بتی دارم از اهل دل رم گرفته
به شوخی دل از خویشتن هم گرفته
ز سفاک گفتن چو گل برشکفته
درین شیوه خود را مسلم گرفته
رگ غمزه از نبش مژگان گشوده
سر فتنه در زلف پر خم گرفته
به رخساره عرض گلستان ربوده
به هنگامه عرض جهنم گرفته
فسون خوانده و کار عیسی نموده
پری بوده و خاتم از جم گرفته
ز ناز و ادا تن به معجر نداده
به شرم و حیا رخ ز محرم گرفته
دمش رخنه در زهد یوسف فگنده
غمش گندم از دست آدم گرفته
گهی طعنه بر لحن مطرب سروده
گهی خرده بر نطق همدم گرفته
به بیداد صد کشته بر هم نهاده
به بازیچه صد گونه ماتم گرفته
به رویش ز گرمی نگه تاب خورده
به کویش به رفتن صبا دم گرفته
نیارد ز من هیچگه یاد، هرگز
مگر خوی خاقان اعظم گرفته
ظفر کز دم اوست در نکته سنجی
که غالب به آوازه عالم گرفته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زهی صیت حسن تو عالم گرفته
زبار غمت پشت جان خم گرفته
بپروانه شعله شمع رویت
چو خورشید اطراف عالم گرفته
زانفاس عیسی عشق تو هر دم
[...]
جهاندار فرمان روا شاه اکبر
که ملک از پدر تا به آدم گرفته
دو عالم جگر تشنه سیراب گشته
نگینی کز انگشت از نم گرفته
ز ایثار زر بس عرق کرده دستش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.