الهی ذکر تو بهره مشتاق است و روشنائی دیده و دولت جان و آئین جهان یک ذره فزودن به دوستی از دو جهان است
یک لحظه با دوست خوشتر از جان است، یکنفس با دوست ملک جاودان است، عزیز آن بنده که سزاوار آنست، این چه کار است که بی نام و نشان است، شغل بنده است و از بنده نهان است
رفیقی از آن بی طاقت و به آن یاران است و او که طالب آنست در میان آتش نازان است
ار دستت از آتش بود، ما را ز گل مفرش بود
هرچ از تو آید خوش بود، خواهی شفا خواهی الم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.