دانی که چیست بار ترازوی این دو دم
این پله اش حدیث حدوث است آن قدم
آباد باد ملک عدم زان که در وجود
آمد جهان و هر چه در او هست از عدم
با آن که پی به پی ز پی عمر می روم
تند است آنچنان که به گردش نمی رسم
پرواز دل همیشه به گرد حریم اوست
هرگز به بام کس ننشسته کبوترم
در صیدگاه حادثه مرغ دل کسی
هرگز نخسته چنگل شهباز همتم
من بر امید لطف تو آخر گدا شدم
ای پادشاه حسن، کرم کن به من کرم
با مادر زمانه چه نسبت بود مرا
او چپ خروج کرده و من راست آمدم
تا آمدم به چشم سفید و سیاه دهر
دستم نکرده تیز نظر بر رخ درم
در کام روزگار که همشیرهٔ من است
خونم حلال تر بود از شیر مادرم
طاووس می کند به دم خود مفاخرت
تا داغ های عشق توشد زیب پیکرم
دایم گل مراد من از خاک می دمد
[خواری] نمی فروشم و عزت نمی خرم
از بسکه برده است خیالت مرا ز هوش
دل رفته جای دیگر و من جای دیگرم
هرگز دلم ز مزرع کس خوشه چین نشد
دایم ز خاکروبهٔ فقر است دانه ام
هرگز نظر به طمعه نکردم ز حرص و آز
با آن که نیست بال و پر و صید لاغرم
همچون دو زلف از دو طرف نسبتم بود
با آفتاب گرچه پریشان و ابترم
تعیین این دو نسبت مذکور را کنم
من پیرو محمد (ص) و آل محمدم
بوبکر پیشوای طریق شریعت است
من در طریق اویم و هم اوست مرشدم
عمر کند شفاعت من پیش مصطفی
در نامه گرچه هست گناهان بی حدم
نامت نگیرم از ادب ای صاحب دو نور
خاک ره تو به ز صفای زبرجدم
یا مرتضی علی ولی شاه با وقار
من هر چه هستم از تو اگر نیک اگر بدم
بعد از علی امام مشخص حسن بود
بعد از حسن حسین بود در جهان علم
زین جهان و زینت عقباست عابدین
باقر امام بر حق و من خاک آن درم
گر آب لطف جعفر صادق رسد به من
شاید که از نهال صداقت ثمر خورم
سباب [و] خارجی شنوند این و غم خورند
موسای کاظم است امام مقررم
تقوی ز ما برای تقی حق قبول کرد
باشد نقی امام زمین و زمانه ام
دادم رضای خود به رضای تو یا علی
موسی اگر رضایت ز من تاج بر سرم
یارب به حرمت حسن عسکری که زود
مهدی کند خروج شود یار و یاورم
صبحی که آفتاب نبوت طلوع کرد
من در نهاد بیضه همین بانگ می زدم
دارم هزار شکر سعیدا که در جهان
در مذهب حنیفه و دین محمدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عید عرب گشادبه فرخندگی علم
فرخنده باد عید عرب بر شه عجم
سلطان یمین دولت و پیرایه ملوک
محمود امین ملت و آرایش امم
شاهی که تیره کرد جهان بر عدو به تیغ
[...]
ای دل چو هست حاصل کار جهان عدم
بر دل منه ز بهر جهان هیچ بار غم
افکنده همچو سفره مباش از برای نان
همچون تنور گرم مشو از پی شکم
تو مست خواب غفلتی و از برای تو
[...]
شاهان پیش را که نکردند جز ستم
شاه زمانه کرد به تیغ و به خشت کم
هست او بلی خلیفه یزدان دادگر
پس کی رضا دهد که رود بر جهان ستم
گویند خسروان زمانه به هر زمان
[...]
از مشک اگر ندیدی بر پرنیان علم
وز قیر اگر ندیدی بر ارغوان رقم
بر پرنیان ز مشک علم دارد آن نگار
بر ارغوان ز قیر رقم دارد آن صنم
زلف سیاه بر رخ او هست سایبان
[...]
ای پیش تو سپهر میان بسته چون قلم
مردم و مردمیت بعالم شده علم
شکلی چو دولت تو بخوبی نیامده
در ساحت وجود ز کاشانهٔ عدم
گه فخر منتسب و آداب مکتسب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.