دوشم آهنگ عشا بود که آمد در گوش
ناله از تار ردایی که مرا بود به دوش
کای خس شعله آواز مؤذن زنهار
از پی گرمی هنگامه منه دل به خروش
تکیه بر عالم و عابد نتوان کرد که هست
آن یکی بیهده گو، این دگری بیهده کوش
نیست جز حرف در آن فرقه اندرزسرای
نیست جز رنگ درین طایفه ازرق پوش
جاده بگذار و پریشان رو و در راهروی
به فریب می و معشوق مشو رهزن هوش
بوسه گر خود بود آسان مبر از شاهد مست
باده گر خود بود ارزان مخر از باده فروش
این نشید است که طاعت مکن و زهد مورز
این نهیب است که رسوا مشو و باده منوش
حاصل آنست ازین جمله نبودن که مباش
ما نه افسانه سراییم و تو افسانه نیوش
من که بودی کفم از مزد عبادت خالی
چو دلم گشت توانگر به ره آورد سروش
گفتم از رنگ به بیرنگی اگر آرم روی
ره دگر چون سپرم گفت ز خود دیده بپوش
جستم از جای ولی هوش و خرد پیشاپیش
رفتم از خویش ولی علم و عمل دوشادوش
تا به بزمی که به یک وقت در آنجا دیدم
باده پیمودن امروز و به خون خفتن دوش
خانقاه از روش زهد و ورع قلزم نور
بزمگاه از اثر بوسه و می چشمه نوش
شاهد بزم در آن بزم که خلوتگه اوست
فتنه بر خویش و بر آفاق گشوده آغوش
همچو خورشید کزو ذره درخشان گردد
خورده ساقی می و گردیده جهانی مدهوش
رنگها جسته ز بیرنگی و دیدن نه به چشم
رازها گفته خموشی و شنیدن نه به گوش
قطره ناریخته از طرف خم و رنگ هزار
یک خم رنگ و سرش بسته و پیوسته به جوش
همه محسوس بود ایزد و عالم معقول
غالب این زمزمه آواز نخواهد، خاموش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به هیجان و شور شبانگاهی اشاره میکند و نالهای را که از ردای خود تحت فشار بر دوش دارد، بیان میکند. او به آهنگ مؤذن و فضای معنوی شب اشاره میکند و میگوید که تکیه بر عالم و عابد فایده ندارد و در این فرقه، تنها حرف و رنگ وجود دارد نه حقیقت. شاعر از خواندن می و عشق و پرهیز از ابتذال میگوید و تأکید میکند که دل نباید گرفتار افسانهها باشد. او به تأمل در ظواهر میپردازد و از سیری در بزم و شادیهای روز و شب سخن میگوید. در نهایت، بیزمانی و عمق رازها را بیان کرده و به تأثیرات عمیق دنیای مادی و معنوی اشاره میکند. این شعر از زیباییها و پیچیدگیهای عشق، زهد و جستجوی حقیقت سخن میگوید.
هوش مصنوعی: شبی که به خوابگاه میرفتم، صدایی در گوشم پیچید که از تار و پود ردایی بود که بر دوش داشتم.
هوش مصنوعی: ای خس، صدای مؤذن را بشنو و از پی گرم شدن جوش و خروش گمراه نشو. دل خودت را به هیاهو نسپار.
هوش مصنوعی: به کسی که به علم و عبادت خود تکیه میکند، نمیتوان اعتماد کرد، زیرا یکی از آنها فقط حرف میزند و دیگری هم بیهوده تلاش میکند.
هوش مصنوعی: در آن گروه فقط گفتار و نصیحت وجود ندارد و در این قبیله فقط ظاهر و رنگی از آبی است.
هوش مصنوعی: جاده را رها کن و با دل آشفته به راه برو، ولی در مسیری که حواس و عقل را فریب میدهد، در عشق و خوشی غرق نشو و نگذار که عقلات به اشتباه بیفتد.
هوش مصنوعی: اگر بوسه خودتان باشد، پس آسان است که آن را از محبوب مست نگیرید. و اگر باده خودتان باشد، پس از فروشنده باده ارزان نگیرید.
هوش مصنوعی: نباید در دام عبادتهای ظاهری بیفتی و از زهد واقعی دور شوی. این هشدار را جدی بگیر که در برابر دنیا و خوشگذرانیهایش رسوا نشوی و از نوشیدن شراب و لذتهای زودگذر پرهیز کنی.
هوش مصنوعی: نتیجه این است که ما باید فراموش کنیم که در زندگی تنها یک داستان نیستیم؛ ما داستانگویانی هستیم و تو هم فقط یک شنونده نیستی.
هوش مصنوعی: من که از پاداش عبادتم بیبهره بودم، وقتی که دلم غنی و پر از احساس شد، یک پیام آسمانی به سراغم آمد.
هوش مصنوعی: گفتم اگر بخواهم از رنگ و جلوهها دور شوم و به راهی دیگر بروم، مانند سپر از خودم محافظت میکنم. او گفت که باید چشم از خودت برداری و به عمق وجودت نگاه کنی.
هوش مصنوعی: تلاش کردم که حرکت کنم ولی فهم و عقل همیشه پیش از من بودند. از خودم فاصله گرفتم اما دانش و عمل همواره همپای من بودند.
هوش مصنوعی: در یک مجلس شاد و خوش، که دیروز در آنجا مشغول نوشیدن بودم، امروز احساس میکنم که یا باید به خوشی ادامه دهم یا به خاطر مشکلات و افسردگی به خواب بروم.
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به دو محیط متفاوت شده است. خانقاه، به عنوان محلی برای زهد و پرهیزکاری، جایی است که در آن عفت و دیانت حاکم است. اما در مقابل، بزمگاه با فضایی شاداب و پر از لذت و سر مستی توصیف شده که در آن بوسه و نوشیدنیهای خوشمزه حضور دارند. این تفاوتها نشاندهنده دو سبک زندگی و تجربیات متفاوت است: یکی در جستجوی معنویت و دیگری در جستجوی لذتهای دنیوی.
هوش مصنوعی: در محفل و مجلس او که فضایی خصوصی و خاص دارد، زیبایی و جذابیت به وجد آمده و به دور و بر خودش و جهان بیرون خوشامد گفته است.
هوش مصنوعی: مانند خورشیدی که نورش باعث درخشش ذرّهها میشود، ساقی شراب را به ما میدهد و باعث میشود که جهانیان مجذوب و مدهوش شدهاند.
هوش مصنوعی: رنگها از عدم رنگ و شکل میگیرند و رازها به زبان نمیآیند؛ همچنین شنیدنیها همیشه به گوش نخواهند رسید.
هوش مصنوعی: قطرهای از رنگ از لبهی ظرف نریخته و در دل خود هزار سایه و رنگ مختلف دارد، در حالی که به شکلی محکم و پیوسته در حال جوشیدن است.
هوش مصنوعی: همه چیزهای قابل درک و محسوس به خداوند و جهان عقلانی وابستهاند، و این زمزمه یا صدا هرگز خاموش نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش تا روز من از عشق تو بودم به خروش
تو چه دانی که چه بود از غم تو بر من دوش
می زدم آب صبوری زد و دیده بر دل
چون دل از آتش عشق تو برآوری جوش
گاه چون نای بدم از غم تو با ناله
[...]
اندر آورد سپهر از ره تشریف بگوش
حلقه بندگی میراتابک بر غوش
چرخ در گوش کشد حلقه فرمان ورا
دهر مرغاشیه دولت او را بر دوش
تا کله گوشه رسانید ز اقبال بچرخ
[...]
هر که فریادرس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
ای دل از گردش ایام مخالف مخروش
با قضایی که ز تدبیر برون است مکوش
غم بگذشته و اندیشه ی آینده هباست
حال دریاب و مخور بیهُده اندوه می نوش
دوش بگذشت و مبر رنج که نو باز آری
[...]
آن سخن گفتن تو هست هنوزم در گوش
وان شکر خنده شیرین تو از چشمه نوش
گریه می آیدم از دور به آواز بلند
که ازان گریه نمی آیدم آواز به گوش
سر و قد، از چمن سبز به بیرون چه روی؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.