گنجور

 
سعیدا

ما را به آن نگاه کرامت شعار بخش

از صد یکی چو در نظر آید هزار بخش

خواهی که از شکنجهٔ کونین وارهی

با هر که اختیار کند اختیار بخش

برخیز و دلق و سبحه بده باده نوش کن

ایمان جان نشین و به روی نگار بخش

حق را بلند کرد و ز حق سرگران نشد

منصور را به راستی چوب دار بخش

بگذر ز دوستان سیه دل که آینه

چون زنگ بسته است به آیینه دار بخش

دربر گرفت لعل تو را چون خط بهار

یاقوت را به مصحف خط غبار بخش

اعجاز را اگر نفسی هست ای مسیح

صحبت بیا به نرگس بیمار یار بخش

با تیغ غمزه یاد بده بی تحملی

آرام [و] صبر را به من بی قرار بخش

روز مرا که جرم سعیدا سیاه کرد

یارب به حق حافظ شب زنده دار بخش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode