گنجور

 
سعیدا حافظ

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها سعیدا مصرع یا بیتی از حافظ را عیناً نقل قول کرده است:


  1. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹ :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲

    سعیدا (بیت ۷): ای سعیدا ز حافظ امدادی - «شعر رندانه گفتنم هوس است»

    حافظ (بیت ۷): همچو حافظ به رَغمِ مُدَعیان - شعرِ رندانه گفتنم هوس است

  2. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹ :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶

    سعیدا (بیت ۵): همیشه ورد سعیداست حافظا این قول - که جسم نازکت آزردهٔ گزند مباد

    حافظ (بیت ۱): تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد - وجود نازکت آزردهٔ گزند مباد

  3. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵ :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴

    سعیدا (بیت ۶): خوش گفته این غزل را حافظ به حق قرآن - «باشد که گوی عیسی در این میان توان زد»

    حافظ (بیت ۱۰): حافظ به حَقِّ قرآن کز شِید و زرق بازآی - باشد که گویِ عیشی در این جهان توان زد

  4. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۹ :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵

    سعیدا (بیت ۹): روز مرا که جرم سعیدا سیاه کرد - یارب به حق حافظ شب زنده دار بخش

    حافظ (بیت ۸): ساقی چو شاه نوش کند بادهٔ صَبوح - گو جامِ زر به حافظِ شب زنده دار بخش

  5. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۸ :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷

    سعیدا (بیت ۷): بخوان کلام سعیدا چو میل کارت نیست - ز کارها که کنی شعر حافظ از بر کن

    حافظ (بیت ۱۲): پس از ملازمت عیش و عشق مه‌رویان - ز کارها که کنی شعر حافظ از بر کن

  6. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۵ :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳

    سعیدا (بیت ۶): «بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت» - شبی با این قضا بزم چنین من در غزل‌خوانی

    حافظ (بیت ۲): بده ساقی مِیِ باقی که در جنّت نخواهی یافت - کنار آب رُکن‌آباد و گُلگَشت مُصَلّا را



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:لب وانشد به ذکر، ز بیم ریا مرا - بر سینه بسته دست طلب در دعا مرا


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:صوفی بیا که آینه صافیست جام را - تا بنگری صفای می لعل‌فام را


  2. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱:برتر از عرش است ای عشاق، سیران شما - دور گردون هست تقلیدی ز دوران شما


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:ای فروغِ ماهِ حُسن‌، از روی رخشان شما - آبِ‌روی خوبی از چاه زَنَخدان شما


  3. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴:با تهی دستی علو همت است این از حباب - کاسه اش بر آب و هرگز تر نمی گردد ز آب

    سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲:غنچه کی وامی کند چشم دل خود را ز خواب - تا نیفشاند سحر بر روی گل شبنم گلاب؟


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲:صبح دولت می‌دمد کو جام همچون آفتاب - فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب


  4. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰:حرف آن لب شنفتنم هوس است - سخن از باده گفتنم هوس است


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:حالِ دل با تو گفتنم، هوس است - خبرِ دل شِنُفتَنَم، هوس است


  5. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲:نه همین خندهٔ گل از پی نشو است و نماست - ای بسا گریه که چون شمع ز باد است و هواست

    سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲:گرچه زلفت به میان بسته به یک زنجیری است - در میان من و دیدار تو یک شبگیری است


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:روزه یک سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست - می ز خُم‌خانه به‌جوش آمد و می‌باید خواست


  6. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳:شادی هر دو جهان از دل غمگین من است - صاف تر ز آینهٔ مهر فلک، کین من است


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:روزگاریست که سودایِ بتان دینِ من است - غمِ این کار نشاطِ دلِ غمگینِ من است


  7. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶:شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نیست - درگاه تو جایی است که گنجایش جا نیست


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:کس نیست که افتادهٔ آن زلفِ دوتا نیست - در رهگذرِ کیست که دامی ز بلا نیست


  8. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱:لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیست - نهی در عالم فرمان تو بی چیزی نیست


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵:خوابِ آن نرگسِ فَتّانِ تو، بی چیزی نیست - تابِ آن زلفِ پریشانِ تو، بی چیزی نیست


  9. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵:خوشم به این مرض و انحراف طبع و مزاج - که جز تو کس نتواند مرا دوا و علاج


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷:تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج - سِزَد اگر همهٔ دلبران دَهَندَت باج


  10. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰:مرا ز حلقهٔ آن دربه‌در پسند مباد - چو آفتاب خلاصم از‌ آن کمند مباد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶:تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد - وجود نازکت آزردهٔ گزند مباد


  11. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱:هر آن که روی تو را رنگ ارغوانی داد - مرا ز عشق تو رخسار زعفرانی داد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳:بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد - که تابِ من به جهان، طُرِّهٔ فلانی داد


  12. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۱:کسی ز سر میانش کجا خبر دارد - به غیر بهله که دستی در آن کمر دارد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶:کسی که حُسن و خَطِ دوست در نظر دارد - محقق است که او حاصل بصر دارد


  13. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۶:چه شور است این که دل از دست آن نامهربان دارد - که جای مغز جسم من نمک در استخوان دارد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:بتی دارم که گِرد گل ز سُنبل سایه‌بان دارد - بهارِ عارضش خطّی به خونِ ارغوان دارد


  14. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲:چه غم آن مهر پیکر از چنان و از چنین دارد - که در زیر نگینش آسمانی با زمین دارد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱:هر آن کو خاطرِ مجموع و یارِ نازنین دارد - سعادت همدم او گشت و دولتْ همنشین دارد


  15. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵:هر که دارد صنمی جور و جفایی دارد - دلبر ماست که مهری و وفایی دارد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳:مطربِ عشق عجب ساز و نوایی دارد - نقشِ هر نغمه که زد راه به جایی دارد


  16. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۸:همت چو دست گیرد رطل گران توان زد - دامن کشان ز عالم سر در جهان توان زد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴:راهی بزن که آهی بر سازِ آن توان زد - شعری بخوان که با او رَطلِ گران توان زد


  17. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۳:تا چون نیم به لب، لب جانان نمی‌رسد - آوازه‌ای به گوش من از جان نمی‌رسد


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۸:کارم ز دور چرخ به سامان نمی‌رسد - خون شد دلم ز درد، به درمان نمی‌رسد


  18. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۱:هر آن تنی که گرفتار پیرهن باشد - چو مرده ای است که او زنده در کفن باشد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰:خوش است خلوت اگر یار یارِ من باشد - نه من بسوزم و او شمعِ انجمن باشد


  19. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۵:آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند - خورشید در خرابهٔ ما جلوه می کند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰:ای پستهٔ تو خنده زده بر حدیثِ قند - مشتاقم از برای خدا یک شِکَر بخند


  20. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۳:ای خوش آن روز که دل در خم گیسوی تو بود - در غم روی تو آشفته تر از موی تو بود


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰:دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود - تا دلِ شب سخن از سلسلهٔ مویِ تو بود


  21. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۵:هر که در این در ز راه صدق درآید - بایدش اول ز خویشتن به درآید


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲:بر سرِ آنم که گر ز دست برآید - دست به‌کاری زنم که غصّه سرآید


  22. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۶:رسید نامهٔ عنبرفشان مشک آمیز - به این فقیر دعاگوی بی کس و بی چیز


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:دلم رمیدهٔ لولی‌وَشیست شورانگیز - دروغ‌وَعده و قَتّال‌وَضع و رنگ‌آمیز


  23. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۰:از حیات ابد آن روح روان ما را بس - ما گذشتیم ز جان، صورت جان ما را بس


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:گُلعِذاری ز گلستانِ جهان ما را بس - زین چمن سایهٔ آن سروِ روان ما را بس


  24. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۱:آسوده شو از سود و مبرا ز زیان باش - دنیا گذران است تو در هم در گذران باش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲:باز آی و دلِ تنگِ مرا مونس جان باش - وین سوخته را مَحرَمِ اسرارِ نهان باش


  25. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۲:ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش - از صد یکی چو در نظر آید هزار بخش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵:صوفی گُلی بچین و مُرَقَّع به خار بخش - وین زهدِ خشک را به مِی خوشگوار بخش


  26. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۹:نه پنبه از پی راحت گذاشتم بر داغ - فتیله ای است که آتش گذاشتم به چراغ


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:سَحَر به بویِ گلستان دَمی شدم در باغ - که تا چو بلبلِ بیدل کُنَم عِلاجِ دِماغ


  27. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۲:ز چنگ و عود شنیدم به گوش حال نه قال - که آب بی توحرام است باده با تو حلال


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وِصال - بیا که بویِ تو را میرم ای نسیمِ شِمال


  28. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۷:کی شود با بوالهوس آن کاشف اسرار رام - می دهد بی نشئه را پیر مغان از باده جام


    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۱:سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت - بادت اندر شهریاری، برقرار و بر دوام

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:عشقبازیّ و جوانیّ و شرابِ لَعلْ‌فام - مجلسِ اُنس و حریفِ همدم و شُربِ مدام


  29. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۲:از حال من مپرس [و] ندامت کشیدنم - خو گشته پشت دست به دندان گزیدنم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۳:چِل سال بیش رفت که من لاف می‌زنم - کز چاکرانِ پیرِ مُغان کمترین منم


  30. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۵:به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم - خیال چشم تو را روز و شب چه چاره کنم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰:به عزمِ توبه سحر گفتم استخاره کُنم - بهارِ توبه‌شکن می‌رسد چه چاره کُنم؟


  31. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۷:گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می‌کنم - لیک از آن بسیار می‌ترسم که عادت می‌کنم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲:روزگاری شد که در میخانه خدمت می‌کنم - در لباسِ فقر کارِ اهلِ دولت می‌کنم


  32. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۰:می سزد گر کله خویش به سر کج بینم - من که چون لاله ز خون دل خود رنگینم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵:حالیا مصلحتِ وقت در آن می‌بینم - که کشم رَخت به میخانه و خوش بنشینم


  33. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۴:گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم - گاه هشیار گهی مست گهی مدهوشیم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۶:دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم - سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم


  34. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۱:به حال عالم افسرده دیده ای تر کن - چو ابر بر سر این خاک، گریه ای سر کن


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۷:ز در در آ و شبستان ما منور کن - هوای مجلس روحانیان معطر کن


  35. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۱:عهد کی از عهدهٔ پیمانه می‌آید برون - توبه‌ها اشکسته از میخانه می‌آید برون


    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۲:سَروَرِ اَهلِ عَمایِم، شمعِ جمعِ انجمن - صاحبِ صاحب‌قَران، خواجه قوام‌الدین حَسَن

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن - مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن


  36. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۶:صلح و صفا بود مرا جنگ تو و جفای تو - تن به قضا سپرده ام در طلب رضای تو


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:تاب بنفشه می‌دهد طرّهٔ مشک‌سای تو - پردهٔ غنچه می‌درد خندهٔ دلگشای تو


  37. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۷:از بسکه نازک است دل پر ز آرزو - داریم همچو شیشهٔ می گریه در گلو


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:گفتا برون شدی به تماشای ماه نو - از ماه ابروان منت شرم باد رو


  38. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۰:رحمتش با بی گناهان کی کند فردا نگاه - می برد دل های ظلمت دیده را چشم سیاه

    سعیدا » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۹:کشت ما را انتظارت تیز ترا از نگاه - در نظرهای رقیبان گو شود عالم سیاه


    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۶:ساقیا پیمانه پر کن زانکه صاحب مجلست - آرزو می‌بخشد و اسرار می‌دارد نگاه


  39. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۱:خطش نوشته بر او آیت کلام الله - سواد مملکت حسن اوست، زلف سیاه

    سعیدا » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴:ز ره رسید سعیدای دردمند و فقیر - به طوف مرقد اسحاق ابن ادهم شاه

    سعیدا » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵:ز روح پاک تو امدادها طلب دارم - نه زاد راحله دارم نه قوت این راه


    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۷:به گوش جان رهی منهی ای ندا در داد - ز حضرت احدی لا اله الّا الله

    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۸:به روز شنبهٔ سادس ز ماه ذی الحجّه - به سال هفتصد و شصت از جهان بشد ناگاه

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۶:خنک نسیم معنبر شمامه‌ای دل‌خواه - که در هوای تو برخاست بامداد پگاه


  40. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۹:دلم ربوده بت ماهری به عیاری - که گوی بازی او چرخ شد به مکاری


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری - خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری


  41. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۷:گهی معشوق و گه عاشق گهی جسمی و گه جانی - شوم قربانت ای بدخو که هم اینی و هم آنی

    سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۸:ز بس این تن پرستان کرده خم گردن به آسانی - ز جا برخاستن گردیده مشکل از گران‌جانی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:هواخواه توام جانا و می‌دانم که می‌دانی - که هم نادیده می‌بینی و هم ننوشته می‌خوانی


  42. سعیدا » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵:دانی که چیست بار ترازوی این دو دم - این پله اش حدیث حدوث است آن قدم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:بُشری اِذِ السَّلامةُ حَلَّت بِذی سَلَم - لِلّهِ حمدُ مُعتَرِفٍ غایةَ النِّعَم


  43. سعیدا » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸:ز دست این فلک اژدر تمام دهن - بیا ز حق مگذر مشکل است جان بردن


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۸:بهار و گل طرب‌انگیز گشت و توبه‌شکن - به شادی رخ گل بیخ غم ز دل بر کن


  44. سعیدا » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰:ز خود تهی شده ام تا نوازیم به دمی - چو نی اگر کنیم بند بند، نیست غمی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۱:ز دلبرم که رساند نوازش قلمی - کجاست پیک صبا گر همی کند کرمی؟


  45. سعیدا » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱:به چشم خلق شود تا عزیز گرد رهش - کشد به دیدهٔ خود سرمهٔ سلیمانی


    حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ در مدح قوام الدین محمد صاحب عیار وزیر شاه شجاع:ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی - هزار نکته در این کار هست تا دانی


  46. سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶:استاد زمانه عارف ذات و صفات - محمود [به نزد] همه چون آب حیات


    حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات - گفتم دهنت، گفت زهی حبّ نبات


  47. سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶:با هر که دل رمیدهٔ ما پیوست - دیدیم که عاقبت دل ما را خست


    حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:من با کمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست


  48. سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۵:آنان که به دعوا شده سادات مثال - سادات شدن به صورت امری است محال

    سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۶:گویند کسانی که جهان است خیال - چیزی که خیال است حرام است حلال


    حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:ماهی که نظیر خود ندارد به جمال - چون جامه ز تن برکشد آن مشکین‌خال


  49. سعیدا » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۵:ناز و کرشمه زینت و زیب ستمگر است - ورنه ز دلبری است که [دلبر] دلاور است


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:باغِ مرا چه حاجتِ سرو و صنوبر است؟ - شمشادِ خانه‌پرورِ ما از که کمتر است؟


  50. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۹:میزان عدالت بودی دی زلف سمن سایی - دیدیم قیامت را دیروز ز بالایی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی - دل بی‌ تو به جان آمد وقت است که بازآیی


  51. سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۰:ز خویش برده مرا چشم باده پیمایی - نگاه بر طرفی رفته و دلم جایی


    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۹:به من سلام فرستاد دوستی امروز - که ای نتیجهٔ کلکت سواد بینایی

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:به چشم کرده‌ام ابروی ماه سیمایی - خیال سبزخطی نقش بسته‌ام جایی