چو صبح من ز سیاهی به شام مانندست
چه گوییم که ز شب چند رفت یا چندست؟
به رنج از پی راحت نگاه داشته اند
ز حکمت ست که پای شکسته در بندست؟
درازدستی من چاکی ار فگند چه عیب
ز پیش دلق ورع با هزار پیوندست
نگفته ای که به تلخی بساز و پند پذیر
برو که باده ما تلخ تر از این پندست
وجود او همه حسنست و هستیم همه عشق
به بخت دشمن و اقبال دوست سوگندست
نگاه مهر به دل سر نداده چشمه نوش
هنوز عیش به اندازه شکرخندست
ز بیم آن که مبادا بمیرم از شادی
نگوید ار چه به مرگ من آرزمندست
شمار کج روی دوست در نظر دارم
درین نورد ندانم که آسمان چندست
اگر نه بهر من از بهر خود عزیز دار
که بنده خوبی او خوبی خداوندست
نه آن بود که وفا خواهد از جهان غالب
بدین که پرسد و گویند هست، خرسندست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره ی گذر زمان و تناقضات زندگی است. شاعر از ظلمت شب و روشنی روز سخن میگوید و به رنجهای انسانها در جستجوی آرامش اشاره میکند. او از زیباییهای وجود و عشق صحبت میکند و با تأکید بر تلخی زندگی، به قدرت عشق و دوستی میپردازد. شاعر همچنین به مسأله مرگ و شادی اشاره میکند و خاطرنشان میکند که برخی از افراد برای خودشان زندگی میکنند و وفا را به معنای واقعی درک نمیکنند. در نهایت بر اهمیت رابطه با خداوند و بنده خوب او تأکید میکند.
هوش مصنوعی: صبح من به سیاهی شب شباهت دارد. چه بگوییم، آیا از شب گذشتهام یا هنوز ادامه دارد؟
هوش مصنوعی: به خاطر سختی و سختکوشی، آرامش و آسایش را به دست آوردهاند. آیا این ناشی از حکمت نیست که کسی با پای شکسته هنوز در قید و بند است؟
هوش مصنوعی: اگر دست من چاکی دارد، چه اشکالی دارد، در حالی که لباس دلق (لباس درویشی) هم هزاران پیوند و دوخت دارد.
هوش مصنوعی: به جای اینکه با تلخی و اندوه زندگی کنی و از نصیحتها پیروی کنی، بهتر است که بپذیری که زندگی ما از این نصیحتها سختتر و تلختر است.
هوش مصنوعی: وجود او تمام زیباییهاست و ما نیز همه عاشقیم، به بختی که دشمنی دارد و به اقبالی که دوستی را نوید میدهد.
هوش مصنوعی: چشمه نوش هنوز در دل به اندازه کافی شادی آور نیست، زیرا نگاهی که محبت را به دل بخشد، در کار نیست.
هوش مصنوعی: از ترس اینکه مبادا بمیرم، او از خوشحالی چیزی نمیگوید، هرچند که او آرزوی مرگ من را در دل دارد.
هوش مصنوعی: من در این سفر، به فکر شمارش انحرافات دوست هستم، اما نمیدانم که آسمان چند درجه است یا چه جایی قرار دارد.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر خودت هم باشد، مرا دوست بدار؛ چون بندگی خوب من، در واقع نشانهی خوبی و محبت خداوند است.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این است که در دنیا انتظار وفای واقعی از کسی نمیرود؛ چرا که وقتی از کسی پرسیده میشود که آیا خوشحال است یا نه، تنها جواب ظاهر را میدهد و در واقعیت ممکن است خوشحال نباشد. در اینجا تأکید بر بیاعتمادی به وعدههای ظاهری و عدم وجود وفاداری واقعی در روابط انسانی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلی که عاشق روی نگار دلبندست
نه ممکن است که با صابریش پیوندست
کسی که او به صفت صابرست عاشق نیست
به عشق و صبر نظر کن که چند در چندست
کدام عاشق صادق شنیده ای که ز هجر
[...]
دلم بسلسله زلف یار در بندست
اگر قبول کنی حال من ترا پندست
زبند مهرش چون پای دل شود آزاد
مرا که باسر زلفش هزار پیوندست
بسان لیلی بگشایی وببندی زلف
[...]
به حرف اهل غرض قرب و بعد ما بندست
دل شکسته ما را هزار پیوندست
از آن دمم که به حیرت فکنده دیدن او
نگه به گوشه چشمم هنوز در بندست
نگه دلیر نشد تا مژه به پیش آمد
[...]
ز سادگی است به فرزند هر که خرسندست
که مادر و پدر غم، وجود فرزندست
ز زهر ناوک او دل چو شهد خرسندست
اگر غلط نکنم تیرش از نی قندست
گره ز طرَة خود باز اگر کنی چه شود
گرهگشایی ما عمرهاست در بندست
کسی به دوست رسد کز جهان تواند رست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.