آن موی بریده بر بنا گوش
کشته ست مرا و کرده مدهوش
نغزت برِ روی و غمزه و چشم
خوبست سرِ دست و بازو و دوش
گر می خواهی که عالمی خلق
زان زلف کنند حلقه در گوش
مِعجر بنه از سر و کله دار
دُرّاعه بیفکن و قبا پوش
ای ترک پری صفت حدیثی
زین هندوی خود به لطف بنیوش
بوسی که هزار جان بیرزد
آسان آسان به هیچ مفروش
گر آمده بوده ای ز فطرت
خاص از پی خون من در آن کوش
تا جان ببرم مگر چو کردم
ترک دل و دین و دنیی و هوش
دادی بستانم از تو گر هیچ
سرمست درآرمت به آغوش
آنرا که به یاد توست زنده
یکباره چنین مکن فراموش
زآن یک نفسی که دیدمت دی
تا روز نخفتم از غمت دوش
گویند نزاریا چه بودت
وین گریه و ناله چیست خاموش
ای بی خبران بر آتش عشق
می سوزم اگر نمی زنم جوش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و زیبایی معشوق میپردازد و به نحوی از دلمشغولی و دیوانگی ناشی از عشق صحبت میکند. موی بریده و زیباییهای معشوق او را به شدت تحت تاثیر قرار داده و او را مدهوش کرده است. شاعر از زیباییهای چهره و بدن معشوق میگوید و به این نکته اشاره میکند که اگر کسی بخواهد، میتواند با زلفهای معشوق خود حلقهای برای گوش بسازد. او از معشوق میخواهد که لباسهای سنگین و درشت را کنار بگذارد و خود را به زیبایی نمایش دهد.
شاعر همچنین به عشق عمیق و رنجی که از جدایی میبرد اشاره میکند و ناتوانی خود را از فراموش کردن محبوبش را بیان میکند. او به دیگران میگوید که نمیدانند او در آتش عشق چگونه میسوزد و دلی پر از درد دارد. این شعر به زیبایی، عشق و تاثیر عمیق آن بر روح و روان انسان میپردازد.
هوش مصنوعی: آن موی بلند که به گوش کسی آویزان است، باعث شده که من بیتاب و دیوانه شوم.
هوش مصنوعی: تو با چهرهی زیبا و ناز خاصی که داری، همچون زینتی بر تن و اندامهای من هستی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که مردم به زیباییهای موهایت توجه کنند و آن را ستایش کنند، باید در گوششان حلقههایی از آن زلفها بیندازی.
هوش مصنوعی: موهایت را به حالت زیبا بیارای و لباس زیبایی بپوش که زیباییت را دوچندان کند.
هوش مصنوعی: ای دخت زیبا با چهرهای پریگونه، سخنی از آن هندی خود به نرمی و لطف بفرما.
هوش مصنوعی: بوسهای که برای دلها ارزش هزاران جان را دارد، به راحتی و بیقیمت عرضه نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر به دلیل ویژگیهای خاصی که داری، به دنبال خون من آمدهای، تلاش کن.
هوش مصنوعی: من تا زمانی که زندهام، تلاش میکنم که از قلب و دین و دنیا و عقل خود فاصله بگیرم.
هوش مصنوعی: اگر به من بدهی، حتی اگر مست شوم، تو را در آغوش میگیرم.
هوش مصنوعی: کسیکه در یاد توست، ناگهان او را فراموش نکن.
هوش مصنوعی: از آن لحظهای که تو را دیدم، تا روزی که از غمت شب را نتوانستم بخوابم.
هوش مصنوعی: میپرسند چرا حالتی بد و پریشان داری و این گریه و ناله چه معنایی دارد، چرا سکوت نمیکنی؟
هوش مصنوعی: ای کسانی که بیخبرید، من از عشق میسوزم و اگر در ظاهر نشانهای از این سوختن نمیبینید، دلیلش این است که به شدت درونم در حال غلیان و جوشیدن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن زلف نگر بر آن بر و دوش
وان خط سیه بر آن بناگوش
هر دو شده پیش ماه و خورشید
مانندهٔ حاجبان سیهپوش
بیگرمی و بیفروغ آتش
[...]
در عشق تو ای نگار خاموش
بفزود مرا غمان و شد هوش
من عشق ترا به جان خریدم
تو مهر مرا به یاوه مفروش
هرگز نشود غمت ز یادم
[...]
آن خط دمیده بر بناگوش
ماه است ز شب شده زره پوش
درد دل عاشقان بی صبر
رنج تن بی دلان مدهوش
ای روز به روز فتنه باتو
[...]
کیوان علم سیاه بر دوش
در بندگی تو حلقه در گوش
ترسا بچهٔ شکر لبم دوش
صد حلقهٔ زلف در بناگوش
صد پیر قوی به حلقه میداشت
زان حلقهٔ زلف حلقه در گوش
آمد بر ِمن شراب در دست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.