الهی، گاهی که بخود می نگرم همه سوز و نیاز شوم و گاهی که باونگرم همه راز و ناز شوم، چون بخود نگرم گویم:
پر آب دو دیده و بس آتش جگرم
بر باد دو دستم و پر از خاک سرم
چون باو نگرم گویم:
چه کند عرش که او غاشیه من نکشد
چون بدل غاشیه حکم و قضای تو کشم
بوی جان آیدم از لب که حدیث تو کنم
شاخ عز رویدم از دل که بلای تو کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.