گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

الهی گل بهشت در چشم عارفان خار است و جوینده تو را با بهشت چکار است؟

الهی اگر بهشت چشم و چراغ است بی دیدار تو درد و داغ است

الهی بهشت بی دیدار تو زندان است و زندانی بزندان بردن نه کار کریمان است

الهی اگر بدوزخ فرستی دعوی دار نیستم و اگر به بهشت فرمائی بی جمال تو خریدار نیستم، مطلوب ما برآر که جز وصال تو طلبکار نیستم

روز محشر عاشقانرا با قیامت کار نیست

کار عاشق جز تماشای وصال یار نیست

از سر کویش اگر سوی بهشتم می برند

پای ننهم که در آنجا وعده دیدار نیست