسم دستم گیر که در تو رسم ...
شماره ۲۷۴: الهی ببرکت صدیقان درگاه تو الهی ببرکت پاکان ...
این آمار از میان ۱۱۶ بیت شعر موجود در گنجور از اشعار این بخش استخراج شده است.
توجه فرمایید که این آمار به دلایلی از قبیل وجود چند نسخه از آثار شعرا در سایت (مثل آثار خیام) و همینطور یک بیت محسوب شدن مصرعهای بند قالبهای ترکیبی مثل مخمسها تقریبی و حدودی است و افزونگی دارد.
آمار همهٔ شعرهای گنجور را اینجا ببینید.
وزنیابی دستی در بیشتر موارد با ملاحظهٔ تنها یک مصرع از شعر صورت گرفته و امکان وجود اشکال در آن (مخصوصاً اشتباه در تشخیص وزنهای قابل تبدیل از قبیل وزن مثنوی مولوی به جای وزن عروضی سریع مطوی مکشوف) وجود دارد. وزنیابی ماشینی نیز که جدیداً با استفاده از امکانات تارنمای سرود اضافه شده بعضاً خطا دارد. برخی از بخشها شامل اشعاری با بیش از یک وزن هستند که در این صورت عمدتاً وزن ابیات آغازین و برای بعضی منظومهها وزن غالب منظومه به عنوان وزن آن بخش منظور شده است.
ردیف | وزن | تعداد ابیات | درصد از کل |
۱ | وزنیابی نشده | ۶۶ | ۵۶٫۹۰ |
۲ | مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی) | ۳۷ | ۳۱٫۹۰ |
۳ | فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | ۵ | ۴٫۳۱ |
۴ | فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | ۴ | ۳٫۴۵ |
۵ | مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) | ۲ | ۱٫۷۲ |
۶ | مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض) | ۱ | ۰٫۸۶ |
۷ | مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم) | ۱ | ۰٫۸۶ |
آمار ابیات برچسبگذاری شدهٔ این بخش با قالب شعری در گنجور به شرح زیر است:
ردیف | قالب شعری | تعداد ابیات | درصد از کل |
۱ | غزل/قصیده/قطعه | ۱۱۶ | ۱۰۰٫۰۰ |
آمار فراوانی تعداد ابیات اشعار این بخش به شرح زیر است (بلندترین شعر شامل ۴ بیت و کوتاهترین شامل ۱ بیت شعر است):
ردیف | تعداد ابیات شعر | فراوانی | درصد از ۶۲ شعر |
۱ | ۲ | ۴۲ | ۶۷٫۷۴ |
۲ | ۱ | ۱۵ | ۲۴٫۱۹ |
۳ | ۳ | ۳ | ۴٫۸۴ |
۴ | ۴ | ۲ | ۳٫۲۳ |