گنجور

 
یغمای جندقی

خداوندگارا خالی از خطر رخت سفر گشودیم احتمال مقاسات تعارفات مجالی به تفقد کار اسمعیل نداده ولی به قناعت زیسته است و از آغاز انجام نگریسته قرضی نیندوخته، مالش نیز نسوخته، نانی تا سر خرمن دارد، و از قلت مایه و کثرت تکلیف بستگان را در شیون جامه و جیره نقصان نیارد. چشم از ذخیره و پس افکند توان بست خدا را سپاس اگر همواره بر این نسق کار معاشق منسق ماند و امر هستی به رونق، سر پرچمه شیخی به کیوان رسانم و سلطنت را از چاردیوار درویشانه خویش ایوان سازم که بار محنت خود به که بار منت خلق.

عنایت پاک یزدان حضرت را نیز از بند ابنای زمان حیلتی سازد و وسیلتی پردازد، که پس از عزم آهو گرفتن به پی لگد خوردن از گوسفندان حی دشوار است. چون خاطر سامی از جمع یاران پریشان است و هر چه داری وقف درویشان، بخشایش دوست گشایش خواهد آورد و نتایج اعمال بی ضنت و منت کریمان اساس آسایش خواهد انگیخت. من بنده را بدین موهبت که دانی از التزام خدمت انکاری نیست، در دیدگان جایت دهم ودامن وش به شکر تشریف بوسه بر پا شمارم.

عریضتی مخلصانه نیاز مبارک شهود سرکار فلان فلان کردم، ملفوف کتاب عالی است، بخوان و غث و سمین مضمون عبارات را به امعان نظر دریاب. اگر صواب افتاد و صلاح آمد بازرسان و در صورتی که اقبال پاسخ کردند جوابی باز فرست. هر هنگام از قید ضروریات خود و زحمت یاران فراغ افتد، از شرح احوال و رجوع هر گونه خدمت سرافرازم کن، مختاری.