گنجور

 
یغمای جندقی

شماره ۱ - به فتحعلی ملقب به ملاباشی خواهرزاده خود نگاشته: نور چشمی ملاباشی را چراغ هدایت در پیش باد و سلوک ...

شماره ۲ - این نامه را از قول آقاخان محلاتی به برادرش میرزا ابوالحسن خان نوشته است (مثنوی خلاصه الافتضاح منظوم همین نوشته است): فرشته ای است بر این بام لاجورد حصار

شماره ۳ - به آقا محمد رضای عطار نراقی نگاشته: فرزندی میراز حسن را رنج افزای فیروز فرگاهم و با ...

شماره ۴ - از قول میرزا جعفر به میرزا مصطفی قلی برادرزاده اش نگاشته: هنگام بدرود همانت به یاد اندر است که تا هنجار کار ...

شماره ۵ - به حاجی سید میرزای جندقی به بیابانک نگاشته: ولی محمد با خشمی گرم و چشمی بی شرم، آزی فره و ...

شماره ۶ - به میرزا اسمعیل هنر به سمنان نگاشته: اسمعیل؛ خود دانی از دراز درائی گریزانم و در گفت و ...

شماره ۷ - به میرزا محمدعلی خطر فرزند خود نگاشته: نوآمیز کیش هنر توزی خطر را نان و آب گرم و سرد و ...

شماره ۸ - به یکی از یاران نگاشته: نخستین، شیون شیپور آزادی و دویم خروش خروس ...

شماره ۹ - به یکی از دوستان نوشته: نامه کوتاه جامه که خامه بلند هنگامه سرکارش بدان ...

شماره ۱۰ - به یکی از دوستان نگاشته: بامدادان که دوبارش دربان بی نوشته خواست، بال ...

شماره ۱۱ - به محمد علی خطر فرزند خود نگاشته: خطر امسال از این مرگ های بی هنگام و کارهای ...

شماره ۱۲ - به اسمعیل هنر نوشته: اسمعیل نامه صفائی و خطر و ملاباشی و دستان بدست و ...

شماره ۱۳ - به میرزا احمد صفائی نگاشته: زاده آزاده احمد را بلند باره داد و دانش پشت و ...

شماره ۱۴ - به یکی از دوستان کرمان نگاشته: پس از بدرود ری و آهنگ کرمان تاکنون که کمابیش ماهی ...

شماره ۱۵ - به یکی از دوستان نگاشته: کار من بنده پس از بدرود سر کاری که از هردیده ...

شماره ۱۶ - به یکی از دوستان نوشته: خدایا خدایا این چه جنبش بی هنگام بود و بدرود رنج ...

شماره ۱۷ - به یکی از دوستان نوشته: روزی دو گذشت تا گزندی رامش سوز و رنجی آرامش ...

شماره ۱۸ - به مهربان یاری نگاشته: جانم خاک راهت باد و روانم گرد گذرگاهت، در کجائی و ...

شماره ۱۹ - به یکی از یاران نگاشته: سرتا سر دشت خاوران سنگی نیست

شماره ۲۰ - به ملا غلامحسین نام خوری نگاشته: گرامی سرورا هنگامی که این بخت برگشته در آن درگشته ...

شماره ۲۱ - به سرکار والا داود میرزا نگاشته: زاده آزاده والانژاده سلیمانی داود میرزا که بختش ...

شماره ۲۲ - به آقا محمد ابراهیم دائی فرخ خان به خراسان نگاشته شده: گرامی سرور من رفتی و درهای رامش بسته ماند و روائی ...

شماره ۲۳ - به اسمعیل هنر نگاشته: اسمعیل، پیمان بار خدا را جعفر نادرست به درستی باز ...

شماره ۲۴ - به یکی از دوستان نگاشته: هنگامیکه پرورش و پاس سرکار علیقلی میرزا با حکیم ...

شماره ۲۵ - به دوستی نوشته شد: روز دل خوش که به کوی تو خبر داشت ز کار

شماره ۲۶ - به یکی از دوستان نگاشته: امیدگاها سرکار صمدآقا از گریز بی هنگام شماری دیگر ...

شماره ۲۷ - به یکی از محبوبان که علی اکبر نام داشته نگارش رفته: این چه درد تاب نورد است و کدام رنج تیمار آورد که ...

شماره ۲۸ - به سرکار اجل امجد والا نگاشته: جان و تنم برخی تن و جانت باد، بارنامه سرکار والا ...

شماره ۲۹ - به یکی از دوستان نگاشته: امید گاها مژده بازگشت سرکار و همراهان آویزه گوش و ...

شماره ۳۰ - به یکی از فرزندان خویش نگاشته: گرامی فرزندا نامه همراهی سرباز رسید، مژده تندرستی ...

شماره ۳۱ - به یکی از دوستان نگاشته: شنیدم جهان دانش و مردمی حاجی ابوالقاسم فر خجسته ...

شماره ۳۲ - به یکی از آشنایان نگاشته: نزدیک شام کار بند پیمان و پیوند دوشین شو، آخوند ...

شماره ۳۳ - به یکی از دوستان نوشته: خاکساران نوازا امروزم آغاز بام تا اکنون که نزدیک ...

شماره ۳۴ - به یکی از دانشمندان جندق نگاشته: سرکار موبد موبدان و گریزگاه نیکان و بدان را بنده ...

شماره ۳۵ - به یکی از دوستان نگاشته: بر پرند ساده مشک سوده خرمن کرده ای

شماره ۳۶ - به یکی از دوستان نوشته: هنگامی که بنده زاده هنر را به سامان ری پی سپر ...

شماره ۳۷ - به یکی از دوستان نگاشته: امید گاها میانه سرکار و این خاکسار پیمان بر آن ...

شماره ۳۸ - پاسخ نامه ای است که بدوستی نگاشته: برخی تن و جانت گردم، نامه روان پرور که آورده جان ...

شماره ۳۹ - به دوستی در بیان خوابی نگاشته: روزی پس از دوگانه دیده سر ساز غنودن ساخت و چشم دل ...

شماره ۴۰ - به دوستی نگاشته: برخی جانت شوم بیشتر مردم روزگار دیر پیوند و زود ...

شماره ۴۱ - از قول محمد صادق بیک کرد به میرزا اسمعیل هنر نگاشته: بار نامه دل نشان که بهشتی درختی گل فشان بود لاله ...

شماره ۴۲ - به یکی از کسان خویش به جندق نگاشته: چهارم ماه گذشته دو نامه که یکی خط حسن بود از تو ...

شماره ۴۳ - به یکی از دوستان نگاشته: چون سرائی به لب دجله مرا یاد بیار

شماره ۴۴ - به میرزا اسمعیل هنر نگاشته: شنیدم که اوستادی به دست آورده، و اندیشه ساخت و ...

شماره ۴۵ - به آقا باقر شیرازی که در فین کاشان سکونت داشته نگاشته: سرکار قدرت از تندرستی و فر گوهر و به افتاد کارت ...

شماره ۴۶ - در مورد مهمانی محمودخان سیور ساتچی در ری نگاشته: پرند و شینم بیگانه مردی آشناوش گریبان گرفت و ...

شماره ۴۷ - در سفارش میرزا جعفر اردکانی به احمد صفائی نگاشته: احمد ندانم سفارش های مرا درباره دوستان دانسته ...

شماره ۴۸ - به حاجی ابوالقاسم تاجر قزوینی مشهور به کلاهدوز نوشته: آغاز نوروز تاکنون که ماهی دوفزون است همایون بزم ...

شماره ۴۹ - به ساسان میرزا پسر بهاءالدوله نوشته: سرکار ساسان را بنده ام و گوهر پاکش را به خداوندی ...

شماره ۵۰ - به میرزا محمدعلی خطر نگاشته: خطر، این چند گاه که ریش سفیدی«تبت» و «توحید» بر ...

شماره ۵۱ - در مورد شیوه و روش پارسی نگاری: بازگشت و نگاهی سرسری در این نگارش پارسی گزارش ...

شماره ۵۲ - به احمد صفائی فرزند خود نوشته: شاخه های سفارش که کشت و کار دمید و پسته و انار و ...

شماره ۵۳ - به آقا محمد جندقی پیشخدمت سیف الله میرزا نوشته: ای از برم دور همانا خبرت نیست

شماره ۵۴ - به میرزا حسن مطرب نگاشته: دوری زبرت سخت بود سوختگان را

شماره ۵۵ - به احمد صفائی فرزند خود به جندق نوشته: روز گذشته با فرزندی میرزا جعفر رسته ری می گذاشتیم ...

شماره ۵۶ - به نواب اردشیر میرزا هنگامیکه در طهران ناخوش بوده نوشته: اگر گویم چه مایه شکنج از رهگذار رنجی که بندگان ...

شماره ۵۷ - به آقا محمدرضا عطار نراقی داماد میرزا حسن مطرب نوشته: یار دیرین و مهر پرورد بی کینم آقا محمدرضا؛ نامه ...

شماره ۵۸ - به حاجی سید میرزای جندقی در شکایت از اهل جندق نگاشته: جان و تنم ای دوست فدای تن و جانت، افسانه درد پای ...

شماره ۵۹ - به میرزا ابراهیم اصفهانی در ری نگاشته: دوری فرخنده دیدارت که با درازی رستاخیز از یک ...

شماره ۶۰ - به میرزا حسن مشهور به مولانای اصفهانی نگاشته: چند روز است در راه دریافت خجسته دیدار سرکار و ...

شماره ۶۱ - به میرزا حسن مطرب پسر ملاعبدالغنی نوشته: نامه پارسی نگار که روز گذشته در دست داشتم اینک ...

شماره ۶۲ - به ملا محمد علی اردکانی در خان حاجی کمال نوشته: آن جوان ارزنده گوهر فرخنده اختر، که دیشب شما را ...

شماره ۶۳ - به احمد صفائی نوشته: دیشب اسمعیل از در آزمایش نامه دراز دامان فراخ ...

شماره ۶۴ - به احمد صفائی فرزند خود نگاشته: کار بسیار داری و دوشی گرانبار، اینگونه فرمایش هات ...

شماره ۶۵ - به میرزا احمد صفائی نگاشته: پیر کهن دانای سخن ابوالحسن از کشت و کار کوکنار و ...

شماره ۶۶ - به میرزا احمد صفائی نوشته: فرزندی میرزا جعفر یک تومان ودو هزار چیزکی زیر یا ...

شماره ۶۷ - به حاجی میر کاظم جندقی مشهور به موبد نگاشته: سرکار موبد را بنده ام و بنده وارش به خداوندی ...

شماره ۶۸ - به میرزا ابراهیم دستان پسر خود نگاشته: اگرت پند دانا پسند من در مغز سندان گوهر و گوش ...

شماره ۶۹ - به میرزا احمد صفائی نوشته: خدا گواه است امروز داستانی که گریبان من از دست ...

شماره ۷۰ - به آقا باقر شیرازی ساکن فین کاشان نگاشته: پیش از اینت در کوی چراغ دوده مردمی میرزاحسن نامه ...

شماره ۷۱ - به میرزا حسن کاشی نگاشته: هنگامی که بیداد سر دارم در فراخای ایران دربدر ...

شماره ۷۲ - به میرزا محمد حسن مولانای اصفهانی نگاشته: در کوی یاری دیدار دائی دست داد و نشستی دراز دامان ...

شماره ۷۳ - به میرزا حسن پسر ملا عبدالغنی نوشته: دریافت خجسته دیدار سرکاری را به دستور روزگار ...

شماره ۷۴ - بدوستی نگاشته: با خامه که نوآموزان دبستانش به قیچی تراشند و به ...

شماره ۷۵ - به میرزا حسن نگاشته: گمان از تشنگی بردم که دریا تا کمر باشد

شماره ۷۶ - به میراز حسن نوشته: نامه زیبا نگار شیوا گفتار که از در آزمون بر فرهنگ ...

شماره ۷۷ - به میرزا جعفر اردیبی نگاشته: میرزا جعفر، ندانم انگیز دیدار تو با رنج تنهائی و ...

شماره ۷۸ - از قول میرزا محمد کاشی به آقا باقر شیرازی نگاشته: نخستین روز ماه قربان است، در مرز ری و تختگاه کی ...

شماره ۷۹ - به میرزا احمد صفائی نگاشته: فرزانه فرزند من پاس بار خداوندت از گزند گردون ...

شماره ۸۰ - از قول میرزا حسن مطرب به میرزا محمدحسن مولانای اصفهانی نگاشته: خورشید بی ستاره را امروز به کوری برگشته اختران که ...

شماره ۸۱ - به گرگین خان نوشته: پارسی گو گرچه تازی خوشتر است، در نامه سرکار سید ...

شماره ۸۲ - به میرزا احمد صفائی نگاشته: نزدیک سفارش ها کردم و از دور نگارش ها که سالی دو ...

شماره ۸۳ - به یکی از دوستان نگاشته: دیشب اقبال الدوله با دو انگریز و سه شاهزاده در ...

شماره ۸۴ - به یکی از بزرگان نگارش رفته: پس از نمازی سراپا نیاز، بوسه اندیش بزم بهشت انباز ...

شماره ۸۵ - به دوستی نگاشته: سرکار مهربان سرور میرزا ابوالحسن از زبان شما ...

شماره ۸۶ - به احمد صفائی نگاشته: فرزندی احمد نامه ساخت و ساز حسینعلی و تاخت و تاز ...

شماره ۸۷ - به میرزا احمد صفائی فرزند خود نوشته: احمد نخستین نامه های ترا از گزارش من و نگارش ...

شماره ۸۸ - به دوستی نگاشته: سرور من تا اکنون که نیمه ماه است گاهت انباز امام ...

شماره ۸۹ - به یکی از نزدیکان خویش نگاشته: برون از پرده چنگ و چغانه

شماره ۹۰ - به یکی از دوستان نگاشته: کمتری ابوالحسن یغما عرضه می دارد که فر رحمت یاران ...

شماره ۹۱ - به یکی از دوستان نزدیک نگاشته: خداوندگارا خالی از خطر رخت سفر گشودیم احتمال ...

شماره ۹۲ - بعد از ورود به سمنان به یکی از عرفای طهران نگاشته: کعبه اغنیا، قبله فقرا، اگر چه مجالی نیست که ...

شماره ۹۳ - این نامه خطاب به دوستی است و مشتمل بر خوابی که نویسنده دیده: شب دوشینم به خواب اندر با سرکار سردار دیدار ...

شماره ۹۴ - به دوستی نگاشته: من و دل را تن و جان برخی جان و تن تو، نامه زیبا ...

شماره ۹۵ - نامه ای است از زبان کسی به دیگری که یغما تحریر نموده: قربانت شوم عجب پیمان و پیوندی کردم و عجب ایمان و ...

شماره ۹۶ - به یکی نگاشته است: قربان مبارک وجودت شوم، التفات حضرت والا نسبت به ...

شماره ۹۷ - به یکی از بزرگان نگاشته: قربانت شوم دستخط مبارک که دفترها نصیحت و پرده پوش ...

شماره ۹۸ - به یکی از دوستان نگاشته: قربانت شوم نه مرکب دارم و نه قلم، نه دل انشا سازی ...

شماره ۹۹ - به دوستی نگاشته: ای غایب از نظر به خدا می سپارمت

شماره ۱۰۰ - به یکی از بزرگان نوشته: قربانت شوم از فیض خدمت با فرط شوق مهجورم و با ...

شماره ۱۰۱ - به یکی از دوستان نگاشته: از زیارت نامه شیوا نگارت روان را آرامشی سهلان سنگ ...

شماره ۱۰۲ - به احمد صفائی نگاشته: درخت کاری و آبیاری و پاسداری «باغ هنر» را نامه ها ...

شماره ۱۰۳ - به میرزا محمدعلی خطر نگاشته: روزت خجسته باد و اختر بختت به فرهی پیوسته، گویا ...

شماره ۱۰۴ - تحریر مجدد قصه ای از کتاب زینت المجالس: عبدالله پسر جعفر طیار گوید: روزی به دیدار معاویه ...

شماره ۱۰۵ - به میرزا جعفر اردیبی نوشته: برادر مهربان آقا علی به پاس یک رنگی و خوش گمانی ...

شماره ۱۰۶ - به میرزا حسن مطرب نگاشته: چندی است پیمان پیک و پیام از دو سو فراموش است و ...

شماره ۱۰۷ - به میرزا حسن مطرب نگاشته: پیش از این که داستان پیک و پیام را نشان و نامی ...

شماره ۱۰۸ - به یکی از دوستان نوشته: خوشا و خرما آن روزگاران که دل از جهانی رستگی داشت ...

شماره ۱۰۹ - به دوستی نگاشته: زین العابدین نام مردی مردم بارفروش مازندران از ...

شماره ۱۱۰ - به یکی از دوستان نوشته: آتش خرمن منی شبنم کشت دیگران

شماره ۱۱۱ - به میرزا حسن مطرب نگاشته: تاکنون سه چهار بار، بار اندیش دیدار سرکاری آمده ...

شماره ۱۱۲ - به یکی از یاران دیرین نگاشته: باقرای خاک درت سرمه بینائی من

شماره ۱۱۳ - به دوستی نگاشته: ندانم پیر راه و روند آگاه شبلی بغدادی یا بزرگی ...

شماره ۱۱۴ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نوشته: گرامی سرور مهربان حاجی اسمعیل بیک، از اول ماه ...

شماره ۱۱۵ - به دوستی نوشته: سرکار آجودان باشی از نگارستان به شارستان فرمود، و ...

شماره ۱۱۶ - به یکی از فضلای دامغان نوشته: پس از ستایش بار خدای و درود پاک پیمبر و مردانه ...

شماره ۱۱۷ - به یکی از بزرگان نگاشته: بر در شاه راستان کیست رهی بر آستین

شماره ۱۱۸ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نگاشته: سرکار حاجی را از همه چیز رستگانیم و بی همه چیز از ...

شماره ۱۱۹ - به دوستی نگاشته: بندگان بیگلربیگی پندارد از تیتال و چاچول بازی مرا ...

شماره ۱۲۰ - به دوستی نوشته: شنیدم سر کارخان سه چهار بار بر سر انجمن فرموده و ...

شماره ۱۲۱ - از زبان یکی از دوستان به دیگری نگاشته: فدایت شوم قدری مترصد زیستم اثری از وصولت نشد، خود ...

شماره ۱۲۲ - به یکی از دوستان نوشته: نمیدانم آنرا که خیال استیفای خدمت عالی در سر نیست ...

شماره ۱۲۳ - از جانب دوستی به دوست دیگر نوشته: فدایت شوم،

شماره ۱۲۴ - نامه ای است از کسی به کسی، کلک یغمائی مترجم آن است: قبله گاها:

شماره ۱۲۵ - به دوستی نوشته: سر نامه بنام آن خداوند

شماره ۱۲۶ - به مهربان دوستی نگاشته شد: فدایت شوم نامه شیرین عبارت دل را به عفو جرایم ماضی بشارت داد و جان را به رامش جاوید اشارت کرد، بیت:

شماره ۱۲۷ - به دوستی نوشته: گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق

شماره ۱۲۸ - این نامه را یکی از شاگران یغما برای آزمایش نامه نگاری به او نگاشته: فدایت شوم روزی دو پیش از این پیمان بر آن رفت که ...

شماره ۱۲۹ - پاسخ نامه ای است که به دوست جوانی نگاشته (جواب نامه قبلی است): چراغ دوده و فروغ دیده؛ نامه زیبانگار رنگین گفتار ...

شماره ۱۳۰ - به یکی از دوستان نزدیک نوشته: هرکسی را هوسی در سروکاری در پیش

شماره ۱۳۱ - از قول یکی از دوستان به دیگری نگاشته: فدایت شوم مخدومی فلان از سلامت حالت خبر داد، و ...

شماره ۱۳۲: ای از بر من دور همانا خبرت نیست

شماره ۱۳۳ - به دوستی نگارش رفت: هنگامی که از بیداد سردار در فراخای جهان در بدر ...

شماره ۱۳۴ - به دوستی نوشته شد: عبدالله و علی و حسن هر سه را بنده ام و از در یکتائی پرستنده، بیت:

شماره ۱۳۵ - به یکی از دوستان نگاشته: فدایت شوم دستخط مبارک که چون جلوه جمال عیش گستر ...

شماره ۱۳۶ - به یکی از نزدیکان نگاشته: نور چشم مکرم ندانستم درباب خطاب جناب ولی النعم چه ...

شماره ۱۳۷ - به یکی از دوستان نوشته: سپاس بار خدای را آن کودک خسته که دل ها از عارضه ...

شماره ۱۳۸ - از زبان دوستی به دیگری نگاشته: قربانت شوم من که هرگز جز اندیشه وصالت خیال ...

شماره ۱۳۹ - از زبان کسی به دیگری نگاشته: یا عزیزی من لا عزیزله، با همه گرفتاری و پریشانی ...

شماره ۱۴۰ - از زبان دوستی به دیگری نگاشته: نه زبانی که بیان حالی توان نمود، نه بیانی که راز ...

شماره ۱۴۱ - به یکی از بزرگان نوشته: قربان خاک پایت شوم دستخط مبارک که پرورده عقل و آورده صفاست زیارت کردم، بیت:

شماره ۱۴۲ - به دوستی نگارش رفت: دلم می خواهد این نامه به آئین زمانه نگارش افتد و ...

شماره ۱۴۳ - به دوستی نوشته شد: فدایت گردم، صبای مصر هدهد سبا وقتی که برگذرگاه ...

شماره ۱۴۴ - به دو تن از دوستان نگاشته: فدای هر دو، روز آدینه است، به کیش دیرینه رخت به جائی آوردم، بیت:

شماره ۱۴۵ - به دوستی نوشته شد: خواستم از غوغا کار آشوب را پرسشی آرم و افسرده ...

شماره ۱۴۶ - نامه ای است که به یکی از شیوخ نگاشته: جناب شیخ کاغذی که پسرم از ولایت فرستاده بود شما ...

شماره ۱۴۷ - به یکی از بزرگان نوشته: امیدگاها در گوشه نامه سید نامی از این بی نشان بر ...

شماره ۱۴۸ - به دوستی نوشته شد: چو گیری جام رامش کامرانی

شماره ۱۴۹ - به دوستی نگارش رفت: فرزانه فرزند من خواستم بهره یاب دیدار همایونت ...

شماره ۱۵۰ - به دوستی نوشته شد: گرامی برادر مهربان آقا محمدرضا را گردش سپهر رام و ...

شماره ۱۵۱: آقا محسن را باد شادی و زان باد و باغ آزادی بی ...

شماره ۱۵۲: جناب خلت نصاب استاد نادعلی نعلبند را اوتاد زرین ...

شماره ۱۵۳ - به میرزا اسمعیل هنر نوشته: در دست دوستی دیرینه پیمان و پیشینه پیوند از تو به ...

شماره ۱۵۴ - به دوستی ناجوانمرد نگاشته: آدمی در هر جایگاه که بارجست و راه یافت خواه فراز ...

شماره ۱۵۵ - به میرزا اسمعیل هنر نگاشته: نخستین نامه که سراینده سروای ساز و سامان بود و ...

شماره ۱۵۶ - به دوستی نوشته شد: روزنامه آن پیر پریشان و پور پشیمان در دیده و کامم ...

شماره ۱۵۷ - به یکی از بزرگان نگاشته: به گل مباد و گلستان نگاه من گذار من

شماره ۱۵۸ - به یکی از بزرگان نوشته: برخی جانت شوم چهارده سال از همه جا گسستگی و بدین ...

شماره ۱۵۹: قبله من روز قربان قرب قربی دست داد و خواست پاک ...

شماره ۱۶۰ - پاسخ نامه یکی از فرزندان: کاغذت چشم سپار و گوش گزار افتاد. دستوری راه و رفت ...

شماره ۱۶۱ - به میرزا محمدعلی ادیب نگارش یافته: بزرگ استاد خود را رنج افزای پاک روان می گردم که ...

شماره ۱۶۲ - به دوستی نگارش یافته: رقیمه کریمه این دفعه از باب تاخیر جواب خطاب حضرت ...

شماره ۱۶۳ - به دوستی نگاشته: سید حسین نامی از خراسان بیش از گفت و شنید خوش ...

شماره ۱۶۴ - به یکی از فرزندان خویش نوشته: گرامی فرزند غوغا را پندها سرودم و راه ها نمودم، ...

شماره ۱۶۵ - به دوستی نگاشته: مژده بازگشت سرکار از کشت امیر کلا ودشت پازدار که ...

شماره ۱۶۶ - به دوستی نوشته: سه هفته رفت تا همی از پی دو هفته ماهی که سال سالم ...

شماره ۱۶۷ - به دوستی نگاشته: اگر جویای روزگار درهم و پریشانم باشند همان است که ...

شماره ۱۶۸ - به یکی از بزرگان نوشته: کمترین بنده خاکسار امروز از تجریش گامی فراتر ...

شماره ۱۶۹ - به یکی از دوستان نزدیک نگاشته: فرزند من؛ غالب این است که مرا از کویت که قبله ...

شماره ۱۷۰ - به یکی از دوستان نوشته: از هر چه میرود سخن دوست خوشتر است

شماره ۱۷۱ - گزارش خوابی که یغما دیده: شبی در خوابم مردی کوسه کوتاه بالا لاغرسیاه چرده، ...

شماره ۱۷۲ - عیادت نامه ای که یغما و فرزندانش و میرزا محمدجعفر ریاض برای حاجی اسمعیل طهرانی فرستاده اند: مخدوم مهربان روزی دو پیش از این اخبار تیمار خیز ...

شماره ۱۷۳ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نوشته: مولای راستین حاجی محمد اسمعیل، به عصمت زهرا و ...

شماره ۱۷۴ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نوشته: آقای راستین حاجی محمد اسمعیل، چهارم ربیع الاول ...

شماره ۱۷۵ - به یکی از بزرگان نوشته: فدای وجودت شوم، دستخط مبارک افسر مباهات گشت سپاس ...

شماره ۱۷۶ - به یکی از بزرگان نوشته: فدای وجودت شوم، دستخط مبارک تارک افتخارم به افلاک ...

شماره ۱۷۷ - به یکی از بزرگان نگاشته: فدایت شوم رقیمه مرسله به انضمام خطاب نواب والا ...

شماره ۱۷۸ - به یکی از بزرگان نوشته: قربان وجودت شوم، پنجم شعبان در سمنان خطاب والا و ...

شماره ۱۷۹ - به دوستی نوشته: جاودان باد از تنور چرخ و آبشخورد خاک

شماره ۱۸۰ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نگاشته: حاجی اسمعیل بهشتی روی فرشتی خوی را مرید و مشتاقم. ...

شماره ۱۸۱ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نگاشته: ای بهار دوستی را بوستان ها آب و رنگ

شماره ۱۸۲ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نگارش یافته: جناب مولای راستین حاجی محمد اسمعیل را مخلص جان در ...

شماره ۱۸۳ - به حاج محمد اسمعیل طهرانی نوشته: آقای راستین خود را رنج افزا می گردم، که با آن عهد ...

شماره ۱۸۴ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نوشته: قبله احباب و قدوه اصحاب حاجی را بنده ام، به شرط ...

شماره ۱۸۵ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نوشته: حاجی جان پاره ای مردم را چندانکه سال در می ...

شماره ۱۸۶ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نوشته: سرور راستین حاجی اسمعیل؛ نامه شما دیده را سرمه ...

شماره ۱۸۷ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نوشته: گرامی سرور فرشته گهر حاجی اسمعیل را نیکخواه و ...

شماره ۱۸۸ - به دو تن از دوستان نوشته: راد استاد زرین خامه و بزرگ سرور رنگین نامه میرزا ...

شماره ۱۸۹ - به دوستی نوشته شد: من که بی تاج و تخت و گنج و سپاه

شماره ۱۹۰ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نگاشته: فدای حاجی اسمعیل، هر آشنایی که راه سپاری های ...

sunny dark_mode