به یاد روی تو خورشید را نظاره کنم
خیال چشم تو را روز و شب چه چاره کنم
چو بحر و گوهر یکدانه گر به کف آیی
تو را کشم به میان، خویش را کناره کنم
گذارم آن قدر ای چرخ، داغ بر سر داغ
که آفتاب و مه و اختر و ستاره کنم
چه شد که کشت مرا امشب از جفا چون شمع
شبی دگر چو شود زندگی دوباره کنم
به صد دلیل حسد می برند بدخواهان
شرر مثال اگر جا به سنگ خاره کنم
عبادت صنمی می کنم که می داند
اگر به گوشهٔ [ابروی] دل اشاره کنم
زیاده می شودم همچو گل پریشانی
اگر هزار گریبان خویش پاره کنم
سیاه بختی ذاتی نمی رود از من
چو ماهتاب اگر کار صد ستاره کنم
اگر نهند سعیدا میان تابوتم
ز شوخ چشمی خود خواب گاهواره کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به عشق و یاد محبوب اشاره میکند. او میگوید که با مشاهده خورشید یاد چهره محبوبش را زنده میکند و نمیتواند از خیال چشمان او رهایی یابد. شاعر تصویر میکند که اگر محبوبش همچون گوهر به دستش بیفتد، او را در آغوش میگیرد. همچنین بیان میکند که چرخ زمان را آنقدر به درد میکشاند که همچون آفتاب و ستاره درخشان شود.
شاعر از درد عشقی میگوید که او را چون شمع ذوب میکند و برای زندگی دوباره آرزو دارد. او همچنین به حسد بدخواهان و عبادت محبوبی اشاره میکند که با یک اشاره میتواند دل او را به هردر کند. شعر او از احساس پریشانی و ناکامی ناشی از بخت سیاه و عدم موفقیت صحبت میکند و در انتها به امید و زندگی بعد از مرگ میپردازد.
هوش مصنوعی: به خاطر یاد تو، به تماشای خورشید مینشینم و در هر لحظه از روز و شب به فکر چشمان تو هستم، اما نمیدانم چه راه حلی برای این احساس پیدا کنم.
هوش مصنوعی: اگر تو همچون دریا و گوهر بینظیری به دستم بیافتی، تو را در آغوش میگیرم و خود را از تو دور خواهم کرد.
هوش مصنوعی: من آنقدر به گردونه زمان میزنم که درد و رنج را بر دوش داشته باشم و همچنین به موهبتهای آسمانی مانند خورشید، ماه و ستارهها دست یابم.
هوش مصنوعی: چرا امشب با رفتار ناپسندت مرا نابود کردی؟ همانطور که شمع در شب میسوزد، وقتی زندگی دوباره به من برگردد، دوباره شروع به زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: بدخواهان به دلایل زیادی حسادت میکنند، مانند اینکه اگر من جای سنگی سخت باشم، هنوز هم آسیب میزنند.
هوش مصنوعی: من به خدایی عبادت میکنم که میداند اگر بخواهم، با اشاره به گوشهٔ دل، به او ابراز عشق کنم.
هوش مصنوعی: اگر هزار بار هم صدای ذهن خود را بشکافم و آن را آشکار کنم، باز هم خود را به میزان بیشتری از همیشه غرق در پریشانی و بینظمی احساس میکنم.
هوش مصنوعی: بدبختی من به طور ذاتی از وجودم جدا نمیشود، حتی اگر تلاش کنم و کارهای زیادی انجام دهم.
هوش مصنوعی: اگر در تابوت مرا خوشحال و خندان بگذارند، من نیز از سر شوخی و بازی، خواب کودکی را به تصویر میکشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به عزمِ توبه سحر گفتم استخاره کُنم
بهارِ توبهشکن میرسد چه چاره کُنم؟
سخن درست بگویم نمیتوانم دید
که مِی خورند حریفان و من نِظاره کنم
چو غنچه با لبِ خندان به یادِ مجلسِ شاه
[...]
نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره کنم
دلم ز دست بخواهد شدن چه چاره کنم
ز دل بتنگ چنانم که خواهمش آرم
ز چاکسینه یرون و هزار پاره کنم
نماند تاب غمم نیست چاره یی زان به
[...]
دلم ز دست شد، از دست دل چه چاره کنم؟
اگر بدست من افتد، هزار پاره کنم
خوشست بزم تو، لیکن کجاست طاقت آن
که در میان رقیبان ترا نظاره کنم؟
مگو: کناره کن از من، که جان ز کف ندهی
[...]
اگر به روی تو بار دگر نظاره کنم
چو صبح زندگی خویش را دوباره کنم
مرا به سوی تو بال و پر دگر گردد
ز اشتیاق تو هر جامه ای که پاره کنم
مرا نگاه تو کرده است آنچنان وحشی
[...]
قبای خود چو گل امروز پاره پاره کنم
ز چاک سینه خیال تو را نظاره کنم
خروش ناله من از زمین برد آرام
شبی که ارزوی خواب گاهواره کنم
ز بس که نیست در ایام صحبت گرمی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.