جناب مولای راستین حاجی محمد اسمعیل را مخلص جان در آستینم. فرمان آبشخوردم سال گذشته رخت از جندق به سمنان کشید شهر ذی حج به حکم حرکتی روان آغال از اسمعیل رنجیده بی تدارک و دربای آسایش بوسه اندیش دارای طوس سلام الله علیه آمدم. سیم محرم روی بر آستان و سر بر آسمان سودم. تا اکنون که دویم شعبان است در این بلند آستان نایب الزیاره دوستان بوده و هستم.هوس و خیالم همه آن بود که مادام هستی این موی ز نخ که در روسیاهی و رنگ زردی سپید افتاد جاروب این فرگاه باشد و پس از استیعاب مرگ پیکر آخشیجی نهاد خاک این خرم پیشگاه. ولی آنچه پیداست تا خود دو سه بامداد دیگر بر نظم اجارات املاک مختصی و قرار قسط و دستور العمل فرزندی احمد تاییدی استوار از توجه یزدانی عزوجل نخواهم، آرام و آزاد نیارم زیست. این روزها بدین اندیشه که علی الاجمال اشارتی رفت سبیل رجعت وشتاب را بر اقامت و درنگ پیشی است.
امیدوارم دو سه ماهی بیش در سمنان معطل کار قوام و قرار در بای زندگانی و زیست نگشته توفیق بازگشت یابم، وانشاءالله انشاءالله بر آئین و یاسای احمدی صلی الله و سلامه علیه به خاک در آیم و از خاک برآیم. اینقدر بدان که اعمال خیر آنچه از من در وجود آید تو برادروار انبازی چونانکه ترا در مراثی و موقوفات و دیگر چیزها که صورت شرع دارد سهیم ساخته بودم و حصه بی اجرای منت، بی تمنای تلافی به تو پرداخته، در زیارت و دعا و امثال آن نیز انبازی و دمساز. در ازای این مختصر خدمت هیچ تمنا و توقعی ندارم و چشم استیفای حظ و تمتعی نخواهم، مگر پاس ودیعه مهر و حفظ الغیب و بعضی اشعار الحاق که اشتباها جزو ابیات مزخرف شده، به تصدیق فرزند ارشد میرزا اسمعیل از دیوان خود بیرون کردن. اگر چه پرورده طبع و آورده خوی من و امثال من جزو اطالات اضافیه است و فرع اضافات لاطایله، ولی پاره ای منحولات و مجعولات خام و سرد به نام من مکتوب افتاد، که در دو کیهان مایه رسوائی است، و هر کرا قیراط واری تمیز غث و سمین سخن باشد، این دو جنس بیان از هم جدا تواند ساخت. چون تو در تدوین این اشتات رنجی فره و فراوان برده ای راضی به کاست و فزود و کاشت و درود نخواهی شد.
خواهشمندم درین مورد کاربند خلاف نفس شوی و مرا از این فضیحت آسوده و آزاد سازی. پاره ای اشعار احمدا و غیره از قماش قطعه و رباعی و نوحه، فرزندان احمد و خسته برای شما جمع کرده بودند. اگر تاکنون چشم سپار و گوشگزار نیفتاده از ایشان بخواهید و بگیرید. من هم دو حرفی معد مطلب را در قلم آوردم. حاجی جان دو هزار دینار به حکم وعده مال میر حسن خان بر ذمه من است. البته به دختر و پسر آن مرحوم برسان و خط رسید دریاب و به احمد بده و از او بخواه. این را هم بدان که از عهد ورود خدام اجل امجد وزیر نظام دام اقباله غالب اوقات سرکار قبله گاهی حاجی خان زید مجده مرا از خود دور نمی سازد جای شما بسیار خالی است. روز و شبی چراغ نیفروخت و سایه نینداخت که بزم صحبت به محامد احوالت خالی باشد.
فروغ دیده چراغ دوده محمد قلی خان با شما کمال محبت و مهربانی دارد. بیگاه و گاه مشق تحریری می فرماید، ولی به مدلول بی نصیب است، آنکه در آخر به یغما می رسد نوعی که او را باید و از من آید تصدی تربیت نتوانم کرد. مگر مزایای استعداد و لیاقت ایشان نواقص اهتمام و مجاهدت مرا در حق خود جبران سازد، خدمات را مترصدم. دوم شعبان ۱۲۷
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن نامهای از شخصی به حاجی محمد اسمعیل است که در آن از حال و احوال خود و همچنین وضعیت زندگیاش صحبت میکند. نویسنده به سفرش از جندق به سمنان و اهدافش برای زندگی در آنجا اشاره میکند. او از تعلق خاطر خود به احمد، فرزند حاجی محمد اسمعیل، و اینکه در انجام کارهای خیرو مسائلی شرعی در کنار او بوده، سخن میگوید. همچنین از دغدغهها و نگرانیهایش در مورد اشعار و آثارش که به اشتباه به نام او منتشر شدهاند، پرده برمیدارد و از حاجی اسمعیل میخواهد که او را از این مشکل رها کند. در ادامه به مسائل مالی و واریز مبلغی برای خانواده مرحوم میر حسن خان اشاره کرده و احوال دوستان مشترکشان را نیز یادآوری میکند. در نهایت، او ابراز میکند که همواره به یاد و محبتهای حاجی محمد اسمعیل است و امیدوار است هرچه زودتر به آرامش برسد.
هوش مصنوعی: جناب حاجی محمد اسمعیل، مخلص و دوستدار شما هستم. سال گذشته به دستور شما از جندق به سمنان آمدهام. در این سفر، به شهر ذیحج وارد شدم و با سلام بر روح آقا طوس به انتظار آرامشم نشستم. اکنون که در دوم شعبان هستیم، در این مکان مقدس به نیابت از دوستانم حضور دارم. تمامی افکار و آروزهایم در این مدت بر این بود که تا زمانی که زندهام، در این نقطه از دنیا بمانم و پس از مرگم، بدنم در اینجا دفن شود. اما با کارهای مربوط به املاک و مسائل مالی و همچنین نیاز به حمایت احمد، هیچگونه آرامش و آزادی نخواهم داشت. این روزها بیشتر فکر میکنم که شاید زمان برگشتن و توقف به جای دیگری فرارسیده است.
هوش مصنوعی: امیدوارم که در سمنان چند ماهی معطل بمانم تا کارهایم را تنظیم کنم و زندگیام را سامان دهم و انشاءالله که دوباره به زادگاه خود برگردم. میدان که تمام کارهای نیکوی من که از دستم برآمده، به شکل برادری و رفاقت به تو تقدیم شده است. همانطور که در کارهای خیر و موقوفات و سایر موارد شرعی با تو شریک بودهام، در زیارت و دعا نیز شریک تو هستم. در عوض این خیرات هیچ چیزی از تو نمیخواهم و انتظار جبران و پاداش ندارم، جز این که قدردانی و حفاظت از آثار و اشعار من، که به اشتباه با قافیههای بیمعنا ترکیب شده، توسط فرزند ارشد میرزا اسمعیل انجام شود. اگر چه نوشتههای من و امثال من ممکن است اضافاتی غیرضروری به نظر برسد، اما برخی آثار نادرست و خام به نام من منتشر شده که باعث شرمساری من شده است. هر کس که کمی در تشخیص خوب و بد هنر توانایی داشته باشد، میتواند این آثار را از هم تفکیک کند. چون تو در جمعآوری این مطالب زحمات زیادی کشیدهای، مطمئناً راضی نخواهی شد که چیزی از آنها حذف یا اضافه شود.
هوش مصنوعی: از شما خواهش میکنم که در این مورد با من همکاری کنید و مرا از این وضعیت نجات دهید. برخی اشعار بیمحتوا و دیگر موارد از جمله قطعه و رباعی و نوحه، توسط فرزندان احمد برای شما جمعآوری شده است. اگر هنوز آنها را ندیدهاید، از ایشان درخواست کنید و بگیرید. من هم چند نکته را نوشتهام. حاجی جان، به یاد وعدهام، دو هزار دینار از میر حسن خان به عهدهام است. لطفاً این پول را به دختر و پسر آن مرحوم برسان و رسیدش را بگیر و به احمد بده و از او بخواه. این را هم بدانید که از زمانی که خدام در خدمت وزیر نظام هستند، حاجی خان مدام مرا از خود دور نمیکند و شما بسیار در این بین غایب هستید. در هیچ روز و شبی چراغی روشن نشده و سایهای نیفتاده که مجلس گفتگو درباره حال شما خالی باشد.
هوش مصنوعی: محمد قلی خان با شما بسیار محبت و مهربانی دارد. در بعضی اوقات کار نوشتن را انجام میدهد، ولی نتایج آن به دلخواه نیست. او که به نوعی با ناتوانیهایی مواجه است، از دست من خارج است که بتوانم به تربیت او بپردازم. مگر اینکه ویژگیها و استعدادهای او بتواند کاستیهای تلاشم را جبران کند. در انتظار خدمات بیشتر هستم. دوم شعبان ۱۲۷.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.