گنجور

 
غالب دهلوی نظیری نیشابوری

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها غالب دهلوی مصرع یا بیتی از نظیری نیشابوری را عیناً نقل قول کرده است:


  1. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷ :: نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱

    غالب دهلوی (بیت ۱۲): ز فیض نطق خویشم با نظیری همزبان غالب - چراغی را که دودی هست در سر زود درگیرد

    نظیری نیشابوری (بیت ۱): محبت با دل غم دیده الفت بیشتر گیرد - چراغی را که دودی هست در سر زود درگیرد

  2. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۵ :: نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸

    غالب دهلوی (بیت ۱۰): غالب ز تو آن باده که خود گفت نظیری - «در کاسه ما باده سرجوش نکردند»

    نظیری نیشابوری (بیت ۳): ما روزه ازین مائده بر خشک گشادیم - در کاسه ما جرعه سر جوش نکردند

  3. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۳ :: نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴

    غالب دهلوی (بیت ۱۰): به عرض غصه نظیری وکیل غالب بس - «اگر تو نشنوی از ناله های زار چه حظ؟»

    نظیری نیشابوری (بیت ۱): اگر تو نشنوی از ناله‌های زار چه حظ - وگر تو ننگری از چشم اشکبار چه حظ

  4. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۸ :: نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴

    غالب دهلوی (بیت ۱۰): غالب شنیده ام ز نظیری که گفته است - «نالم ز چرخ گر نه به افغان خورم دریغ »

    نظیری نیشابوری (بیت ۱): نالم ز چرخ اگر نه بر افغان خورم دریغ - گریم به دهر اگرنه به طوفان خورم دریغ

  5. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹ :: نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۴

    غالب دهلوی (بیت ۱۳): جواب خواجه نظیری نوشته ام غالب - «خطا نوشته ام و چشم آفرین دارم »

    نظیری نیشابوری (بیت ۵): مرا به ساده دلی های من توان بخشید - خطا نموده ام و چشم آفرین دارم



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:نمی‌بینیم در عالم نشاطی کاسمان ما را - چو نور از چشم نابینا ز ساغر رفت صهبا را


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶:برای خشت خم خوبیم گو آن پیر ترسا را - کزین بازیچه طفلان خرد مشت گل ما را


  2. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶:خاموشی ما گشت بدآموز، بتان را - زین پیش وگر نه اثری بود، فغان را


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - این قصیده در مدح ابوالمنصور جهانگیر پادشاه در حین ملازمت ایشان در تعریف شکار گفته شده است:ترتیب کهن تازه شد آیین زمان را - نو داد نسق شاه جهانگیر جهان را

    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - مطلع دوم:ای خاک درت صندل سرگشته سران را - بادا مژه جاروب رهت تاجوران را


  3. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳:به پایان محبت یاد می آرم زمانی را - که دل عهد وفا نابسته دام دلستانی را

    غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴:پس از کشتن به خوابم دید نازم بدگمانی را - به خود پیچد که هی هی دی غلط کردم فلانی را


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸:کجا بودی که امشب سوختی آزرده جانی را - به قدر روز محشر طول دادی هر زمانی را


  4. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷:گر بیایی مست ناگاه از در گلزار ما - گل ز بالیدن رسد تا گوشه دستار ما


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶:طاعت ما نیست غیر از ورزش پندار ما - هست استغفار ما محتاج استغفار ما

    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:بر فلک تابد مسیحا رشته زنار ما - بر زمین منصور افرازد ستون دار ما


  5. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱:جز دفع غم ز باده نبوده‌ست کام ما - گویی چراغ روز سیاه است جام ما


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱:مستی ربوده از کف هستی زمام ما - مطرب نمی دهد خبری از مقام ما


  6. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰:محو کن نقش دویی از ورق سینه ما - ای نگاهت الف صیقل آیینه ما


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴:آن که بر ما رقم کین زده از کینه ما - نقش خود دیده در آیننه ز آیینه ما


  7. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲:به شغل انتظار مهوشان در خلوت شب‌ها - سر تار نظر شد رشته تسبیح کوکب‌ها


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸:ز شهر دوست می‌آیم پیام عشق بر لب‌ها - به تلقینی کنم آزاد طفلان را ز مکتب‌ها


  8. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶:هر چه فلک نخواسته ست هیچ کس از فلک نخواست - ظرف فقیه می نجست باده ما گزک نخواست


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵:کس ننمود جرعه‌ای کز جگرم گزک نخواست - بی‌نمکی نگفت کس کز سخنم نمک نخواست


  9. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶:چو صبح من ز سیاهی به شام مانندست - چه گوییم که ز شب چند رفت یا چندست؟


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳:به حرف اهل غرض قرب و بعد ما بندست - دل شکسته ما را هزار پیوندست


  10. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰:سینه بگشودیم و خلقی دید کاینجا آتش است - بعد از این گویند آتش را که گویا آتش است


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲:گر شرر گر شعله هرجا گشت پیدا آتش است - چاره دل کن که با آتش مدارا آتش است


  11. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶:ظهور بخشش حق را ذریعه بی سببی ست - وگر نه شرم گنه در شمار بی ادبی ست


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷:جزای حسن عمل در شریعت عربیست - به عرف عفو نکردن گناه بی ادبیست


  12. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱:در گرد ناله وادی دل رزمگاه کیست؟ - خونی که می دود به شرایین، سپاه کیست؟

    غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:در تابم از خیال که دل جلوه گاه کیست؟ - داغم ز انتظار که چشمش به راه کیست؟


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹:این پیش خیل کج کلهان از سپاه کیست؟ - وین قبله یی که کج شده طرف کلاه کیست؟


  13. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴:گلشن به فضای چمن سینه ما نیست - هر دل که نه زخمی خورد از تیغ تو وا نیست


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹:صافی شوم از کون که در درد صفا نیست - بر عرش زنم جوش که در خمکده جا نیست


  14. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵:نومیدی ما گردش ایام ندارد - روزی که سیه شد سحر و شام ندارد


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸:عشقست طلسمی که در و بام ندارد - آن کس که ازو یافت نشان نام ندارد


  15. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴:صاحبدلست و نامور عشقم به سامان خوش نکرد - آشوب پیدا ننگ او اندوه پنهان خوش نکرد


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - این قصیده در منقبت ابوالحسن علی بن موسی الرضا (ع) بعد از قصیده وارد شده:مرغ خوش الحان دلم غوغای رضوان خوش نکرد - هم نغمه با مرغی نشد گل های بستان خوش نکرد


  16. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷:اگر داغت وجودم را در اکسیر نظر گیرد - سراپای من از جوش بهاران پرده برگیرد


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱:محبت با دل غم دیده الفت بیشتر گیرد - چراغی را که دودی هست در سر زود درگیرد


  17. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۵:پروا اگر از عربده دوش نکردند - امشب چه خطر بود که می نوش نکردند


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸:افسانه شیرین مرا گوش نکردند - صد تلخ چشیدم شکری نوش نکردند


  18. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱:آنان که وصل یار همی آرزو کنند - باید که خویش را بگدازند و او کنند


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵:زان خم که زاهدان به قدم آب جو کنند - شوریدگان صومعه می در سبو کنند

    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶:آمد سحر که دیر و حرم رفت و رو کنند - تا بازم از نصیب چه خون در سبو کنند


  19. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲:ای دل از گلبن امید نشانی به من آر - نیست گر تازه گلی برگ خزانی به من آر


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲:ای صبا از گل عطار نشانی به من آر - وز گلستان نشابور خزانی به من آر


  20. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸:بر دل نفس غمم سرآور - چون ناله مرا زمن برآور


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۰:یک باره در وفا برآور - وین قهر قدیم را سر آور


  21. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۳:یقین عشق کن و از سر گمان برخیز - به آشتی بنشین یا به امتحان برخیز


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۰:فتاده ام به میان غم از کران برخیز - به تیر غمزه ابروی چون کمان برخیز

    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۱:نشست اختر پروین ز پرنیان برخیز - غبار کاهکشان رفت میکشان برخیز


  22. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸:تیغ از نیام بیهده بیرون نکرده کس - ما را به هیچ کشته و ممنون نکرده کس


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۹:دست کسی نبسته و افسون نکرده کس - هستی تمام برده و محزون نکرده کس


  23. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱:خوشا حالم تن آتش بستر آتش - سپندی کو که افشانم بر آتش


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۷:خرامان آمد از می در سر آتش - چو او آمد درآمد از در آتش


  24. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴:بیا به باغ و نقاب از رخ چمن برکش - دل عدو نه اگر خون شود در آذر کش


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۸:به سینه گریه گره شد نقاب برتر کش - دل کباب مرا زآتش درون برکش


  25. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۸:دوشم آهنگ عشا بود که آمد در گوش - ناله از تار ردایی که مرا بود به دوش


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۶:در بغل مصحف و سجاده تقوا بر دوش - برد از مدرسه ام مغبچه باده فروش


  26. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۳:مرا که باده ندارم ز روزگار چه حظ؟ - ترا که هست و نیاشامی از بهار چه حظ؟


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴:اگر تو نشنوی از ناله‌های زار چه حظ - وگر تو ننگری از چشم اشکبار چه حظ


  27. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۸:هنگام بوسه بر لب جانان خورم دریغ - در تشنگی به چشمه حیوان خورم دریغ


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۴:نالم ز چرخ اگر نه بر افغان خورم دریغ - گریم به دهر اگرنه به طوفان خورم دریغ


  28. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲:به گونه می نپذیرد ز همدگر تفریق - تجلی تو به دل همچو می به جام عقیق


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۲:رفیق تر نکند در ره تو کام رفیق - تو را دلی ز غم آزاد همچو بیت عتیق


  29. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۶:ای ترا و مرا درین نیرنگ - دهن و چشم و دست و دل همه تنگ


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۷:نقش دیبا چنان کشید فرنگ - که ز من برد دانش و فرهنگ


  30. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۹:ز من حذر نکنی گر لباس دین دارم - نهفته کافرم و بت در آستین دارم


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۴:همیشه گریه تلخی در آستین دارم - به نرخ زهر فروشم گر انگبین دارم


  31. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۴:در وصل دل آزاری اغیار ندانم - دانند که من دیده ز دیدار ندانم


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۵:من روز ره خانه خمار ندانم - مستی و طرب جز به شب تار ندانم


  32. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶:شب‌های غم که چهره به خوناب شسته‌ایم - از دیده نقش وسوسه خواب شسته‌ایم


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۴:از ما حذر که دست ز آداب شسته‌ایم - شرم از دل و زبان، به می ناب شسته‌ایم


  33. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۸:تا فصلی از حقیقت اشیا نوشته‌ایم - آفاق را مرادف عنقا نوشته‌ایم


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۹:ما حال خویش بی‌سر و بی‌پا نوشته‌ایم - روز فراق را شب یلدا نوشته‌ایم


  34. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲:خوش بود فارغ ز بند کفر و ایمان زیستن - حیف کافر مردن و آوخ مسلمان زیستن


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۱:چند فارغ از نشاط درد و درمان زیستن - همچو خون مرده زیر پوست پنهان زیستن


  35. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳:خیره کند مرد را مهر درم داشتن - حیف ز همچون خودی چشم کرم داشتن


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - ایضا در منقبت امام هشتم:سیم و زر از بهر چیست وقف کرم داشتن - بر همه کردن نثار وز همه کم داشتن


  36. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵:چه غم ار به جد گرفتی ز من احتراز کردن؟ - نتوان گرفت از من به گذشته ناز کردن


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۴:چه خوشست از دو یکدل سر حرف باز کردن - سخن گذشته گفتن گله را دراز کردن


  37. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۷:تا ز دیوانم که سرمست سخن خواهد شدن؟ - این می از قحط خریداری کهن خواهد شدن


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۲:عمر اگر باقی‌ست رنجش‌ها کهن خواهد شدن - آن لبان تلخ گو شیرین‌سخن خواهد شدن


  38. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۲:بتی دارم از اهل دل رم گرفته - به شوخی دل از خویشتن هم گرفته


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲ - این قطعه در تاریخ فوت جلال الدین اکبر پادشاه گفته شده:جهاندار فرمان روا شاه اکبر - که ملک از پدر تا به آدم گرفته


  39. غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۵:بر دست و پای بند گرانی نهاده ای - نازم به بندگی که نشانی نهاده ای


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۸:سر داده ای و بند نهانی نهاده ای - دل برده ای و داغ نشانی نهاده ای


  40. غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶:زان دوست که جان قالب مهر و وفاست - گر دیر رسد پاسخ مکتوب رواست


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳:کی شنبه من به شادمانی برخاست - یا جمعه من بزم نشاطی آراست

    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰:تا حرص درون نقش برونم آراست - نور سخنم فتاد اندر کم و کاست


  41. غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸:آن را که عطیه ازل در نظرست - هر چند بلا بیش طرب بیشترست

    غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹:خوابی که فروغ دین ازو جلوه گرست - در روز نصیب شاه روشن گهرست


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹:در باده شریعت از دین خطرست - راهی که رسد به دوست راهی دگرست

    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶:این جا نه خطا عیب و نه طاعت هنرست - ورزیدن تسلیم و رضا معتبرست


  42. غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴:دانیم که آیین شکایت نه نکوست - ما را سخن از مرگ خود و صورت اوست


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵:از دوست منادیست اندر رگ و پوست - کان می بردت به جانب کعبه دوست


  43. غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۵:در عشق بود عرض تمنا مشکل - کاینجاست نفس غرقه به خونابه دل


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۱:یک قوم مسافر ز سرمایه خجل - جویای تو گشته ایم منزل منزل


  44. غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۶:آن را که بود درستیی در فرجام - هم محرم خاص آید و هم مرجع عام


    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۴:در کوی هوس خاک نشینم ایام - هر روز سحر به خدمتم آید شام

    نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۶:بر خوان صلات تا به کی لقمه خام - در جام عطات چند این آب حرام