گنجور

 
نظیری نیشابوری

از ما حذر که دست ز آداب شسته‌ایم

شرم از دل و زبان، به می ناب شسته‌ایم

از یک حدیث لطف، که آن هم دروغ بود

امشب ز دفتر گله صد باب شسته‌ایم

امروز آب دیده ندارد اثر که دوش

تلخی گریه را، به شکر خواب شسته‌ایم

از رنگ و بوی گریه ما دور دامنت

صد آرزوی کشته درین آب شسته‌ایم

از عیش ما مپرس «نظیری» خبر که ما

چون خضر لب ز چشمه نایاب شسته‌ایم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode