فرزندی احمد نامه ساخت و ساز حسینعلی و تاخت و تاز بلوچ، هنگامیکه من بستری بودم و دور از دید و دانست بازیچه های گنبد ششدری رسید. پیش از آنکه چشم سپار من افتد، دوش از دستاربندان «انارک» که همه کس شناس و همه جا رو و همه چیز گوی بودند بی کاست و فزود بزرگان کشور و سترگان لشکر را گوش گزار آوردند. امروز که بیستم ماه است مرا از گزارش نامه و کردار ایشان آگاهی خواست پریشان شدم که از جائی دیگر گواهی نرسیده، این راز افسانه هر انجمن گشت و بزم آرای هر مرد و زن.
گفت و شنود خود را هر جا شاید و با هر که باید در این کار از سرکار خداوندی اعتمادالدوله خواستم، زیرا که وی هم به فر سرشت و فرمان سرنوشت نیک اندیش شاه آسمان تخت است و رامش جوی مردم وارون بخت. گفت آری همه جا گفتند و همگان شنفتند، از پیشگاه سپهر خرگاه شهریاری کارگزاران یزد را که نگهبان آن در و دشتند و بختیاری و بلوچ را از چاه «هفتاد در» تا پایان «نه گنبد» پاس اندیش آرام و گذشت فرمان و فرستاده به چاپاری تاخت و فروماندگان را فرمایش پایمردی و دستیاری رفت تا این آشوب و آسیب را از بالا و شیب چاره ساز آیند و به جنبش توپ و تیپ این توفان دریا نهیب را رنج پرداز خرسندی راستان این فرخ آستان، و به افتاد مردم آن سوی و سامان. این استی که هر هنگام از تاخت و تاز بلوچ آشوبی خیزد و خس و خار گزند ایشان را رفت و روبی باید، شیخ علی خان را چار اسبه پیک و پیام دوانند و از تباهی بخت و بدخواهی چرخ و بیراهی دشمن آگاهی رسانند تا میرزا حسین خان که کشنده این بار است و کننده این کار به دستی که پیمان داد و فرمان یافت آن مرز و بوم را از تاب چپاول باز رهاند و بر هر گذرگاه و چشمه و چاه و گریوه و راه که یارند گذشت نگاهبان و قراول باز نشاند. از این تاریخ تا هر هنگام که خان نایین پاس اندیش تاراج بلوچ است و ریش سفیدی و فرمان روائی وی با سرکار سردار، هر گاه در آن پهنه بی آب و آبادی تاخت و تازی روید و آویز و اندازی زاید، کارگزاران یزد را نامه و پیام فرستند و به دستیاری ایشان خانه و خوان و جامه و جان «جندق» تا « انارک» را آسودگی و آرام جویند. و اگر ناگزیر از این رهگذرها سامان ری و تختگاه کی را نیز خامه تراشیدن باید گله یا سپاس و آنچه بر این شمار تاسه و تلواس است با سرکار سردار باید نگاشت. زیرا که خان نائین از بستگان آن دستگاه است و هم بر آن بزرگوارش پاداش و کیفر نیکوکاری و گناه گزارش و نگارش تا اینجا پرورده رای سرکار اعتمادی است، نه آورده خوی و خواست من. بی کاست و فزود از در گفتاری گرم و هنجاری نرم که پیشه زیر دستان است نه شیوه خویش پرستان یا بندگان مرزبان و دستور دانشمند وی که نیکخواه توانگر و درویشند و پاس اندیش بیگانه و خویش بر سرای و باز نمای.
پس از کنکاش مرزبان و دستور تو نیز بهر چه دستوری دهند و با هر که سزا دانند چگونگی را نامه نگار آی و راز شمار. نی نی خوشتر آن بینم که شما برادرها را در این کار و دیگر شمارها هیچ چیز به هیچ یک از آن مردم نباید نگاشت، پاس خاموشی آرید و ساز فراموشی، زبان در کام دارید و سایه پرست تا پارسا را بخود باز گذارید. زیرا که با پاسداری یزدان و تیاق گزاری پادشاه و کاردانی خان و تیمار داشت دستور و دید مردم آن سامان نیازی به دانش و دید و گفت و شنید ما نیست.
روان پروران گفته اند خاموشی را هفت فر و فزایش است نی که هفتاد آرام و آسایش : بار خدا را پرستشی است بی رنج جوشیدن و شکنج کوشیدن، گوهر هستی را آرایشی است بی سپاس آذین و زیور، روی و رای را شکوهی است بی نیاز از دستگاه پادشاهی و پایگاه تخت و کلاه، خوی و نهاد را پوششی است از هر مایه آک و آهو، تن و جان را آسوده پناهی است بی کاهش جان و دل و تیمار خشت و گل، بی نیازئی است زفت و زیبا از پوزش خام درائی و لابه سردسرائی، دیو و فرشته را آسایشی است از نگارش ژاژ ناسزا و یاوه ناروا. همان فرمایش سرکار خداوندی اعتماد الدوله را یکبار بی زیر و بالا و با بندگان میرزا در میان نه، او خود مایه دان و پایه شناس است. کوتاهی کردن یا آگاهی دادن آنچه باید و شاید خواهد فرمود، تو در اندیشه کار تباه و روز سیاه خود باش.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، نویسنده به وقایع مربوط به ساخت و ساز حسینعلی و درگیریهای بلوچ اشاره میکند. در دوران بیماریاش، او از اوضاع داخلی و خارجی کشور بیخبر مانده و به دنبال آگاهی از وقایع است. او به اهمیت گزارش از کارگزاران یزد و نقش آنها در حفظ امنیت اشاره میکند و از شخصی به نام اعتمادالدوله به عنوان منبع اعتماد یاد میکند.
نویسنده به بحرانهای ناشی از تاخت و تاز بلوچ و دخالتهای دیگر در این قبیل مسائل علنی میپردازد و بر لزوم همکاری و پشتیبانی از یکدیگر تأکید میکند. همچنین، او از ارتباطات با خان نایین و نقش او در مدیریت این قبیل مشکلات یاد میکند.
در نهایت، نویسنده بر خاموشی و عدم انتشار اطلاعات در اینگونه مسائل تأکید میکند و بیان میکند که بینیازی از کلمات و گفتوگو ممکن است آرامش به همراه داشته باشد و در واقع به ارتباطات مستقیم و مؤثر بسنده کنند. بهطور کلی، پیام اصلی به یافتن آرامش و مدیریت صحیح بحرانهای اجتماعی و سیاسی است.
هوش مصنوعی: فرزند احمد نامهای درباره ساخت و ساز حسینعلی و نبردهای بلوچ نوشت، در زمانی که من در بستر بیماری بودم و از همه چیز دور بودم. در آن زمان، وسایل بازی در گنبد ششدری به دستم رسید. قبل از اینکه بتوانم به خواب بروم، از عدهای از اهل «انارک» که همگان را میشناختند و در هر جا حضور داشتند، گزارشهایی از بزرگان کشور و فرماندهان لشکر به من رساندند. امروز که روز بیستم ماه است، از آگاهی به نامه و کارهای آنها دچار سردرگمی شدم، چون از جایی دیگر خبری به من نرسیده بود. این خبر به افسانهای در هر انجمن تبدیل شده و موجب بحث و گفتگو در بزم و محفل هر مرد و زنی شده است.
هوش مصنوعی: در این متن، نویسنده به درخواست کمک و مشاوره از شخصی معتبر و دارای نفوذ اشاره میکند. او به این نکته تأکید دارد که این شخص دارای هوش و ارادهای مؤثر است و میتواند در مشکلات و چالشهایی که در منطقه وجود دارد، یاری رساند. اشاره به مشکلات ناشی از بلوچها و نیاز به اقداماتی برای مقابله با این چالشها نیز دیده میشود. نویسنده تصمیم دارد که از طریق پیامرسانی و ارتباط با مقامات محلی، اطلاعاتی از وضعیت و نیازهای مردم منطقه به دست آورد و اقداماتی برای بهبود اوضاع انجام دهد. همچنین، او از اهمیت همکاری و پیگیری مستمر برای حفظ امنیت و آرامش در مناطق تحت نظر سخن میگوید. در انتها، بر ضرورت احترام به نظام و قوانین نیز تأکید شده و گفته میشود که این اقدامات بر اساس اصولی انسانی و شایسته انجام میگیرد.
هوش مصنوعی: پس از بررسی مرزبان و دستور شما، هر اقدامی که مقرر کنند و با هر کس که مناسب بدانند، بدانید که باید نامه بنویسید و رازها را بیان کنید. اما من ترجیح میدهم که شما برادران در این کار و دیگر امور، هیچ چیز را به هیچیک از آن افراد گزارش ندهید. در سکوت بمانید و فراموشی را به خود بقبولید، زبان خود را در کام نگه دارید و مراقب باشید تا پارسا را به حال خود رها کنید. چرا که با حفاظت خداوند و دقت در رفتار پادشاه و تدبیر خان، و توجه به امور آن منطقه، نیازی به دانش و صحبت کردن ما نیست.
هوش مصنوعی: روانشناسان معتقدند که سکوت به نوعی فرار و افزایش آرامش بخش است که میتواند به انسان کمک کند. بار خدایی را میتوان بدون درد و زحمت پرستش کرد. وجود انسان خود به نوعی زیبایی است که نیاز به سپاسگزاری ندارد. شخصیت و فکر هر فرد میتواند بدون نیاز به قدرت و مقام، درخشان باشد. ذات و خُلق انسان میتواند با چیزهای ساده و طبیعی پوشش داده شود. بدن و روح انسان نیز برای آرامش نیاز به جایی بدون فشاری ندارند. نیازی به درخواستهای بیپایه و تصورهای غلوآمیز نیست. هر دو، یعنی خوب و بد، میتوانند از افکار و کلام ناپسند دور بمانند. در این میان، توصیههای معقول و بهجا از دیگران میتواند به مسیری روشنتر منتهی شود. در نهایت، فرد باید به فکر اصلاح افکار و روزهای سخت خود باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.