گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

الهی دوستدار از زبان خاموش است ولی حالش همه زبان است، وگر جان در سر دوستی کرد شاید، که دوست را بجای جان است غرق شده آب نه بیند که گرفتار آن است به روز چراغ نیفروزند که روز خود چراغ جهان است