سرکار ساسان را بنده ام و گوهر پاکش را به خداوندی پرستنده این چند روزه که میان سرکار و من بنده جدائی خاست، ندانم بنیاد کار بر چه گذاشته و از نامه خطر و دستان چه نگاشته شنبه تا آدینه یک هفته راه است این هفته در آن راه های نرفته چه گامی فشرده و کدام بیابان نپیموده به پایان برده. راستی را در آموختن سردی و اندوختن را دور از جان سایه پرورد سرکاری بسیار تن آسا و بی درد. در بالا و پیکر مرد کارزاری و به خواندن و نگاشتن کودک شیرخوار. اگر کار نگارش این است و شمار گزارش چنین، هم پیش کودکان دبستان مشت سرکار وا خواهد شد، و هم این پیر شکسته نزد یاران شبستان رسوا خواهد گشت. تا زود است و هنوز آموزگاری من و هنر اندوزی شما راز دهن ها و افسانه انجمن ها نیست، خوشتر آنکه هم تو همان راه پیشینه پیش آری و هم من از دست تو دو پای دیگر وام کرده چار اسبه سر خویش گیرم.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.