پیش از این که داستان پیک و پیام را نشان و نامی نبود فرسوده روان آرامی داشت، و بیچاره دل بی تماشای روی و مویت تیره یا روشن بام وشامی. بدین یک نامه که آنهم آزمایش کلک را نگار افتاده نه آسایش ما را دستی گشاده باشد، یا پاسخ بسته ها نگارش و دسته ها گزارش را بنیادی نهاده، یکباره از جای برکنده شدم و چون مشکین کمند دیوانه پسندت پای تا سر پراکنده کاوش در دم مژه گلگون وگونه زریری ساخت و یاد نرگس مردم فریبت از کاسه چشم لاله و خیری شکفت، تار و پود آرامم درهم گسیخت و آبروی شکیبم بر باد داد و در خاک ریخت. زخم های کهن تازه شد و ناله جان خاموش بلند آوازه رخت تاب و توانم به دریا فتاد، و پیمان بردباری که به دست یاری او سامان و سری داشتم در پای رفت، منش از خوی جدائی دامن فراهم چید و دل از دیوار شکیبائی روی برتافت. ندانم از این پس چاره درد چیست و درمان جان تیمار پرورد کدام؟ دانم به چنگ ده ویرانه دیوانه زنجیر خامی دربندی و بهرسو بند آزمای هزار کمند.هرگز کام خویش بر دلخواه تو پیشی ندهم و با هر چه نه مایه آبرو و آرام تو اگر خود به خروارها رامش و به خرمن ها آرامش خویشی نخواهم، ولی چون نو آموز کیش جدائیم و تازه هنجار آئین تنهائی، اگرم گاه گاهی راهی دهند و در سایه آن آستان که نماز جای راستان است پناهی بخشند گناهی نخواهد داشت.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.