جناب خلت نصاب استاد نادعلی نعلبند را اوتاد زرین کواکب میخ پرداخته و حلقه سیمین هلال نعل ساخته باد. دیری است که به سم تراش الماس کمیت ملماس را قیار نکرده و به گازانبر بنان و چکش خامه بیان میخ ماده گاو از سم ستور مجاری احوال بر نیاورده. مگرت سمند دوستی به تنگ افتاد و کمیت محبت لنگ آمد که به کلی عنان از ساحت مهرورزی تافتی. باری تا گاه به نعل می زنم و گاهی به میخ، سندان دلی را موقوف داشته که کار به حرف های چکشی خواهد رسید.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: متن به شیوهای کنایهآمیز و شاعرانه بیان شده و حالتی از نقد و تحلیل را القا میکند. در اینجا، نویسنده به استاد نادعلی نعلبند اشاره میکند و از سختیها و چالشهایی که در راه ساخت نعل و نگهداری از سم اسب (به عنوان نمادی از دوستی و محبت) وجود دارد صحبت میکند. به نظر میرسد که احساساتی چون عدم سازگاری و دشواریهایی در روابط انسانی مطرح شده است. در نهایت، نویسنده به این نتیجه میرسد که ادامه این وضعیت میتواند به برخوردهای شدید و کلامی منجر شود.
هوش مصنوعی: جناب خلت نصاب، استاد نادعلی نعلبند، در کار خود به ساخت نعلهایی از طلا و حلقهای از نقره پرداخته است. مدت زیادی از آن زمان میگذرد که نتوانسته به جواهرسازی و کار با الماس بپردازد و ابزارهایش را به درستی به کار گیرد. تنها زمانی قادر به انجام این کار بود که عشق و دوستیاش به چالش کشیده شد و نتوانست کنترل احساساتش را حفظ کند. به هر حال، گاهی به نعل زدن مشغولم و گاهی به میخ کوبیدن، و دلم به این فعالیتها سرگرم است که بالاخره کار به نتیجه خواهد رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.