فهرست زیر شامل اشعاری است که در نسخههای دیوانهای هر دو سخنور آمده است و به هر دو منتسب است:
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸ :: عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷
حکیم نزاری (بیت ۱): در کویِ خرابات کسی را که نیازست - هشیاری و مستیش همه عین نمازست
عراقی (بیت ۱): در کوی خرابات، کسی را که نیاز است - هشیاری و مستیش همه عین نماز است
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۶:کاش برون آمدی یوسف ما از نقاب - تا به ملامت حسود بیش نکردی خطاب
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:ای ز فروغ رخت تافته صد آفتاب - تافتهام از غمت، روی ز من بر متاب
عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - در مدح شیخ بهاء الدین زکریا ملتانی:لاح صباح الوصال در شموس القراب - صاح قماری الطرب دار کئوس الشراب
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳:به عهد حسن تو بس فتنه کز جهان برخاست - مرا هوای تو ای ماه مهربان برخاست
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:ز خواب، نرگس مست تو سر گران برخاست - خروش و ولوله از جان عاشقان برخاست
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷:مرا جانانه ای نامهربان است - ببرد از من دل و در قصد جان است
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۵:میان عاشقان سری نهان است - که الا عاشقان سرش ندانست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱:شب هجران تباه اندر تباه است - جهان برچشمِ من چون شب سیاه است
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶:عرق چین تو بویی بر صبا بست - صبا بر جنبش شریان ما بست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۶:مرا با دوست کاری اوفتاده ست - که دل با او به جانم در نهاده ست
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:عراقی بار دیگر توبه بشکست - ز جام عشق شد شیدا و سرمست
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰:شاد کن جان من که غمگین است - رحم کن بر دلم که مسکین است
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:شاد کن جان من، که غمگین است - رحم کن بر دلم، که مسکین است
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۶:آخر دور ظلم و بیدادست - که جهان در تزلزل افتاده ست
عراقی » عشاقنامه » فصل پنجم » بخش ۳ - غزل:در هوای تو جان و تن بارست - جان فدا کرد عاشق و وارست
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۵:هر دل که ز مهر غرق نورست - با دوست همیشه در حضورست
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶:بر یادِ صبوحیانِ سر مست - خواهم سر و پایِ توبه بشکست
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:ساقی قدحی شراب در دست - آمد ز شراب خانه سرمست
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۴:مستم امروز چنین مستی مست - که زمن نیستی آمد در هست
عراقی » لمعات » لمعۀ هفدهم:گر ز خورشید بوم بی نور است - از پی ضعف خود، نه از پی اوست
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۴:کجا رفتی بیا ای سرو آزاد - که رحمت بر چنان بالا و بر باد
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:کی از تو جان غمگینی شود شاد؟ - کی آخر از فراموشی کنی یاد؟
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۴:هم چو من دل بری که جان دارد - کس ندانم که در جهان دارد
عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - فی مدح شیخ صدرالدین:دل تو را دوستتر ز جان دارد - جان ز بهر تو در میان دارد
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۲:کسی که هم چو من از پیش یار بگریزد - سزا همین بودش کز دو دیده خون ریزد
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱:چنین که غمزهٔ تو خون خلق میریزد - عجب نباشد اگر رستخیز انگیزد
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۷:دوست می دارم فلان را راست است آری چه شد - من شدم دیوانه ی لیلی ترا باری چه شد
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۸:گر دلم شد مبتلای عشق عیاری چه شد - سهل باشد زین بسی بوده ست بسیاری چه شد
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷:گر نظر کردم به روی ماه رخساری چه شد؟ - ور شدم مست از شراب عشق یکباری چه شد؟
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۰:دل از دست دادم به پیرانه سر - بلا را برانگیختم معتبر
حکیم نزاری » دستورنامه » بخش ۲۵ - نو باده:به نوباده هر هفته یاری مَکُن - به همبر مزن عهدِ یار کهُن
عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - ایضاله:فرستاد دریای فضل و هنر - بدین خشک لب بحری از شعر تر
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۳:ای دل تن و جان و عقل در باز - گر پیش وصال میروی باز
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:ای مطرب درد، پرده بنواز - هان! از سر درد در ده آواز
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۹:فکن ای بخت یک ره استخوانم زیرِ دیوارش - که غوغایِ سگان از حال من سازد خبردارش
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹:تماشا میکند هر دم دلم در باغ رخسارش - به کام دل همی نوشد می لعل شکر بارش
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۶:با شمع درآمد از درم دوش - می در سر و سر ز می پر از جوش
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۷:آمد بر من نگار من دوش - افکنده دو زلف شست بر دوش
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۵:آن موی بریده بر بنا گوش - کشته ست مرا و کرده مدهوش
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۶:ای زلف تو تکیه کرده بر گوش - وی جعد تو حلقه گشته بر دوش
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۹:خوش عالم عاقلان مدهوش - خوش وقت سخن وران خاموش
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:کردم گذری به میکده دوش - سبحه به کف و سجاده بر دوش
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۳۵:به جفت چشم تو در جهان و ابرو طاق - که نیست مثل تو در گردش همه آفاق
عراقی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳:به طعنه گفت مرا دوستی که: ای زراق - چرا همیشه شکایت کنی ز دست فراق؟
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۱:عشق است فراخ و سینهای تنگ - راهی ست دراز و مرکبی لنگ
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰:تنگ آمدم از وجود خود، تنگ - ای مرگ، به سوی من کن آهنگ
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۱:بیا دل ز دنیایِ دون بر گسل - که بس رونقی نیست در آب و گل
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۱:اگر دورم از تو به آب و به گِل - ولی با تو باشم به جان و به دل
عراقی » لمعات » بسم الله الرحمن الرحیم:تعالی العشق عن فهم الرجال - و عن وصف التفرق و الوصاف
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۸:مرا که از تو میسّر نمی شود یک دم - دمی که بی تو برآید نه دم بود که ندم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۲:به دیده ی دل ناظر به هر چه در نگرم - خیال دوست بود در برابر نظرم
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۰:خراب کرده ی چشمان پر خمار توام - به هم برآمده از زلف تاب دار توام
عراقی » لمعات » لمعۀ بیست و هشتم:من کل معنی لطیف احتسی قدحاً - و کل ناطقة فیالکون تطربنی
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۷:ای بی خبر ز دردِ دلِ مهرپرورم - عیبم مکن که عاشقم آخر نه کافرم
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:آن بخت کو که بر در تو باز بگذرم؟ - وآن دولت از کجا که تو بازآیی از درم؟
عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - در نعت رسول اکرم (ص):شهبازم و شکار جهان نیست در خورم - ناگه بود که از کف ایام برپرم
عراقی » لمعات » بسم الله الرحمن الرحیم:گفتا به صورت ار چه ز اولاد آدمم - از روی مرتبت به همه حال برترم
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۳:ما گر چه ز خدمتت جداییم - تا ظن نبری که بیوفاییم
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:ای دوست، بیا، که ما توراییم - بیگانه مشو، که آشناییم
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۶:مهر من ای ماه روی مهربان - ای مَلَک بر بام حسنت سایه بان
عراقی » لمعات » لمعۀ سیزدهم:تو جهانی لیک چون آئی پدید؟ - جمله جانی لیک چون گردی نهان؟
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۸:رفتی و یک نفس نرفت از نظرم خیالِ تو - بیخبرم ز خود ولی با خبرم ز حالِ تو
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ جمال تو - هوش و روان بیدلان سوختهٔ جلال تو
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۳:ای به تو آرزویِ من بیشتر از جفایِ تو - سر برود ولی ز سر کم نشود هوایِ تو
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:ای دل و جان عاشقان شیفتهٔ لقای تو - سرمهٔ چشم خسروان خاک در سرای تو
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴۱:چه شب بود آن که از ما برشکستی - کزان شب باز در در وصل بستی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:نگارا، گرچه از ما برشکستی - ز جانت بندهام، هر جا که هستی
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۱:نمیدانم چه بد کردم که نیکم زار میداری - تنم رنجور میخواهی دلم بیدار میداری
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:نمیدانم چه بد کردم، که نیکم زار میداری؟ - تنم رنجور میخواهی، دلم بیمار میداری
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۳:مرای ای یار ضایع میگذاری - ترّحم کن گر آمد وقت یاری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۵:خوش ایّامی و خرّم روزگاری - که صحبت داشتم با تو یاری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۳:دگر بار از نسیم نو بهاری - خجل شد نافۀ مشکِ تتاری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۴:بیا یارا که آمد وقتِ یاری - مرا بی خویشتن تا چند داری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱۷:ترا خود نیست راه و رسمِ یاری - که یاران را معطّل می گذاری
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:نگارا، کی بود کامیدواری - بیابد بر در وصل تو باری؟
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰۴:دوش آمد و گفت در چه کاری - از دست شدی سرِ چه داری
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:آمد به درت امیدواری - کو را به جز از تو نیست یاری
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:ای دل، بنشین چو سوکواری - کان رفت که آید از تو کاری
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۴:بگذر ای باد بر اطرافِ قهستان سحری - زود باز آر به شروان و شماخی خبری
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲۹:گر مرا نیست به کویِ تو مجالِ گذری - به تو دارم طمع از روی عنایت نظری
عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴ - در مدح شیخ حمیدالدین:که برد از من بیدل بر جانان خبری؟ - یا که آرد ز نسیم سر کویش اثری؟
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴۵:چه دلبری که به دل داریی نپردازی - همین و بس که دل می بری به طنّازی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴۷:همای وارم اگر سایه بر سر اندازی - بر آفرینش عالم کنم سرافرازی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵۱:چه باشد ار به ملاقات چارهای سازی - مرا شبی دگر از رویِ لطف بنوازی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲:چو برقع از رخ زیبای خود براندازی - بگو نظارگیان را صلای جانبازی
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵۹:کس ندارم که پیامی برد از من به کسی - چون کنم دسترسم نیست به فریاد رسی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:از کرم در من بیچاره نظر کن نفسی - که ندارم به جز از لطف تو فریادرسی
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۲:شدستم ناگهان در وجد و حالی - خراب از غمزه ی مست غزالی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷۵:نه وقتی با منت بودی وصالی - کنونت در نمی یابم به سالی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵:الا، قد طال عهدی بالوصال - و مالی الصبر عن ذاک الجمال
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۵:بماناد آن برو بالا که رشکِ سروِ بستانی - چه رشکِ سرو بستان غیرتِ خورشید تابانی
عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - ایضاله:دلا در بزم عشق یار، هان، تا جان برافشانی - که با خود در چنان خلوت نگنجی، گر همه جانی
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰۹:مرا چه واقعه افتاد گر نمیدانی - برو بخوان زِ مقاماتِ پیر صنعانی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۲:وداع کردم و رفتم به صد پریشانی - ز دوستان و وداع آه ازین پشیمانی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱۷:هَلاک میکندم غصه ی پشیمانی - به دست خود که کند با خود این به نادانی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۴:اگر ز قصه ی ما یک ورق فرو خوانی - عجب ز صورتِ احوالِ ما فرو مانی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱:چنانم از هوس لعل شکرستانی - که میبرآیدم از غصه هر نفس جانی
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲۱:پیریست مرا چو نو جوانی - در عالمِ عشق مهربانی
عراقی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - ایضاله:ای باد برو، اگر توانی - برخیز سبک، مکن گرانی
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۵:به پای مردیِ عقل از رهِ شکیبایی - کجا روم که محال است عقل و سودایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۶:نه صبر ماند مرا بی تو نه شکیبایی - خدات خصم اگر بر دلم نبخشایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۸:برفت و برد دل و دینم آن بخارایی - به خیره چون کنم آوخ دریغ برنایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۴:اگر به گوشه چشم التفات فرمایی - به غمزه معجزِ انفاسِ روح بنمایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۵:امید هست که روزی جمال بنمایی - اگر به خشم برفتی به صلح بازایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۲:برفتم از برت ای دیده را چو بینایی - شدم به گرد جهان هر دری و هر جایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۴:نشسته ام مترصّد به کنج تنهایی - بدان امید که تشریف وصل فرمایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۶:شب مفارقت و روز هجر و تنهایی - که را بود به چنین شب دل شکیبایی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:بیا، که بیتو به جان آمدم ز تنهایی - نمانده صبر و مرا بیش ازین شکیبایی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:زهی! جمال تو رشک بتان یغمایی - وصال تو هوس عاشقان شیدایی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:کشید کار ز تنهاییم به شیدایی - ندانم این همه غم چون کشم به تنهایی؟
عراقی » لمعات » لمعۀ سیزدهم:حجاب روی تو هم روی تو است در همه حال - نهانی از همه عالم، ز بس که پیدائی
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۷:نه قرار داده بودی که شبی به خلوت آیی - بگذشت روزگاری و نیامدی کجایی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:پسرا، ره قلندر سزد ار به من نمایی - که دراز و دور دیدم ره زهد و پارسایی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی - چه کنم؟ که هست اینها گل خیر آشنایی
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۲:محرمی کو که پیامی برد از من جایی - خدمتی رفع کند پیش جهان آرایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۶:در سر از وصلِ تو هر طایفه را سودایی - در جهان از تو به هر گوشه دگر غوغایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۰:بر امیدِ تو که روزی به سرم بازآیی - منم و دردِ دل و کنج غم و تنهایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۳:آمدم باز دلی مضطرب از دروایی - تا تو تسکینِ دل مضطربم فرمایی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸:بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟ - گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۴:فراق اگر چه مرا میکشد به دردِ جدایی - خیالِ دوست تو باری درین میانه کجایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۵:شبِ وصال نبردم گمانِ روز جدایی - هلاک میشوم ای چشمه ی حیات کجایی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:ز اشتیاق تو جانم به لب رسید، کجایی؟ - چه باشد ار رخ خوبت بدین شکسته نمایی؟
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷۹:گر امشب هم چو دوش از در درآیی - چو روح الله به لب معجز نمایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۲:مرا ناگاه پیش آمد بلایی - خلافِ عقل نازل شد قضایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۸:ندارم در همه شهر آشنایی - که پیغامی برد از من به جایی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳:دلی دارم، چه دل؟ محنت سرایی - که در وی خوشدلی را نیست جایی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷:سحرگه بر در راحت سرایی - گذر کردم شنیدم مرحبایی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹:همی گردم به گرد هر سرایی - نمییابم نشان دوست جایی
-
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸۳:ای یار اگر تو یار مایی - با ما بر او چرا نیایی
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۰:ای چشم مرا تو روشنایی - برخیز و بیا دمی کجایی
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲:در کوی تو لولیی، گدایی - آمد به امید مرحبایی
-
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۳۰:در مذهب عاشقان قراری دگر است - این باده عشق را قراری دگر است
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۱:هر صبح که جام عشق گیرم بر دست - سرمایه نیستی کنم در سر هست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۲:دیرست که خواجه مجددین از سر دست - ننوشت و نکرد یاد ما چیزی هست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۳:در دامن دوستان دانا زن دست - گر دانایی توان ز نادانی رست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۴:گویند که ای زمام دل داده ز دست - چونست که شوریده و مستی پیوست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۵:ای دل چو بدو نیک جهان بر گذرست - شادی کن و غم مخور که دنیا سمرست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۹:گر هیچ هدایتی کند عزمی جست - داریم توکلی و تسلیمی سست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۶۰:دیدار به ما نمود و در پرده نشست - نگشاده ره وصال و در، بر ما بست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۶۵:در هر دوری عاشق و معشوقی هست - گویم حکم برفتست ز مبدای الست
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:ای جملهٔ خلق را ز بالا و ز پست - آورده ز لطف خویش از نیست به هست
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:پیری ز خرابات برون آمد مست - دل رفته ز دست و جام می بر کف دست
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:بیمار توام، روی توام درمان است - جان داروی عاشقان رخ جانان است
-
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۴۲:ای یار حجاب ما همه از ماییست - کثرت همه از ماست که در یکتا نیست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۶۶:گوید به من که چونی و حالت چیست - از مرگ بتر که بی تو می باید زیست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۶۷:بس خلق که بر آمده (و) رفته گریست - نا رفته در این گنبد درد آمده کیست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۶۸:من مستم و مستی من از بی خبریست - ای بی خبران آنک خبر دارد کیست؟
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷:بی آنکه دو دیده بر جمالت نگریست - در آرزوی روی تو خونابه گریست
-
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۴۸:از دست رقیبان مخالف چپ و راست - با یارم اگر وصل نمی آید راست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۴۹:چشم تو ز بس که کرد خون از چپ و راست - در خون چو دلم غرق شد آنک پیداست
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۰:با یار بگفتم به زبانی که مراست - گر آرزوی روی تو جانم برخاست
عراقی » لمعات » لمعۀ سوم:هر نقش که برتختۀ هستی پیداست - آن صورت آن کس است کان نقش آراست
عراقی » لمعات » لمعۀ بیست و ششم:آزادی و عشق چون نمیآید راست - بنده شدم ونهادم ازیک سو خواست
-
حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۳:در فطرت من گر گل و گر خار بود - اینجا سخن بیهده بسیار بود
عراقی » لمعات » لمعۀ چهارم:خود میگوید و باز خود میشنود - وز ما و شما بهانه بر ساختهاند
عراقی » لمعات » لمعۀ هفدهم:شربت الحب کاساً بعد کأس - فما نفد الشراب و ما رویت